هومن جعفری، خبرنگار: شاید برای نجات دادن دنیا از دست دایناسورهای احیا شده و حتی از نظر ژنتیکی تقویت یافته، یک ارتش بزرگ نیاز باشد اما حتی ارتشی از بزرگترین ستارگان هالیوود هم نمیتواند پارک ژوراسیک را احیا کند. داستان این باغ تفریحی پر از موجودات منقرض شده مدتهاست تمام شده و دیگر چیز جدیدی برای تعریف کردن ندارد غیر از همان تکرار همیشگی عناصر تشکیلدهنده قسمت اول. علم روزآمد، دانشمندان عاشق با نیتی خوب، شرکتهای شیطانی پولپرست، فاجعه از آب در آمدن نتیجه و مرگ آدمها! به هر کدام از قسمتهای پارک ژوراسیک از اول تا امروز نگاه کنی همین فرمول است که مدام تکرار میشود.
اما داستان این قسمت پارک ژوراسیک را انگار نعل به نعل از روی «ارتش مردگان» نتفلیکس برداشتهاند که زک اسنایدر ساخته بود! محیطی ایزوله و خطرناک که کسی اجازه رفتن به آن را ندارد اما اگر کسی این ریسک را به جان بخرد میتواند پاداشی عظیم را به دست بیاورد!
در ارتش مردگان، قرار بود شهر پر از زامبی و قرنطینه شده لاس وگاس با کازینوهای همچنان پرپولش توسط نیروی هوایی آمریکا با بمب اتمی منهدم شوند! یک آدم مشکوک گروهی از متخصصها را جمع میکند تا وارد لاس وگاس شوند و گاوصندوق مرکزی کازینوها را با ذخیره انباشتهای نزدیک به چند صد میلیون دلار خالی کنند و قبل از انفجار بمب، آنجا را ترک کنند!
تنها قید زمانی داستان ارتش مردگان انفجار بمب اتمی است که زمان مشخصی دارد.
در پارک ژوراسیک جدید، مکان ایزوله شده موجود است. جزایری در اقیانوس که هیچ انسانی اجازه ورود به آنها را ندارد چون دایناسورهای باقیمانده به آنجا منتقل شدهاند. اینجا گروهی از مزدورها باید به این جزیره به شکل مخفیانه نفوذ کنند، نمونههایی از بافت ژنی سه نوع دایناسور مشخص را از نمونههای زنده بگیرند و بعد هم محل را ترک کنند تا نمونهها را به شرکتی دارویی بدهند که به دنبال ساخت دارویی برای بیماریهای قلبی است. تنها قید زمانی مطرح شده این است که رقبای این شرکت نیز به دنبال همین کارند و اگر ما دست نجنبانیم آنها پیش میروند!
بقیه داستان مشخص است. تیمی جمعآوری میشود، کار پیش میرود و هیچ کدام از نکات برنامهریزی شده طبق نقشه پیش نمیروند! عدهای از اعضای تیم کشته میشوند و کارفرما نیز همانند فیلم ارتش مردگان ناتو از آب در میآید و از کشتن اعضای تیم خودش یا قربانی کردن آنها دریغ نخواهد کرد!
یک شباهت دیگر دو فیلم در وجود نقش منفی جهش یافته خلاصه میشود! در ارتش مردگان، شما با دو نوع زامبی طرفید. زامبیهای عادی و زامبیهای جهش یافتهای که ریاست آنها را برعهده دارند و برخلاف زامبیهای دسته اول باهوش و سریع هستند. در پارک ژوراسیک هم با دو نوع دایناسور سروکله میزنیم. دایناسورهای طبیعی و دایناسور جهش یافته و دستساز دانشمندان که کوشیدهاند موجودی جدید را طراحی کنند!
من به محض دیدن فیلم یاد ارتش مردگان افتادم. دستکم آنجا تیم بازیگران بهتری انتخاب شده بود. هیچکس نمیداند چرا برای ورود به خطرناکترین جزیره دنیا فقط باید یک افسر متخصص زن (اسکارلت جوهانسون) استخدام شود! و حالا که انتخاب شده چرا نباید اسلحهای با خودش حمله کند یا تعدادی سرباز با خودش جمع کند! مسخرهترین بخش کل داستان در همین است. اگر شما بخواهید به جزیره مرگ بروید ترجیح میدهید اسکارلت جوهانسون سر تیم محافظتی دو نفره شما باشد؟ آن هم بدون اسلحه؟ منطق حکم میکند برای چنین سفری دستکم چند سرباز مسلح از شما حمایت کنند. اینجا فقط یک سرباز جوهانسون را همراهی میکند که دقیقاً اولین نفری است که کشته میشود! فقط هم یک اسلحه با خودش دارد که با جسدش به آب میافتد! شما باور میکنید؟
شباهت دیگر دو فیلم به هم، حضور برنامهریزی نشده کودکان در کاروان است. در ارتش مردگان، کیت، دختر نقش اول فیلم (دیو باتیستا) به صورتی غیرمنتظره همراه پدرش و دیگر اعضای گروه به لاس وگاس سفر میکند. اینجا هم کشتی گروه اعزامی به ناچار به کمک یک کشتی غرق شده میرود و سرنشینان آن یک خانواده چهار نفری را نجات میدهد! حتماً من و شما یادمان هست در اولین نسخه پارک ژوراسیک هم دو کودک به صورت قاچاقی به پارک سفر کرده بودند و تقریباً در تمام نسخههای این مجموعه از عنصر تهدید شدن کودکان توسط درندهترین جانوران ماقبل تاریخ استفاده کافی و وافی صورت گرفته.
صادقانه بگویم. فیلم شاید شما را کمی سرگرم کند اما انتخاب من این است که چیز دیگری را تماشا کنم. چیزی مثل قسمت آخر مجموعه «مأموریت غیرممکن» که همین الان نسخه دانلودیاش رسید!
شماره ۴۴۸۸ |
صفحه ۱۳ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
ارتش زامبیسورها!














