محمدحسین سلطانی، خبرنگار گروه فرهنگ: حمید نعمتالله ۲۲ سال از اولین فیلمش میگذرد. چند حاشیه درست کرده؟ چند بار تصویرش را با تیترهای دوپهلو در صفحه اول نشریات زرد زدهاند؟ چند بار کانالهای تلگرامی تکهای از مصاحبهاش را دست گرفته و مسئولان او را مجبور به واکنش کردهاند؟ نعمتالله یکی از کمحاشیهترین فیلمسازانی است که در ۲۰ سال اخیر ظهور کرده و البته از بهترینهایشان. کسی که در تمام این سالها از کمحرفترین کارگردانان بوده و نخواسته کوچکترین کلمه باعث شود، جملات از پلانها بالاتر برود. او حتی در جدالهای اخیر اینستاگرامی سکوت کرد و نگذاشت هیچ حاشیهای باعث شود، «قاتل و وحشی» به چیزی بیش از یک فیلم تبدیل بشود. این در حالی است که مدتهاست بسیاری از کارگردانان سینمای زیرزمینی و روزمینی به دنبال چنین موقعیتهایی هستند تا فیلمهایشان را بدل به یک کنش مدنی در حد اندازه یک انقلاب وایرال و ایجاد موج کنند. با این حال کارگردانی که مدتها به عنوان یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای اجتماعی در ایران شناخته میشد، تنها یک خواسته را در ماههای اخیر مطرح کرده و آن هم فقط یک اکران برای «قاتل و وحشی» است. آن هم نه اکران یکروزه، بلکه تنها و تنها یک سانس اکران و برای خبرنگاران و منتقدان.
همهچیز مربوط به لنز است
یکی از جدیترین فیلمسازانی که میشود به معنای دقیق کلمه و به شهادت آثار و نوشتههایش او را مدافع فرهنگ ملی دانست، حمید نعمتالله است. چه طیف حزباللهی اهل سینما و چه طیف منصف روشنفکران، در اینکه نعمتالله فیلمساز مهمی است هیچ شکی ندارند. کارگردانی که حتی بدترین بازیگران تاریخ سینمای ایران هم بهترین بازیهایشان را مقابل دوربین او انجام دادهاند.
با این همه نعمتالله حائز یک نکته مهم دیگری هم هست که کمتر کسی از آن صحبت کرده. او از نظر وجودی یک فیلمساز ایرانی است و خودش هم به این موضوع آگاه است. لفظ فیلمساز ملی دقیقاً روی او مینشیند و این نه به خاطر مضمون انتخابی یا نمادهای حاضر در فیلم بلکه به خاطر جهان و متنی است که او در آثارش خلق کرده. شاهدش چیست؟ مادر بزرگ در «وضعیت سفید»، چهار مادری که در «بیا از گذشته حرف بزنیم» خلق شد، سکانس نماز در «سر به مهر» که نعمتالله آن را نوشت، بازگشت مینای «رگ خواب» در پایان فیلم به پدرش، بلندپروازی و طمع ایرانیِ ایرج در «بیپولی» و دهها قاب دیگری که یک فیلمساز را حائز مکان و زمان و البته ملیت میکند. او از معدود فیلمسازانی بود که نظر به جامعه ایران کرد اما به جای آنکه تن برهنه بخشی از آن را پیراهن عثمان کند، ایستاد، عمیق شد، مختصات آدمها را کشف کرد و گشت دنبال همان هویتهایی که ثمره قصههاست. گشت دنبال احساساتی که ایرانی است. از حسادت ایرانی گرفته که در «شعلهور» نمود پیدا کرد و تا بلوغ و اعتیاد ایرانی که در «وضعیت سفید» روی پرده نقرهای تا تلویزیون نمایش داده شد. در دورهای که همه تیغشان را گرفتهاند سمت مهمترین دهه تاریخ معاصر ایران یعنی دهه 60 و مبتذلترین شوخیها را برای تحقیر کردن آن به کار گرفتهاند، نعمتالله مهمترین اثر تاریخ تلویزیون را در دفاع از دهه 60 میسازد و میلیونها ایرانی را پای تماشای قصه یک خانواده ایرانی مینشاند.
در بزنگاهها آدمها محبوب میشوند
حالا فکر کنید موقعیتی پیش بیاید و همین کارگردانی که در نمایش فرهنگ ملی و معنوی به بلوغ رسیده و اسم و رسمی برای خودش به پا کرده، به تنها و تنها یک دلیل و چند میلیمتر موی بیشتر و کمتر، مورد غضب نهادهای بالادستی قرار میگیرد و اثری که سال ۹۷ ساخته شده و هیچ خط و ربطی با اتفاقات ۱۴۰۱ و حتی ۹۸ ندارد، ۷ سال در توقیف میماند. در روزگاری که همه خوب رپرتاژ رسانهای را یادگرفتهاند و طبل شانتاژ، شده موسیقی متن تمام تعارضات فیلمسازها و نهادها، منطقی به نظر میرسید که نعمتالله همان چند هفته پس از توقیف فیلمش شروع کند و از تلویزیون تا نمایش خانگی، از اتاقهای طبقه زیر همکف ارشاد تا سایر سازمانها، نهادها، نگاهها و تفکرات را ببرد زیر سوال و دهان را باز کند و همه چیز و همهکس را مورد عنایت الفاظ خود قرار دهد. از آنجایی هم که ما به چنین واکنشهای به حق و ناحقی عادت کردهایم، چند روزی موضوع را پوشش میدادیم و آخر کار هم یا نهاد بالادستی کوتاه میآمد و یا کارگردان فیلمش را میفرستاد در یوتیوب و فاز منتقد سیستم میگرفت. کسی که شناختش از نعمتالله در حد یک فیلمساز معمولی باشد و تأملی روی کارهایش نداشته باشد، برایش منطقی است که نعمتالله هم با همین جریان همراه شود اما او فرق میکرد؛ دلیلش را از آثارش میشود فهمید. او درک وجودی دارد و میداند که اگر قرار است کسی مخاطب آثارش باشد، همین مردم هستند. نعمتالله از زمانی که «قاتل و وحشی» را ساخته، تنها یک خواسته داشته، آن هم یک اکران است. آن هم نه برای همه مردم؛ اکرانی برای خبرنگارها و منتقدان. سازمان سینمایی در واکنش به این درخواست نعمتالله بخش ویژه را به راه انداختند و در بخش ویژه هر فیلمی اکران و وایرال شد به جز «قاتل و وحشی»!
قول و قرارها یادتان رفت؟
۷ ماه از آن قول و قرارها میگذرد و منطقی به نظر میرسید که نعمتالله بیخیال ساخت اثر جدیدش بشود. با این حال، نعمتالله رفت و «بُت» را ساخت. دوباره بر اساس منطق سایر فیلمسازها، باید نعمتالله برای فشار آوردن به سازمان سینمایی فیلمش را میفرستاد به جشنوارههای خارجی، پشت تریبون آنور آبیها میرفت و اظهارات شاذ میگفت و آخرش هم با یک حلقه گل از این طرف مورد پذیرایی قرار میگرفت اما نعمتالله دست به هیچ کدام از این کارها نزد، به همان دلیلی که در بالاتر گفتیم. او راه را بر بازار این شانتاژها بسته و باز هم برای فیلم جدیدش مجوز ساخت میگیرد. نعمتالله فیلمساز زیرزمینی نیست، چون شأن کارگردان «وضعیت سفید»، «آرایش غلیظ» و فیلمسازی که بلد است قصه ایرانی بگوید اجل از این حرفهاست و درک کاملی از قواعد دارد. حتی وقتی دیگرانی میخواهند او را دچار حاشیه کنند و جدالی میان او و یکی از کارگردانان حاضر در جدول فروش به راه بیندازند، او هیچ جوابی نمیدهد و تواضع به خرج میدهد چون نمیخواهد حواشی بر متن بچربد.
بنا بر گفته برخی از آنهایی که در جمعهای خصوصی فیلم نعمتالله را دیدهاند، آن سینمایی که نعمتالله در «قاتل و وحشی» روی پرده کشیده، شمایلی است از خشمی که آن هم رنگ و بوی ایرانی دارد، فیلمی که بنابر اصطلاح متداول، ادامه و در جریان سینمای اجتماعی قرار میگیرد اما طبق گفته مهدی یزدانیخرم، نویسنده و فیلمنامهنویس؛ فیلمی است که رنگ و بوی «واقعی» شاهنامه را دارد. حتی اگر فیلم نعمتالله فیلم خوبی هم نباشد باز هم کمترین حق او این است که یک بار و به اندازه فرصتی که به باقی فیلمسازها داده شده، «قاتل و وحشی» هم اکران شود.
حالا این دست مسئولان است که بخواهند فضا را بدهند دست کدام فیلمساز. آنهایی که برای حضور در فلان جشنواره خارجی دست و پا میزنند با فیلمسازی که فقط و فقط یک اکران خواسته برای فیلمش. حالا کارگردانی که روزی نوشتهاش با هادی مقدمدوست جایزه گفتمان انقلاب اسلامی را میبرد، منتظر مانده تا فیلمش را روی پرده ببیند؛ فیلمی که تنها با دستور نهادهای تصمیمساز و با سعهصدری که در این چند وقت در دستورکار نهادهای مختلف قرار گرفته میتواند اکرانی داشته باشد.














