امیر قادری، منتقد سینما: در دوازده، سیزده سال اخیر اسکار و سینمای آمریکا دچار شکلی از تغییر ماهیت شده؛ یک زمانی خوب یا بد - چه شما موافق بودید و چه مخالف - اسکار برآیند هالیوود زمان خودش بود، امکان بروز استثنائاتی هم وجود داشت؛ اما این قاعده در اغلب مواقع صادق بود و تکرار میشد. شاید شما یک فیلم دیگری را - به جز برنده اصلی - دوست میداشتید؛ ولی برنده، بر اساس منطق آن سال سینمای آمریکا، برایتان قابلپذیرش بود و میتوانستید بگویید فلان فیلم میانگین پسند آن سال سینمای آمریکا را به دست آورده است.
برداشت من این است که چنین قاعدهای چه در اسکار غیرانگلیسیزبان و چه در انگلیسیزبان در آن سالها وجود داشت؛ مثلاً ممکن بود شما محرمانه لسآنجلس (L. A. Confidential) را بیشتر از تایتانیک (Titanic) دوست داشته باشید؛ ولی منطق جایزه بردن تایتانیک را درک میکردید، شاید شما هر دو فیلم پالپ فیکشن (Pulp Fiction) و فارست گامپ (Forrest Gump) را دوست میداشتید ولی میفهمیدید که چرا فارست گامپ به دلیل عنصر فراگیری، نقشش در صنعت سینمای آمریکا و نقشش در بازتولید آرمانهای امریکایی باید انتخاب شود.
در دوازده سیزده سال گذشته، هالیوود تغییر شکل داده؛ یعنی به شکل خیلی عمیق و شدیدی درگیر گروهگرایی، حسابگری و گونهای از ترجیح دلایل غیرسینمایی و شکلی از مضمونگرایی و رفتن سمت فضا دادن به سمت گروههای خاص ایدئولوژیک شده. این چیزی بود که قبلاً در سینمای آمریکا در این سطح وجود نداشته و همین اسکار را از جشنها، مراسمها و جشنوارههای دیگر جدا میکرد. مثلاً وقتی فیلمی مثل 12 سال بردگی میشود بهترین فیلم یا کار کلوئی ژآئو یعنی Nomadland، عنوان بهترین فیلم سال را مال خود میکنند یعنی نکتههای اشارهشده، مثل ایدئولوژی گروههای خاص، در حال ارجحیت پیدا کردن است. شروع این مسیر هم به نظر من با فیلم (The Hurt Locker) اتفاق افتاد. کنار گذاشتن آواتار و انتخاب آرگو نشانهای از این تغییر مسیر است. حالا باید این را هم اضافه کنیم که در بخش بینالملل اصولاً نگاه سیاسی پررنگتر جلوه میکند، از طرفی پخشکننده هم دخیل بوده است. مثلاً در تاریخ اسکار بخش بینالملل هم این وجود داشته؛ کارگردانی مثل ژان پیر ملویل اسکار نمیگیرد اما کسانی مثل ییرژی منتسل بهعنوان یک فیلمساز اروپای شرقی به خاطر دیدگاه ضد کمونیستی مطلوبی که در آن سالها داشته برنده اسکار میشود. البته باید این را هم در نظر بگیریم که آش آنقدرها هم –مثل چند سال اخیر- شور نبوده و فیلمسازهایی مثل فلینی و کروساوا هم اسکار گرفتهاند.
در حال حاضر، متأسفانه هالیوود درگیر بیماری بقیه دنیا شده؛ بیماری توجه به گروهگراییها، ایدئولوژی بازیها، مضمونگراییها، سیاسیبازیها، ترجیح دلایل غیرسینمایی به صنعت سینما، حتی میشود گفت در اسکار آش بیشتر از رویدادهای دیگر شور شده. این بدان معنی نیست که در تمام سالهای پیش رویکرد ثابت بوده، خیر. در دهههای مختلف تغییر سیاستها رخ میداده (البته نه به این شدت)، مثلاً در دهه 70 فیلمهای تجربهگرا و ضد جریان اصلی مثل ارتباط فرانسوی و دیوانه از قفس پرید اسکار میگرفتند، یا در هالیوود دهه هشتاد، فیلمهای محافظهکار پا گرفتند و آثاری مثل مردم معمولی و پس از آن راکی پدید آمدند. بااینحال فیلمهایی که جایگزین قبلیها میشد باز هم آثار خوبی بودند. ولی حالا شرایط کاملاً ناامیدکننده شده و اسکار به جز یکی دو مورد در سیزده سال اخیر فیلم درخشانی ارائه نکرده است.
حالا یک پرسش مطرح میشود؛ مگر اسکار برآیند نظر سینمای آمریکا نیست؟ پس چرا این میزان تغییر در 12 یا 13 سال اخیر داشتهایم؟ چطور میشود در آرا و نظر حدود 5000 دست برد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید به رایدهندگانی نگاه کنیم که طی این چند سال به اسکار اضافه شدند. شما گروههایی را به آکادمی اضافه کردید که دستچین شده بودند. افرادی که بر اساس همین ایدئولوژی تازه به اسکار پیوستند و بخش قابلتوجهی از آنها هم یا ملیت ایرانی یا خاورمیانهای داشتند. همین آرای جدیدالورودها میآید و نظر جریان اصلی سینمای هالیوود و افرادی مثل کلینت ایستوود را تحتتأثیر قرار میدهند. خلاصه این هم یکجور رکب جشنوارهای است.
بااینحال درباره اسکار امسال و با آمدن ترامپ و اعمال نفوذی که دارد روی هالیوود به خرج میدهد، خیلی قطعی نمیتوانیم نظر بدهیم که شرایط امسال هم مانند سالهای گذشته باشد. به نظرم باید همه صبر کنیم تا وضعیت برندگان امسال را ببینیم. آنچه اخبار میگویند بسیاری از پلتفرمها در حال تغییر سیاستهایشان بر اساس نظر و خواست ترامپ هستند. بسیاری از سلبریتیها –حتی صرفاً در حد ادعا - گفتهاند میخواهند از آمریکا بروند. باید صبر کنیم و ببینیم که چه اتفاقی میافتد. امیدوارم که اسکار به دوران قبلی خودش برگردد و انتخابهایش کمتر سیاسی باشد. دیگر از دیدن این صحنه که دیوید فینچر برای کلوئی ژائو دست میزند و ما حرص میخوریم خسته شدهایم.
موضوع انتخاب اسکار البته فقط یک طرف ندارد، در آن طرف زمین واکنشهای ما تعیینکننده است، اگر بخواهیم از اینطرف ماجرا و از جانب خودمان نگاه کنیم؛ به نظرم محافل تصمیمگیر دوست دارند «پیرپسر» به اسکار برود. امسال یه مقداری وضع دو سه فیلمی که کاندیدای حضور در اسکار هستند بهتر است، سالهای گذشته شرایط خیلی علافی بود؛ یعنی عین روز روشن بود که فیلمهای ما توی پنج تا که هیچ، 15 تا هم نمیروند و باز ما بر سروکله هم میزنیم که کدام فیلم را باید میفرستادیم. این یکجور اتلاف وقت است. ما چندان سیاست واحدی در فرستادن فیلمها به اسکار نداشتیم؛ چون هدفمان مشخص نبوده است.
به هر ترتیب، خارج از اینکه من و شما آن فیلم را دوست داشته باشیم یا نه برخی از سالها فیلمی به اسکار رفته، بالاخره برآیند سینمای ایران بوده و کیفیت فنی بالاتری نسبت به باقی فیلمها داشته است، البته این را هم باید در نظر بگیریم که در بسیاری از سالها فیلمی که ارسال شده اصلاً کیفیت فنی مطلوبی نداشته و از حداقل استانداردها هم برخوردار نبوده است.
ما باید هدفمان را مثل باقی کشورها از فرستادن فیلم به اسکار مشخص کنیم، اگر هدفمان گرفتن اسکار باشد، باتوجهبه تغییر سیاستهای اسکار فیلمی هم که ارسال میشود باید بر اساس همین خطمشی باشد و اگر هدفمان ساختن چهره خاصی از کشور باشد، باز هم داستان متفاوت میشود و فیلم ارسالی شکلوشمایل متفاوتی باید داشته باشد.
بااینهمه اگر نظر خودم را بخواهید؛ راستش تا اطلاع ثانوی من برای این جشنوارهها و جوایزشان تره هم خرد نمیکنم. با این وضعیت، با این شکل رأیدهی، با این شکل مضمون گرایی، با این شکل گروهگرایی واقعاً اسکار دیگر اهمیتی ندارد، حتی اگر ایدئولوژیهای سیاسی را کنار بگذاریم.
با این وضع از برنامهریزی و مدل انتخابها شما میتوانید حدس بزنید که مثلاً چون رابطه ایران با فلان کشور به هم ریخته کدام فیلم قرار است انتخاب شود یا در مرکز توجهات قرار بگیرد. مثلاً اروپا چون فکر میکند که از طرف ایران بازی خورده، میشود پیشبینی کرد که در جشنوارههایشان به کدام فیلم توجه نشان میدهند. اگر ایران خودش را به آنها نزدیک کند، معلوم است که کدام فیلمها در معرض توجه قرار میگیرند. تا زمانی که قرار باشد این معیارها ضریب بگیرند، اسکار و این جشنها و جشنوارهها اهمیتی برایم ندارند.
شماره ۴۴۸۴ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
رایدهندگان جدیدالورود آکادمی، منتخبان را تغییر دادهاند
فعلاً که برایش تره هم خرد نمیکنم














