قدرت نرم به طور کلی به سه عنصر جذابیت، مشروعیت و اعتماد متکی است. ما باید بپذیریم که در حال حاضر از لحاظ قدرت نرم وضعیت مطلوبی نداریم. منظورم چیست؟ ما معمولاً سازوکارهایی برای حل مناقشات داخلی داریم. گروهی از مردم خواستهای دارند، گروه دیگر خواستهای متفاوت دارند و اینها با هم دچار مناقشه میشوند. ما باید سازوکارهای صلحآمیز برای حل این مناقشات داشته باشیم. مثلاً یکی از این سازوکارها انتخابات است، یکی دیگر رسانهها و دیگری نظرسنجیها یا ابزارهای مشابه. اما اکنون با معضل کارآمدی این سازوکارها مواجه هستیم؛ یعنی سازوکارهای ما به اندازه گذشته کارآمد نیستند. من بر این اساس پیشنهادهایی را با عناوین کلی و راهحلهای هر یک از این پیشنهادها، یعنی جزئیات هر پیشنهاد، مطرح میکنم تا عملیاتی شوند.
گام اول؛ ایجاد دبیرخانه دائمی رصد قدرت نرم
مجموعه حکمرانی و به طور کلی «شعام» درک و تصویر درستی از افکار عمومی ندارد. برای تولید قدرت نرم، ابتدا باید تصویر پویایی از افکار عمومی در ایران داشته باشیم تا بتوانیم مبانی تصمیمهایمان را مشروع کنیم، جذاب باشیم و اعتماد مردم را جلب کنیم. ما باید سازوکاری پویا برای رصد دائمی افکار عمومی داشته باشیم. این موضوع برای صلح اجتماعی بسیار مهم است. اگر کسانی که حامی اقدام خاصی هستند، بدانند وزنشان در افکار عمومی فقط پنج درصد است، رفتار متفاوتی خواهند داشت. یا اگر من حامی اقدام دیگری باشم و بدانم ۶۵ درصد وزن دارم، رفتارم متفاوت خواهد بود. به عبارت دیگر، شناخت وزن خودمان در افکار عمومی مهم است. مهمتر از آن، حکمرانی هم میتواند بفهمد افکار عمومی چه وزنی به هر اقدام میدهد. من 7 اقدام دراین باره پیشنهاد میدهم.
1- مرکز تحلیل افکار عمومی وابسته به دبیرخانه شعام تأسیس شود
باید راهکارهای عملیاتی برای رصد منظم فضای اجتماعی و افکار عمومی داشته باشیم. این کار نباید یکبار انجام شود، بلکه باید به طور منظم صورت گیرد. هر حکومتی این کار را انجام میدهد. برای رصد منظم فضای اجتماعی و افکار عمومی، نیاز به یک مرکز تحلیل افکار عمومی وابسته به دبیرخانه شورا داریم. اگر چنین مرکزی وجود دارد، مشکلی نیست؛ اما اگر نیست، حتی میتواند مستقل از دبیرخانه شورا باشد. یکی از مراکز موجود میتواند این وظیفه را بر عهده بگیرد. کار این مرکز، استخراج روندهای اجتماعی، نگرشهای عمومی و حساسیتهای افکار عمومی با ابزارهای علمی است. روش اجرای آن شامل انواع پیمایشهای میدانی، دادهکاوی شبکههای اجتماعی، تحلیل محتوای رسانهها و بازخورد نخبگان فرهنگی است.
2- دیتا جمعآوری کنیم
اقدام دوم برای رصد منظم، راهاندازی یک سامانه ملی است که بیگدیتا به ما بدهد. فعلاً نام این سامانه را «نبض جامعه» میگذارم. این سامانه یک داشبورد کلانداده برای پایش روزانه کلیدواژهها، احساسات و نگرشها در فضای مجازی و رسانههاست. وزارت ارتباطات میتواند در این زمینه همکاری کند، صداوسیما میتواند همکاری کند و مراکز دادهکاوی شرکتهای دانشبنیان نیز میتوانند مشارکت داشته باشند. دلیل اصلی این سامانه، تشخیص سریع تغییرات افکار عمومی، مداخله غیرمستقیم یا اصلاح سیاستهای موجود پیش از بروز بحران است. اگر در سال ۱۴۰۱ چنین درکی داشتیم، احتمالاً وقایع تلخ رخ نمیداد.
3- احیای نهاد پیمایش ملی افکار عمومی
اقدام سوم، احیای نهاد پیمایش ملی افکار عمومی با فرکانس فصلی است. ما باید هر سه ماه یکبار پیمایشهای علمی و منظم با نمونهگیریهایی که نمایندگی کل کشور را داشته باشد، درباره اعتماد عمومی، نگرش به تهدیدات، حساسیتهای اجتماعی و رضایت از سیاستها انجام دهیم. این کار به ما کمک میکند تا سیاستهایمان را بر اساس دادههای تجربی پایهگذاری کنیم، نه بر اساس گزارشهای حدسی، جانبدارانه یا لابی برخی گروههای اجتماعی.
4- استفاده از ظرفیت مساجد، هیئتها، انجمنها و شوراهای محلی
اقدام چهارم، استفاده از ظرفیت مساجد، هیئتها، انجمنها و شوراهای محلی به عنوان شبکه جمعآوری دادههای اجتماعی است. سازوکار آن به این صورت است که رابطان فرهنگی و اجتماعی در این نهادها برای گزارشدهی دورهای از تحولات میدانی، با حفظ محرمانگی به ما کمک میکنند. کاربرد این اقدام این است که از طریق تکنگاریها میتوانیم به دادههای کیفی از بدنه اجتماعی، بهویژه در مناطق کمدسترس یا کمتر نمایان در فضای اجتماعی، دست پیدا کنیم.
5- طراحی نظام اخطار زودهنگام اجتماعی
اقدام پنجم، طراحی یک نظام اخطار زودهنگام اجتماعی است که اصطلاحاً به آن «سوشیال سیستم» میگویند. این نظام مانند یک آژیر خطر عمل میکند و علائم هشداردهنده در زمینه فرسایش سرمایه اجتماعی، نارضایتی انباشته یا بحرانهای هویتی در حال شکلگیری را به ما نشان میدهد. ما پیشاپیش متوجه میشویم که کجا سرمایه اجتماعی حکمرانی در حال فرسایش است یا کجا نارضایتی انباشتهای وجود دارد که ممکن است به بحران منجر شود. خروجی این نظام، ارائه هشدارهای تحلیلی برای دستگاههای ذیربط مانند وزارتخانههای کشور، اطلاعات و شورای عالی انقلاب فرهنگی است تا اقدامات پیشگیرانه انجام دهند.
6- نهادینهسازی پنلی برای رساندن صدای مردم به جلسات شورا
اقدام ششم، نهادینهسازی صدای مردم در جلسات شورا از طریق گزارشهای فصلی نخبگان فرهنگی و اجتماعی است. ما نیاز به یک پنل مداوم از نخبگان داریم، مثلاً با دعوت از جامعهشناسان، روزنامهنگاران مستقل و فعالان مدنی برای تحلیلهای کیفی و انتقادی از تحولات اجتماعی. شورا باید مرتباً چنین پنلهایی برگزار کند که به آن اصطلاحاً «پنل خبرگان» میگویند، تا تحلیلهای آنها را بشنود. هدف این کار جلوگیری از کانالیزه شدن شوراست. بدترین اتفاق این است که شورا از طریق یک مجرای اطلاعاتی محدود شود. این اقدام جلوی انحصار برخی صداها را میگیرد و تحلیلهای بهروز را به شورا ارائه میدهد.
7- بانک داده با دسترسی چندنهادی
اقدام هفتم، ایجاد بانک دادههای تحلیلهای راهبردی اجتماعی با دسترسی چندنهادی است. دادههای پیمایشها، گزارشهای تحلیل شبکههای اجتماعی و تحلیلهای افکار عمومی در بحرانها را مستندسازی میکنیم و بر اساس آنها میتوانیم کمپینهایی برای استفاده مشترک دستگاهها تعریف کنیم. این هفت اقدام برای رصد منظم افکار عمومی، تصمیمگیری، پیشگیری از بحرانها و افزایش سرمایه اجتماعی است و نوعی دیدهبانی دقیق و علمی به شمار میرود.
گام دوم؛ تهیه نقشه جامع قدرت نرم
1- تشکیل کمیته تدوین نقشه نرم ملی
برای این منظور، باید یک کمیته تدوین نقشه نرم ملی زیر نظر «شعام» تشکیل شود. ترکیب این کمیته میتواند شامل نمایندگان حوزههای فرهنگی، رسانه، دیپلماسی، دفاع، آموزش عالی و نهادهای مذهبی باشد. وظیفه این کمیته، هماهنگی بیننهادی برای تعریف چهارچوب مفهومی، روششناسی و مراحل اجرای این نقشه است. این اقدام از این جهت بسیار تعیینکننده است که در نهایت ما یک نقشه خواهیم داشت که ظرفیتهای کشور را شناسایی میکند. این نقشه باید بر سرمایههای اجتماعی، مذهبی، تاریخی و فرهنگی ایران متکی باشد، نه صرفاً بر مدلهای مرسوم. باید این نقشه را بسازیم که میتواند در تصمیمگیریها پشتوانه ایجاد کند و برای اقدامات فوری مسیر بدهد.
2- مطالعات پایهای با تأکید بر مؤلفههای بومی قدرت
برای تهیه این نقشه، باید مطالعات پایهای با تأکید بر مؤلفههای بومی قدرت انجام شود. باید مؤلفههای تمدنی، فرهنگی و تاریخی مستند شوند، زیرا اینها منابع قدرت ما هستند. گروههای مرجع باید شناسایی شوند تا در بحرانها به ما کمک کنند. همچنین، تجارب موفق جمهوری اسلامی در ۱۰ سال گذشته در زمینه دیپلماسی عمومی و همبستگیهای مردمی، چه در داخل و چه در منطقه، باید استخراج شود.
3- تقسیمبندی منابع قدرت نرم
اقدام سوم در این گام، تقسیمبندی منابع قدرت نرم به حداقل سه دسته است: دسته اول، منابع هویتی و تمدنی مانند تشیع، عاشورا، زبان فارسی، حافظه تاریخی ایرانیان، معماری، ادبیات، شعر و مفاهیم اخلاقی بومی. دسته دوم، منابع اجتماعی و مردمی مانند تشکلها، هیئتهای مذهبی، تشکلهای کارگری، شبکههای جمعی، آیینهای محلی، مشارکتهای جهادی و نهادهای داوطلبانه. دسته سوم، منابع رسانهای و روایی مانند سینما، آثار هنری، شاعران و موسیقی. خوانندگان، خوانندگان آیینی، شعرا و نویسندگان همگی ظرفیتهایی برای قدرت نرم هستند. درنهایت این نقشه باید چشماندازی از ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی کشور برای قدرت نرم ارائه دهد. مثلاً در ماجرای متروپل آبادان، از ظرفیتهای قبیلهای و عشیرهای استفاده کردیم. اینها باید مستند شوند، زیرا برای دفاع ملی بسیار تعیینکننده هستند.
مختصری از 4 گام بعدی
تا اینجا درباره دو گام با جزئیات صحبت کردم. گام اول، ایجاد دبیرخانه دائمی رصد قدرت نرم بود. گام دوم، تهیه نقشه جامع قدرت نرم جمهوری اسلامی بود. حالا چهار گام دیگر از مجموع 6 گام را فقط با عناوین و توضیح مختصر مورد اشاره قرار میدهم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر موکول میکنم.
گام سوم، بازتعریف نگاه امنیتی به مردم، از مخاطب به بازیگر امنیت است. این گام اقداماتی دارد که اکنون به آنها نمیپردازم، اما تجارب ما در این زمینه بسیار تعیینکننده است. مردم نباید فقط عدهای باشند که دستگاهی امنیت آنها را تأمین کند؛ آنها باید خودشان بازیگر امنیت باشند. گام چهارم، حمایت راهبردی از نهادهای مولد سرمایه اجتماعی است. بسیاری از نهادها و افراد در ایران سرمایه اجتماعی تولید میکنند و باید با اقداماتی از آنها حمایت کنیم. گام پنجم، طراحی سازوکار واکنش ملی به بحرانهای منطقهای است. بسیج دهه ۶۰ باید بر اساس اقتضائات سال ۱۴۰۴ بازتعریف شود. ما به یک بسیج ملی و میهنی جدید نیاز داریم. گام ششم، تقویت مشروعیت نهادهای حکمرانی از طریق اصلاحات ملموس و نمادین است. دیده شدن اقدامات در این گام بسیار مهم است. مثلاً استعفای آقای صدیقی یا حضور او در نماز جمعه دیده شد. صداوسیما در این زمینه بسیار تعیینکننده است، چون مردم از این طریق تغییرات را میبینند. اگر ۱۰ سیاست خوب در وزارت کشاورزی داشته باشید، مردم آن را نمیبینند، اما از طریق تغییر در صداوسیما یا افراد سیاسی متوجه تغییرات میشوند. برای تقویت مشروعیت نهادهای حکمرانی، اقدامات متعددی میتوان انجام داد که ملموس و نمادین باشند.














