زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست: دفاع 12 روزه ایران، تنها به شکلگیری انسجام ملی در داخل کشور محدود نشد، بلکه در دایره این انسجام و همدلی، ایرانیان خارج از کشور هم جای میگیرند. در سالهای گذشته اتاق فکرهای غربی و صهیونیستی علاوه بر تلاش برای تقویت شکافهای داخلی، به دنبال عمیق کردن شکاف میان ایرانیان خارج از کشور و کمرنگ کردن مفهوم وطن بودند. حفظ این شکاف برای آنها یک بازی برد-برد، بود. هم ابزاری داشتند که با استفاده از آن احساس ناامیدی و تحقیر را به مردم داخل کشور منتقل کنند و هم در برهههایی آنها را برای تحقق اهداف ضدایرانی به کار بگیرند، اما جنگ 12 روزه همدردی با مردم داخل کشور و محکوم کردن جنگ، از جانب چهرههای متکثر ایرانی در خارج از کشور از خواننده و سلبریتی گرفته تا چهرههای آکادمیک و روشنفکر، نشان داد نه تنها مفهوم وطن و علاقه به آن در اغلب ایرانیان خارج از کشور کمرنگ نشده بلکه حتی علیه تجاوز و حمله رژیم صهیونیستی، موضع گرفته و آن را محکوم کردند.
اکثریت ایرانیان خارج از کشور ضدایران نیستند
در سالهای گذشته اتاق فکرهای غربی با همکاری قدرتهای خارج از کشور، از همه توانشان استفاده کردند تا ضمن آنکه احساس نفرت علیه ایران را در آنها تقویت کنند، در مواردی هم برای پرکردن صندلیهای نشستهای ضدایرانی و تجمعات نمایشیشان آنها را به میدان بیاورند. نقطه اوج این سوءاستفاده هم ناآرامیهای پاییز 1401 و برگزاری تجمعاتی در اروپا بود. آنها تلاش کردند با برگزاری تجمعات در آن برهه نوعی اجماع علیه ایران و نظام سیاسی آن تشکیل دهند که البته موفقیتآمیز نبود. اما این تلاشها در ایجاد احساسی منفی نسبت به ایرانیان خارج از کشور و این نگاه که آنها علاقهای به وطن ندارند کمتأثیر نبود. اما جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، تصویری متفاوت از آنچه برساخت میشد، نشان میدهد. آن طور که آمارها میگویند، جز معدود افرادی که هیاهو و سروصدای بیشتری دارند، اغلب ایرانیان خارج از کشور موافق و مدافع حمله و تجاوز به ایران نیستند. در نظرسنجی جدیدی که مؤسسه آمریکاییYOU GOV در ماههای می و ژوئن، یعنی خرداد و تیرماه در بازه زمانی پیش از شروع جنگ و پس از شروع آن منتشر کرده است، 53 درصد آمریکاییهای ایرانیتبار، مخالف اقدام نظامی علیه ایران بودند و از این میان 36 درصد موافق حمله و تجاوز نظامی به ایران هستند. از میان پرسششوندگان تنها 22 درصد طرفدار شروع جنگ برای جلوگیری از هستهای شدن ایران بودند، درحالیکه 49 درصد، دیپلماسی را تنها راه مؤثر برای جلوگیری از ایران هستهای میدانستند. در مواجهه با جمعیت اقلیتی که موافق حمله و تجاوز به ایران هستند، 62 درصد از توافق هستهای با آمریکا حمایت میکنند. از این میزان تنها 21 درصد موافق تشدید تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران هستند. نتایج نظرسنجی به روشنی این گزاره را اثبات میکند که جز معدود جمعیتی از ایرانیان خارج از کشور، بخش زیادی از آنها در تصمیمگیری در مورد سرنوشت کشور و چالشهایی که پیش روی آنها قرار دارد، منافع مردم و کشور را در اولویت توجه قرار میدهند. موافقت 62 درصدی با توافق هستهای و مخالفت 53 درصدی با شروع جنگ نشان میدهد آنها برخلاف بازنماییها و فضاسازیها برای مشروعنمایی حمله به ایران به بهانه فروپاشیدن نظام سیاسی ایران، موافق حمله و تجاوز به کشورشان نیستند و متوجه فریب این ادعاها و آسیبی که جنگ برای مردم به همراه خواهد داشت هستند و در واقعیت و فارغ از دوگانهسازیها، مصالح و منافع فعلی کشور را ذیل منافع نظام سیاسی کشور تعریف میکنند.
اقلیت مدافع حمله به ایران همکاران موسادند
البته در میان جمعیت 4 میلیون نفری ایرانیان خارج از کشور، اقلیتی نیز حضور دارند که علاوه برآنکه موافق حمله و تجاوز به ایران هستند در دوران حمله و تجاوز رژیم صهیونی به ایران، با تمام توان پای کار حمایت از رژیم اسرائیل آمدند. البته اطلاعاتی که از برخی چهرهها وجود دارد نشان میدهد که آنها با یک یا دو واسطه ارتباطات نزدیکی با موساد دارند و در واقعیت پای منافعی در میان است که آنها برای شروع جنگ علیه ایران، کف و سوت میزنند و در واقعیت امر رژیم هم تلاش کرد تا از آنها برای پیشبرد پروژه جنگ و تضعیف ایران استفاده کند. حامد اسماعیلیون یکی از چهرههایی بود که از حمله و تجاوز رژیم به مردم ایران ابراز خوشحالی کرد، بلکه حتی مقصر به شهادت رسیدن کودکان بیگناه را نظام سیاسی ایران دانست، نه تجاوز رژیم صهیونیستی. اسناد متعددی وجود دارد که نشان میدهد حامد اسماعیلیون برخلاف ژست انساندوستانه و نمایش مظلومیتی که اجرا میکند مستقیماً با موساد همکاری دارد. اروین کاتلر یکی از چهرههای نزدیک به رژیم صهیونیستی که مستقیماً از سفیر اسرائیل در کانادا مدال افتخار گرفته، ازجمله چهرههایی است که با برخی از چهرههای ضدایرانی در کانادا ارتباطات نزدیک دارد. کاتلر چهرهای معمولی در کانادا نیست. او علاوه بر ارتباطات و همکاری نزدیکی که با فرقه رجویها دارد، نقش ویژهای هم در تشکیل و ایجاد کمپینهای ضدایرانی و پیشبرد پروژه براندازی دارد. این همکاری در کنار همکاری و ارتباطاتی که اسماعیلیون با رجوی دارد این گزاره را اثبات میکند که رجوی، موساد و حلقه افرادی مثل حامد اسماعیلیون که در ظاهر ادای مستقل بودن در میآورند با رابطان موساد علیه ایران فعالیت میکنند. نکته عجیب آن است که حتی محتوایی که در فضای مجازی منتشر میکنند نیز در هماهنگی کامل با رابطان رژیم و پروژه جنگ روانی آنها پیش میرود. در ظاهر شاید تنها رضا پهلوی باشد که از مواضع رژیم صهیونیستی حمایت میکند و خود را سخنگوی فارسیزبان رژیم میداند اما در واقعیت چهرههایی به ظاهر سفید مثل حامد اسماعیلیون حضور دارند که در پشتپرده بر ضد مردم ایران پروژههای رژیم را پیش میبرند.
حمایت از اکثریت ایرانیان خارج از کشور الزاماتی دارد
مجموع این آمار و اطلاعات نشان میدهد برخلاف فضاسازیها، اغلب ایرانیان خارج از کشور ضدیت و تقابلی با وطنشان ندارند. این موضوع حتی در میانه ناآرامیهای 1401 نیز خودش را نشان داد. همان زمان نیز مسئولان داخل کشور این موضوع را مطرح کردند که میبایست ضمن پیگیری مطالبات ایرانیان خارج از کشور، زمینه بازگشت آنها را نیز فراهم کنند. حالا و بعد از پایان جنگ و روشن شدن این گزاره که عمده ایرانیان خارج از کشور، موافق حمله و تجاوز به خاک کشورشان نیستند و در میانه این بحرانها ذیل مفهوم وطنپرستی خود را یکپارچه میبینند، زمینه مناسبی فراهم است که شرایط را برای حمایت و حتی بازگشت ایرانیان خارج از کشور به ایران فراهم کنند. این موضوع از چند باب و وجه حائز توجه است. حمایت از آنها این امکان را به دشمنان صهیونیستی نمیدهد که برای پیشبرد پروژه از آنها سوءاستفاده کنند. علاوه براین زمینه از بین رفتن این احساس منفی که در شرایط ناگوار مجبور به خروج از کشور شدند را فراهم میکند. در وهله بعدی نیز موجب میشود شمار زیادی از ایرانیانی که علاقه داشتند به کشور برگردند، فرصت را غنیمت بشمارند. در سطح کلان نیز بازگشت ایرانیان خارج از کشور به نفع حفظ انسجام و امر ملی خواهد بود و موجبات تقویت انسجام را فراهم خواهد کرد. اما نکته مهم آن است که زمینهسازی برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور الزامات و بایدهایی دارد. نکته اول آنکه یکی از علتهایی که ایرانیان خارج از کشور از بازگشت به کشور هراس دارند، مسئله سربازی آنهاست. برخی از ایرانیان در سنین کم از کشور خارج شدند و حالا و در صورت بازگشت از کشور، مشمول قانون سربازی میشوند و با توجه به اینکه فرد، تخصص و شغل خودش را دارد، طبیعتاً لازم است تدابیری اندیشیده شود که این افراد برای ورود به کشور با این چالش مواجه نشوند. مشکل و مسئله دیگری که برای برخی از ایرانیان خارج از کشور وجود دارد این است که آنها به محض خروج از کشور دچار مشکلات و پروندههای امنیتی و قضایی میشوند. برخی از افراد با شیطنتهایی بعد از خروج آنها از کشور، با طرح ادعاهایی علیه آنها و املاکشان، به دادگاه شکایت میبرند و از آنجا که فرد اطلاعی از این موضوع ندارد، حکم هم علیه او صادر میشود. لازم است بستر و فضایی برای کسب اطلاع و یا جلوگیری از بروز این سوءاستفادهها برای ایرانیانی که در خارج از کشور حضور دارند، فراهم شود چراکه عدم پیگیری درست خود عاملی میشود که فرد تمایلی به ورود به کشور نداشته باشد، چون در بدو ورود با مشکلات امنیتی و قضایی روبهرو میشود. نکته دیگر آنکه برخی از افرادی که در خارج از کشور تحصیل کردند، مدرک تحصیلی آنها در داخل کشور معتبر شناخته نمیشود. طبیعی است که اعتبار ندادن به پرونده این افراد موجب میشود که خود به خود، فرد علاقهای برای ورود به کشور نداشته باشد. این مسائل تنها بخشی از چالشهایی است که متوجه ایرانیان خارج از کشور میشود و میبایست برای آنها تدبیری اندیشیده شود. نکته دیگر آنکه محمدباقر قالیباف در جریان سفر به ژنو و دیدار با ایرانیان خارج از کشور به این موضوع اشاره کرد که ایرانیان خارج از کشور میبایست در مجلس نماینده داشته باشند. توجه به موضوع فراهمسازی بستر حضور نمایندهای از ایرانیان خارج از کشور در بهارستان، در وهله اول مسیری برای حل این مشکلات و چالشهایی که ایرانیان با آن مواجه هستند را فراهم میکند و در وهله بعدی حتی ایرانیانی که به دلایل مختلف نمیخواهند به کشور بازگردند از این طریق مطالبتشان را پیگیری میکنند. باید توجه داشت که در سایه عدم اقبال و توجه به ایرانیان خارج از کشور بود که برخی از آنها توسط گروههای ضدایرانی جلب شدند.














