میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر مسائل بین الملل: امروز اسلامآباد میزبان آقای پزشکیان، رئیسجمهور ایران و هیئت همراه ایشان خواهد بود. این نخستین سفر رسمی پزشکیان به پاکستان است. حدود یک سال قبل نیز آیتالله رئیسی با انجام سفری سه روزه به پاکستان، با استقبال گرم مردم و دولتمردان این کشور مواجه شد. به فاصله کمی پس از آن و در اردیبهشت ماه 1403، شهباز شریف نخستوزیر پاکستان برای ادای احترام و شرکت در مراسم یادبود شهید رئیسی به تهران سفر کرد. یک سال بعد و در خردادماه سال جاری، شهباز شریف یکبار دیگر به تهران سفر کرد تا مراتب قدردانی خود را از مواضع ایران در قبال جنگ هند و پاکستان اعلام کند. سفر اخیر آقای پزشکیان هم بنابر دعوت شهباز شریف و درواقع در پاسخ به سفر وی به تهران انجام میگیرد.
بدین ترتیب در فاصله زمانی کمتر از دو سال، مقامات عالیرتبه ایران و پاکستان 4 بار به کشورهای یکدیگر سفر داشتهاند و این جدا از ملاقاتهایی است که میان آنها در حاشیه اجلاسهای مهم منطقهای و بینالمللی انجام گرفته است. این ملاقاتهای مکرر میتواند پیوند نزدیک دو کشور و اهمیت روابط آنها را یادآوری کند، به ویژه در شرایط فعلی که نسبت به توسعه روابط و همکاریها بین دو کشور، بیش از پیش احساس نیاز میشود.
دلایل اهمیت سفر رئیسجمهور به پاکستان در زمان فعلی
روابط ایران و پاکستان در طی چند دهه اخیر از ثبات نسبی خوبی برخوردار بوده و بر همین اساس رفتوآمد و ملاقاتهای میان مقامات دو کشور نیز امری تقریباً متداول بوده است. اما آنچه که به سفر اخیر رئیسجمهور به پاکستان اهمیتی مضاعف میدهد، شرایط سیاسی خاص و رخدادهایی است که در ماههای گذشته در سطح منطقه و حتی در مناسبات بینالمللی به وقوع پیوسته است.
در وهله اول وقوع جنگ میان هند و پاکستان، دو قدرت بزرگ اتمی، منطقه و شاید تمامی جهان را در شرایط بسیار خطرناکی قرار داد. اگرچه این جنگ بسیار کوتاه بود و بیش از 4 روز به درازا نکشید، اما پیامدهای آن همچنان برای دو کشور پاکستان و هند و نیز برای منطقه و جهان تداوم دارد.
بالا گرفتن جدال روسیه و جهان غرب بر سر اوکراین یکی دیگر از مسائلی است که به شدت نظام بینالمللی و به تبع آن کشورها را تحت تأثیر قرار داده است. درحالیکه پیش از این اکثر دولتها سعی میکردند تا خود را از این منازعه دور نگاه دارند، اکنون و در سایه رویکردهای جدید سیاسی ترامپ، وضعیت به گونهای پیش رفته که نه تنها فاصله گرفتن از این بحران بیش از پیش دشوار شده، بلکه ورود به مرزبندی صف حامیان روسیه و یا غرب جنبه آشکارتری یافته است. در این بین و درحالیکه تکلیف جمهوری اسلامی ایران در این صفبندیها تا حدی روشن است، پاکستان هنوز هم برای دور نگاه داشتن خود از تبعات این جنگ و حفظ توازن در روابط با همه طرفهای منازعه تلاش میکند.
ادامه جنگ در سرزمینهای اشغالی و فاجعه نسلکشی در غزه نیز از دیگر موضوعاتی است که سیاست بینالمللی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در این رابطه مواضع کشورهای اسلامی ازجمله ایران و پاکستان از اهمیت بسزایی برخوردار است. هم تهران و هم اسلامآباد در این رابطه مواضع مشترک و قاطعی اتخاد کرده و بر حمایت کامل از آرمان فلسطین تأکید داشتهاند.
جنگ تعرفهای که ترامپ علیه بسیاری از کشورها به راه انداخته است، موضوع دیگری است که اغلب کشورها را به نوعی درگیر خود ساخته است. پاکستانی هم از این جنگ بینصیب نمانده و تهدیدهای ترامپ دامنگیر آنها نیز شده است. بر این اساس در آستانه سفر رئیسجمهور ایران به پاکستان، اعلام شد که اسلامآباد به توافقهایی با واشنگتن در این زمینه دست یافته است. درنهایت و از همه اینها مهمتر، جنگ تحمیلی 12 روزهای که رژیم صهیونیستی بر ایران تحمیل کرد، تأثیرات همهجانبهای بر منطقه برجای گذاشته و ژئوپلیتیک منطقه و جهان اسلام را دستخوش تحولات اساسی کرد. مواضع پاکستان به عنوان یکی از مهمترین و بزرگترین کشورهای جهان اسلام و در جایگاه یک قدرت اتمی، بسیار حائز اهمیت تلقی میشود.
سفری برای قدردانی از مواضع پاکستان در قبال جنگ تحمیلی 12روزه
سفر رئیسجمهور به پاکستان در شرایطی انجام میگیرد که مسئله مواضع این کشور در قبال جنگ تحمیلی 12 روزه، به شدت در کانون توجه قرار دارد. با توجه به اینکه جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی به فاصله بسیار کمی از جنگ پاکستان و هند رخ داد، مواضع دولت و مردم پاکستان میتوانست تا حد زیادی از واکنش جمهوری اسلامی به منازعه پاکستان و هند تأثیرپذیری داشته باشد. آنچه که از شواهد و قرائن میتوان استنباط کرد این است که پاکستانیها از مواضع جمهوری اسلامی در این زمینه رضایت کافی داشتهاند. سفر شهباز شریف به تهران که بلافاصله پس از جنگ با هند و با هدف قدردانی از دوستان و حامیان پاکستان انجام گرفت، کاملاً گویای همین امر است. مقامات اسلامآباد در همان هنگام از سفر وزیر خارجه ایران به پاکستان و هند و تلاش این کشور برای میانجیگری میان دو کشور قدردانی کردند.
در کنار این مسئله، حساسیت افکار عمومی پاکستان به مسئله فلسطین و بیزاری از اشغالگری و اقدامات جنایتآمیز رژیم صهیونیستی در غزه نیز در نوع نگاه حمایتآمیز آنها از ایران تأثیر بهسزایی داشت. علاوهبراین، نگرانی عمیق پاکستانیها نسبت به اقدامات غیرقانونی مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه تأسیسات هستهای ایران و احتمال تکرار چنین سناریوهایی در قبال کشورهای دیگر و بهخصوص پاکستان را شاهد بودیم. برآیند تمامی این موارد، حمایت همهجانبه و قاطع اسلامآباد از تهران و محکومیت قاطع تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا بود. این محکومیت در شورای امنیت و در سخنان نماینده دائمی پاکستان در این شورا به خوبی بازتاب یافت. پاکستان که در این زمان به عنوان عضو غیردائم و رئیس دورهای شورای امنیت انتخاب شده بود، به صراحت اقدامات رژیم صهیونیستی و آمریکا در بمباران تأسیسات هستهای را غیرقانونی خوانده و محکوم کرد. حمایت از مذاکره و گفتوگو و تأیید حق ایران در برخورداری از دانش هستهای، از دیگر اقدامات مؤثر اسلامآباد در شورای امنیت به شمار میآید. همزمان در داخل پاکستان نیز شاهد حمایتهای همهجانبهای از سوی ارتش و سیاستمداران بودیم چنانکه پارلمان پاکستان قانونی را در حمایت از ایران در برابر تجاوزرات رژیم صهیونیستی به تصویب رساند.
همه این موارد گواه آن است که پاکستان در جایگاه یک همسایه و کشور مسلمان، به خوبی جمهوری اسلامی ایران را مورد حمایت قرار داد. بنابر این سفر رئیسجمهور میتواند به نوعی پاسخ متقابل به سفر تشکرآمیز شهباز شریف به تهران باشد.
فصل جدید توسعه همکاریها در حوزه امنیتی و دفاعی
چندین دهه است که روابط جمهوری اسلامی ایران و پاکستان تحتالشعاع مسائل امنیتی و به خصوص شرایط امنیت مرزهای دو کشور قرار دارد. در سفرهای پیشین نخستوزیر و رؤسای ستاد ارتش پاکستان به تهران و یا بالعکس، اغلب روی این موضوع تمرکز میشد که مرزهای دو کشور از شرایط امنیتی به مرزهایی اقتصادی ارتقا پیدا کند. متأسفانه نه تنها این شرایط محقق نشده است، بلکه برخی چالشهای امنیتی ابعاد جدیدتری نیز پیدا کرده است. در طی این سالها، دو طرف برای هماهنگی هرچه بیشتر در مبارزه با تروریسم، سازوکارهای مشترکی ایجاد کردهاند که تاکنون آنچنان که باید و شاید موفق عمل نکرده است. با این حال آرامش نسبی که در دوره 12 روزه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی بر مرزهای شرقی و به ویژه مرزهای ایران و پاکستان حاکم بود، نشان میدهد که میتوان دست به اقدامات اساسیتری زده و برای بهبود شرایط امیدواری بیشتری داشت.
اما جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران و در کنار آن جنگ تحمیلی 4 روزه هند علیه پاکستان، میتواند برای هر دو کشور درسهای نظامی و دفاعی زیادی به ارمغان آورد. هر دو کشور در این جنگها توان دفاعی خود را محکی جدی زدند و به تواناییها و کمبودهای خود بیش از پیش پی بردند. اکنون با توجه به سیاستها و رویکردهای مثبتی که آنها در قبال یکدیگر نشان دادهاند، شاید بستر بهتری برای گسترش همکاریها در حوزه صنایع دفاعی فراهم شده باشد. فناوریهای ایران در سیستمهای پهپادی و موشکی، به خصوص در برابر سامانههای دفاع موشکی و بهرهگیری پاکستان از برخی تجهیزات نظامی، بهخصوص در حوزه صنایع هوایی، شاید بتواند نقشی مکمل برای سیستمهای دفاعی هر دو کشور ایفا کند.
اقتصاد ایران و پاکستان؛ رقابتی یا شراکتی؟
همان طور که در برنامههای سفر رئیسجمهور به پاکستان اعلام شده است، ارتقای سطح روابط تجاری و اقتصادی میان دو کشور، یکی از اهداف اساسی این سفر به شمار میآید. با توجه به ساختار و ظرفیتهای اقتصادی ایران و پاکستان، همه بر این موضوع اذعان دارند که ظرفیت همکاری اقتصادی دو کشور میتواند بسیار فراتر از شرایط کنونی باشد. در حال حاضر آمارها نشان میدهد حجم مبادلات سالانه دو کشور رقمی در حدود 3 میلیارد دلار است. در سفر سال گذشته شهید رئیسی به پاکستان، توافق شد تا در یک برنامهریزی میان مدت، سطح مبادلات تا 10 میلیارد دلار افزایش پیدا کند. اما در حال حاضر به نظر نمیرسد که شرایط تحقق این چشمانداز فراهم باشد. با این حال جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران، موارد مهمی را برای پاکستان روشن کرد. این جنگ نشان داد ایالتهای مرزی همچون بلوچستان تا چه حد به اقتصاد ایران و به ویژه اقتصاد غیررسمی همچون قاچاق کالا و انرژی، وابستگی دارند. چرخه این اقتصاد ناسالم به هر دو کشور آسیبهای جدی وارد کرده و تداوم آن نیز وضعیت را پیچیدهتر میکند. اما حرکت به سوی اقتصاد سالم نیازمند آن است که دولت اسلامآباد بر برخی ترسها و ملاحظات بیرونی خود، بهخصوص در حوزه انرژی، غلبه کند. در سوی دیگر جمهوری اسلامی هم میتواند با مهار این پدیده اقتصاد غیررسمی و ناسالم، بر بسیاری از ناآرامیهای امنیتی منطقه غلبه کند. اعطای خودمختاری بیشتر به استانها و مناطق محروم در حوزه اقتصادی و یا تشویق راهاندازی هرچه بیشتر بازارچههای مرزی، احتمالاً بتواند از بخشی از این چالشها بکاهد. اما در سطح کلانتر یک موضوع مهم از سوی تهران و اسلامآباد باید مورد توجه قرار گیرد؛ اینکه آنها از ظرفیتهای بزرگ و منطقهای اقتصاد خود تاکنون کمتر بهره بردهاند. اتصال پاکستان به ترکیه و اروپا از طریق ایران یکی از این ظرفیتهای بسیار مهم به شمار میآید. بر این اساس هم تهران و هم اسلامآباد میتوانند از فرصت و ظرفیتی که درنتیجه بهبود چشمگیر اخیر در روابط پاکستان و ترکیه به وجود آمده است، حداکثر بهره را ببرند. ابراز علاقهای که از سوی تاجران ترک به فعالیت در بندر چابهار نشان داده شده و نزدیکی این بندر با بندر گوادر میتواند این دو بندر را از دو مرکز تجاری رقیب، به دو شریک و مکمل مسیر ترانزیتی پاکستان به اروپا تبدیل کند؛ به خصوص آنکه چنین مسیری قابلیت رقابت جدی با طرح کریدور عربمد پیشنهاد شده از جانب هند را دارد. همه اینها به نوع نگاه اقتصادی دو کشور ایران و پاکستان بستگی دارد؛ اینکه بخواهند از ظرفیتهای اقتصادی یکدیگر استفاده کرده و مکمل و شریک یکدیگر باشند و یا اینکه چشم به رقابتی داشته باشند که نتیجه آن به بازی برد – باخت و یا حتی باخت – باخت برای هر دو کشور منتهی میشود.














