علی ملکی، خبرنگار گروه سیاست: روشن بود که تعرفههای تجاری ترامپ با هدف امتیازگیری اعمال شده و روز گذشته ضربالاجل کاخ سفید به شرکای تجاری آمریکا، سررسید. طی این مدت برخی کشورها به توافق تعرفهای با آمریکا دست یافتند و برخی دیگر خیر. کانادا یکی از کشورهایی بود که از همان آغاز به کار ریاست جمهوری ترامپ در دور اول، با کاخ سفید دچار تنش شد. در آخرین مورد این دو کشور بر سر اسرائیل به اختلاف خوردهاند. کانادا اعلام کرده در مجمع سازمان ملل در ماه سپتامبر، به همراه تعدادی دیگر از کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه و انگلیس، کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. قاعدتاً در واکنش به این تصمیم کشورهای اروپایی، مقامات اسرائیل باید واکنش نشان میدادند اما دونالد ترامپ پیشدستی کرده و به تکتکشان حمله میکند. او تصمیم یک هفته پیش مکرون در حمایت از تشکیل کشور فلسطین را بیاهمیت دانست و گفت این بیانیه «اهمیتی ندارد» و «وزن زیادی ندارد.» از سوی دیگر، کانادا هم آماج حمله ترامپ قرار گرفت. او در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» نوشت: «این طرح کارنی[نخستوزیر کانادا]، کار را برای توافق تجاری با آنها بسیار دشوار خواهد کرد.» البته به رسمیت شناختن فلسطین توسط این کشورها هم با تردید و شک از سوی تحلیلگران همراه است و باید بررسی شود انگیزه واقعی از چنین موضعی از سوی حامیان اسرائیل چیست و آیا واقعاً عملی میشود یا خیر؟
با این حال ترامپ به قدری سرمست حمایت از اسرائیل شده که حتی روابطش با شرکای اروپایی و همسایگان آمریکا را به خطر انداخته و عملاً خلاف ایده «اول آمریکا» عمل میکند. ترامپ اکنون مهمترین مسائل ایالات متحده را به مسئله فلسطین گرده زده و حمایت از اسرائیل را نهتنها در صدر دستورکارهای سیاست خارجی تعریف کرده، بلکه سیاست داخلی را هم تحت تأثیر قرار داده است.
تیر تعرفهها به فلسطین کمانه کرد
در روزهای منتهی به اول اوت ۲۰۲۵ -مهلتی که ترامپ برای دستیابی به توافقات تجاری با کشورها تعیین کرده بود- مقامات کشورها درگیر مذاکرات فشردهای برای احیای توافقات تجاری سهجانبه (آمریکا–مکزیک–کانادا) بودند. اما برخلاف خوشبینی اولیه، نخستوزیر کانادا، مارک کارنی صراحتاً اعلام کرد احتمال رسیدن به توافقی جامع تا پیش از پایان مهلت بعید است. وی همچنین تصریح کرد کشورش حاضر نیست در برابر فشارهای سیاسی، از مواضع اصولی خود – ازجمله حمایت از تشکیل کشور فلسطین – عقبنشینی کند. همین موضعگیری، در کنار حمایت قبلی رئیسجمهور فرانسه و هشدار اخیر نخستوزیر انگلیس در خصوص بهرسمیتشناختن فلسطین، واشنگتن را عصبانی کرد و زمینهساز تشدید تقابل شد.
ترامپ در واکنشی علنی در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» اعلام کرد حمایت کانادا از تشکیل کشور فلسطین، روند مذاکرات تجاری را بهکلی پیچیده کرده است. تنها چند ساعت پس از این اظهارنظر، کاخ سفید بهطور رسمی اعلام کرد از روز جمعه تعرفههایی جدید علیه صادرات کانادا اعمال خواهد شد؛ تعرفههایی که شامل همه کالاهایی میشوند که تحت پوشش توافقنامههای فعلی نیستند. نخستوزیر کانادا در واکنش به این تحولات، موضعی متعادل اتخاذ کرد و ضمن ابراز تأسف از بهنتیجهنرسیدن مذاکرات، گفت کشورش مجبور است واکنشهای اقتصادی متقابل را بررسی کند. بهویژه آنکه تصمیمگیری در این باره باید با هماهنگی ۱۰ استان کشور انجام گیرد که برخی رویکردی سختگیرانهتر و برخی دیگر نرمتر را توصیه میکنند. وی همچنین هشدار داد که احتمال وضع تعرفههای تلافیجویانه بر صادرات فولاد و آلومینیوم آمریکا به کانادا وجود دارد.
اقتصاددانان نیز به آسیبپذیری شدید کانادا در این بحران اشاره کردهاند. ویلئام هاگینز، استاد اقتصاد در دانشگاه مکمستر گفته است که ساختار اقتصادی کانادا چنان درهمتنیده با اقتصاد آمریکا است که این کشور توان مقاومت بلندمدت در برابر چنین فشارهایی را ندارد. به گفته او «کانادا تلاش کرده از موضعی مستقل اما محتاط وارد مذاکره شود، اما واقعیت این است که ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم بر واشنگتن فشار واقعی وارد کنیم.»
گروه هفت زیر فشار افکار عمومی
در پی اعلام تصمیم کانادا مبنی بر به رسمیت شناختن کشور فلسطین، وزارت خارجه اسرائیل با انتشار بیانیهای آن را محکوم کرد و سعی کرد این تصمیم را «پاداشی برای حماس» جلوه دهد. در بیانیه اسرائیل آمده است: «تغییر موضع کانادا در این مقطع زمانی، نهتنها به حماس مشروعیت میبخشد، بلکه روند تلاشها برای دستیابی به آتشبس در غزه و آزادسازی گروگانها را نیز مختل میکند.»
مارک کارنی، نخستوزیر کانادا اذعان کرد تصمیم اخیر کشورش پس از رایزنی با کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا اتخاذ شده است. بریتانیا هم اعلام کرده درصورتیکه اسرائیل اقدامات جدی برای پایان دادن به بحران در غزه انجام ندهد در مجمع آتی سازمان ملل، فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. نتانیاهو در حرکتی تکراری، تصمیم بریتانیا را هم «پاداشی برای حماس» توصیف کرد.
فرانسه هم به عنوان اولین کشور در بین کشورهای گروه هفت، با اعلام تصمیمی مشابه بر تعهد تاریخی خود به برقراری صلح عادلانه و پایدار در خاورمیانه تأکید کرده است. مکرون در بیانیهای رسمی گفت: «در راستای تعهد تاریخی فرانسه به صلح در خاورمیانه، تصمیم گرفتهام کشور فلسطین را به رسمیت بشناسم.»
تاکنون از مجموع ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد، ۱۴۵ کشور فلسطین را بهعنوان یک دولت مستقل بهرسمیت شناختهاند؛ یعنی قریب به سهچهارم اعضای مجمع عمومی سازمان ملل. در میان این کشورها سه عضو گروه هفت یعنی فرانسه، بریتانیا و کانادا نیز احتمالاً قرار خواهند گرفت. در اروپا ۱۰ کشور عضو اتحادیه اروپا ازجمله سوئد، ایرلند، اسپانیا، نروژ و اسلوونی پیشتر فلسطین را بهرسمیت شناخته بودند. جنایتهای رژیم صهیونیستی و فشار افکار عمومی بینالمللی به تسریع این روند کمک کرده اما آمریکا همچنان به عنوان متحد و حامی بیچون و چرای رژیم صهیونیستی و جنایتهای او به شمار میرود و با اعمال محدودیت بر روابط با کشورهای حمایتکننده از دولت فلسطین، موقعیت ایالات متحده را به خطر انداخته است.
اول اسرائیل
حمایت دیوانهوار ترامپ از اسرائیل دو معنا دارد. معنای اول مربوط به تضاد شعار معروف ترامپ است. در فضای تحلیل سیاسی داخل، همچنان تصوری وجود دارد مبنی بر اینکه مناسبات واشنگتن و تلآویو الزاماً همسو نیست و ایالات متحده در مواردی حتی با اقدامات افراطی اسرائیل زاویه دارد. گفته میشود آمریکا خواهان شعلهور شدن جنگهای تازه نیست و برخلاف گذشته، رویکردی محتاطانهتر در قبال تحولات خاورمیانه در پیش گرفته است. این تحلیلها با واقعیات میدانی و رفتار کنونی آمریکا همخوانی ندارد.
کنشهای اخیر دونالد ترامپ، بهویژه در واکنش به تصمیم برخی کشورهای غربی برای بهرسمیتشناختن فلسطین، ازجمله حملات لفظیاش به مارک کارنی، امانوئل مکرون و کییر استارمر نشان میدهد اولویت او نه آمریکا، بلکه اسرائیل است. او برای مهار اقداماتی که میتوانند مشروعیت جهانی اسرائیل را خدشهدار کنند، حاضر شده روابط تجاری و مهم با متحدان تاریخی واشنگتن را به خطر اندازد و حتی فضای داخلی آمریکا را وارد تنش کند.
ترامپ در عمل اثبات کرده سیاست خارجی آمریکا، خصوصاً در قبال موضوع فلسطین، تابعی از ملاحظات اسرائیلی است و نه منافع آمریکایی. این امتداد منطقی همان راهبردی است که طی دههها در ساختار تصمیمسازی واشنگتن نهادینه شده است. به بیان دیگر، اگرچه در گفتار رسمی ممکن است آمریکا نقش میانجی یا متعادلکننده را ایفا کند، اما در بزنگاههای واقعی، همپوشانی منافع آمریکا و اسرائیل چنان کامل میشود که تمایز میان آنها عملاً بیمعناست. تقابل ترامپ با حامیان فلسطین، گواهی است بر این ترجیح سیاسی. این موضوع باید بیش از پیش مورد توجه دستگاه دیپلماسی ایران در مواجهه با آمریکا باشد که حداقل در شرایط فعلی، فاصلهگذاری میان آمریکا و اسرائیل، سادهسازی صحنه بینالملل است.
ترامپ؛ بخشی از برنامه دیپاستیت
در معنای دوم، مشخص میشود که یاغیگریهای ترامپ به موازات با دیپاستیت است و چیزی نیست که از کنترل بدنه قدرت آمریکا خارج یا سربار آن باشد. یکی از تصاویری که در سالهای اخیر پیرامون دونالد ترامپ ساخته شد، چهرهای متمایز از سنت جمهوریخواهی در آمریکا بود؛ تصویری از یک رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی که شعار «اول آمریکا» را بر همهچیز مقدم میداند و حاضر است برای بازگرداندن عزت ازدسترفته آمریکا، از لابیها و سنتهای رایج واشنگتن فاصله بگیرد. اما تصمیم اخیر او برای تحمیل تعرفههای سنگین بر صادرات کانادا – آنهم تنها بهدلیل حمایت از تشکیل کشور فلسطین – تصویری کاملاً متفاوت و واقعگرایانهتر از ترامپ به نمایش گذاشت. واقعیتی که نشان میدهد ترامپ نهتنها خوانش تازهای از ملیگرایی آمریکایی نیست، بلکه ابزار تهاجمی «دیپ استیت» است. همان نظم پنهان و مستقر در ساختار قدرت ایالات متحده که از دههها پیش، پروژه اسرائیل را در صدر اولویتهای راهبردی خود قرار داده است.
رفتارهای ترامپ، بهویژه در مواجهه با مسئله فلسطین، صرفاً محصول تصمیمات شخصی یا گرایشهای سیاسی لحظهای نیست؛ بلکه بخشی از سناریویی پیچیدهتر برای حفظ جایگاه اسرائیل در نظم جهانی غرب است. این چهره به ظاهر غیرنرم، دقیقاً همان چیزی است که «دولت عمیق» آمریکا در شرایط افت مشروعیت بینالمللی و تضعیف قدرت نرم، برای پیشبرد اهداف سختافزاری خود نیاز دارد. کاراکتری تهاجمی، مستعد تقصیرپذیری و مناسب برای اجرای مأموریتهای پرریسک که در صورت لزوم بتوان او را از صحنه کنار گذاشت و مسئولیت هزینهها را بهگردنش انداخت. ترامپ، با وجود ظاهر یاغیمسلکش، بخشی از طراحی درازمدت ساختار قدرت آمریکاست؛ نه یک پدیده اتفاقی و غیرقابل کنترل.














