زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست: تابستان 60 که سازمان موسوم به مجاهدین خلق، عملیات مهندسی را در کشور کلید زد و با ترور ستونهای نظام و ترورهای کور در کوچه و خیابان و مغازهها، آن هم در میانه جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق، تصور میکرد تا مهرماه کار جمهوری اسلامی تمام است، سازمان اطلاعاتی ایران برای غلبه بر عملیات مهندسی سازمان، مردم را به میدان آورد و از آنها خواست که خانههای مشکوک و رفت و آمدهای عجیب را گزارش بدهند که این امر موجب شد بخش زیادی از خانههای تیمی منافقین و برنامهریزیهای تروریستی آنها با گزارشهای مردمی لو برود. روز گذشته وزارت اطلاعات در بیانیهای که در مورد نبرد خاموش با ناتوی اطلاعاتی منتشر کرده بود، ضمن تشریح ابعاد پیچیده اطلاعاتی و عملیاتی علیه این درگیری دوهفتهای، نقشآفرینی مردم را حماسه بیبدیلی خواند که تاکنون به ابعاد آن اشاره نشده است. در بخشی از این بیانیه به این موضوع اشاره شده «زمانی که از مردم درخواست مساعدت و گزارش موارد مشکوک شد، شاهد چنان حماسهای شدیم که هیچ زبان و قلمی، یارای بازگویی آن را ندارد.» از تابستان 60 تا خرداد 1404 توانمندیهای ایران تغییرات چشمگیری پیدا کرده و ایران امروز ایران 40 سال قبل نیست، اما این جنگ نشان داد روحیه همراهی مردم از تابستان 60 تاکنون و در مقابل متجاوز چه خودی چه صهیونی تغییری نکرده و اگر لازم باشد برای کمک به دستگاه اطلاعاتی پای کار خواهند آمد و برخلاف محاسبات دشمن صهیونیستی، همین کمک اطلاعاتی نقش ویژهای برای خنثیسازی برنامههای دشمن صهیونیستی و لو رفتن عوامل نفوذی دشمن ایفا کرد و چه بسا در شکست زودهنگام دشمن و مجبور کردن او به مطرح کردن درخواست آتشبس نیز مؤثر افتاد.
مردم نقشههای رژیم را نقش برآب کردند
همراهی بدنه اجتماعی در زمان جنگ، یکی از ستونهای اساسی برای موفقیت در هر جنگی است، به همین خاطر نیز جنگ روانی عمدهترین بخش نبرد را به خود اختصاص میدهد. اگر جامعهای در میان جنگ فروبپاشد و افکار عمومیاش با دولت حاکم همراهی نکند، پیش از هر مبارزهای شکست در جنگ، رقم میخورد. حالا در نظام سیاسی ایران که برمبنای خواست و اراده مردم تشکیل شده، از هم پاشیدن همراهی و انسجام مردم، اهمیتی دوچندان پیدا میکند. به همین خاطر نیز دشمن صهیونیستی روی نارضایتیها و شکافهای ایجاد شده در جامعه حسابهای ویژه باز کرده بود تا با شروع تجاوز، همزمان گسلهای قومی و مذهبی را در جامعه تقویت کند و فروپاشی نظام سیاسی را رقم بزند. البته آن طور که در بخشی از بیانیه وزارت اطلاعات آمده تحقق این هدف، تنها متکی به عملیات روانی رسانههای فارسیزبان صهیونیستی نبوده است بلکه در میانه جنگ، «گروهی از عناصر افراطی مروج قومگرایی با گرایش تجزیهطلبی، در چندین منطقه کشورهای همسو با رژیم جعلی بازداشت شدند» که مستقیماً برای هدف قرار دادن همدلی و همبستگی مردم، قصد خرابکاری داشتند. علاوه بر آن، «گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب هم طرحی برای عملیات و تصرف سرزمین در شمال غرب و جنوب شرق کشور داشتند که اقدامات پیشگیرانه در این زمینه انجام شده است.» نکته مهمتر آنکه رژیم حتی تلاش کرده تا از اقلیتهای دینی برای پیشبرد پروژههای نفوذ استفاده کند. به همین منظور «شاخهای از مزدوران موساد در پوشش جریان به اصطلاح تبشیر مسیحیت صهیونیستی متصل به کلیسای نجات سیاتل آمریکا و کلیسای شکوفان در سرزمین اشغالی، در آن مقطع به اقدامات ضدامنیتی مبادرت ورزیدند.» در کنار این، بازداشت اعضای گروهکهای تجزیهطلب برای انجام عملیاتهای تروریستی در ایران نشان میداد که فروپاشی اجتماعی جامعه و بعد از آن ورود عوامل مسلح، به قصد راهاندازی جنگی داخلی در کشور بوده تا دست برتر را در اختیار رژیم قرار دهد. اما این نقشهها و برنامهریزیها به دو دلیل محقق نشد و روی جامعه ایران کارگر نیفتاد. نکته اول آنکه همبستگی مردم در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی که با محکوم کردن تجاوز توسط تمام اقشار جامعه شروع شد و با همراهی و همدلی با یکدیگر برای عبور از این جنگ ادامه یافت، موجب شد این برنامهها فرصت و مجال ظهور و بروز پیدا نکنند و در سایه همین همبستگی، دستگاه اطلاعاتی بتواند برای دستگیری خرابکاران و عوامل نفوذی دشمن ورود کند. نکته دوم در این جنگ استفاده از ظرفیت مردم برای مقابله با این عوامل نفوذی بود. درخواست دستگاههای اطلاعاتی از مردم برای گزارش موارد مشکوک و در وهله بعدی همراهی و کمک مردم در روزهای اوج گرفتن عملیات مهندسی دشمن، علاوه براینکه کمک ویژهای برای سرعت گرفتن بازداشت عوامل نفوذی و خرابکاری دشمن ایفا کرد، در تقابل با خواست و هدف دشمن صهیونیستی عمل کرد و اتفاقاً این تجاوز، شکاف میان دولت و مردم را به حداقل رساند و همکاری اطلاعاتی آنها را به همراه داشت تا آنجا که وزارت اطلاعات نقش مردم در این جنگ را شگفتیساز خواند و نوشت «نقش اصلی در دفاع مقدس امنیتی در برابر ائتلاف متجاوزین تبهکار را ولینعمتان ما ایفا کردند.» وزارت اطلاعات با استنادهای دقیق این گزاره را اثبات کرد که همراهی و همدلی مردم، نقشی کلیدی در پایان جنگ و عقبنشینی رژیم صهیونیستی داشت.
شکست سخت نقشه پیچیده فروپاشی
ابعاد عملیاتی و اطلاعاتی که در گزارش وزارت اطلاعات تبیین شده این گزاره را اثبات میکند که یک نقشه برنامهریزی شده، پیچیده، دقیق و همهجانبه برای فروپاشی نظام سیاسی ایران و به راه انداختن جنگ داخلی، طراحی و تنظیم شده بود. برای مثال در ماجرای هدف قرار دادن زندان اوین، وزارت در بیانیه به اصل هدف قرار دادن زندان اوین اشاره کرد؛ «سلطنتطلبان تحت فرمان موساد، برای راهاندازی و گسیل تیمهای مسلح عملیاتی از سراسر کشور به تهران، در اولین روز تیرماه برای انجام اقدامات تروریستی برنامهریزی کرده بودند و قصد داشتند روز بعد از بمباران زندان اوین و مراکز نظامی نزدیک به زندان، همزمان با فراخوان گسترده توسط رضا پهلوی و بوق صهیونی فارسیزبان وابسته، با هدف حضور تمامی عناصر مرتبط، خانوادههای زندانیان و... در محوطه پیرامون زندان، ناآرامیهای خیابانی را از همان نقطه آغاز کنند.» علاوه براین مجموعهای از برنامههای خرابکارانه و تروریستی و استفاده از همه ظرفیتها برای نفوذ نشان میدهد، پروژهای بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از ناآرامیهای 1401 طرحریزی شده بود، آن هم با این منظور که هدف اصلی یعنی براندازی، محقق شود. نکته کلیدی این بیانیه ورود و عملیات اطلاعاتی آمریکاییها در این جنگ همهجانبه بوده است. وزارت اطلاعات در بخشی از این بیانیه علاوه بر کمکهای بینالمللی و حمایتهای رسانهای رژیم صهیونیستی به این موضوع اشاره کرد که رژیم «از آخرین دستاوردهای فنی و فناوریهای هوشمند سنتکام، پنتاگون و کلانشرکتهای آمریکایی، غربی و صهیونی وابسته، در زمینههای ماهوارهای، سایبری، ردیابیسیگنالی، شنود مخابراتی و اینترنتی، محاسبات کوانتومی و هوشمصنوعی، تصویربرداری پیشرفته هوایی، شبکهسازیهای اجتماعی استفاده کرده است.»
مأموریتهای بزرگتر در سرزمین اشغالی ادامه دارد
بیانیه وزارت اطلاعات ضمن تشریح و اشاره به افراد بازداشت شده و خرابکاران وابسته به موساد، به اقداماتی که دستگاه اطلاعاتی ایران علیه رژیم انجام داده نیز اشاره کرد. در بخشی از این بیانیه آمده ایران جاسوسی تهاجمی در شهرهای مختلف سرزمین اشغالی، علیه منافع رژیم صهیونی انجام داد. ازجمله این اقدامات «استخدام عوامل اطلاعاتی و عملیاتی از درونیترین لایههای نظامی و امنیتی رژیم، برای انجام مأموریتهای محوله، دریافت گزارش مستند و مصور اقدامات و راستیآزمایی آنها بود.» نهایتاً هم به این موضوع اشاره کرده که «اگرچه رژیم تعدادی از عوامل را بازداشت کرده اما بخش بزرگتر و حساستر مأموریتها، همچنان جریان دارد.» مطرح کردن عملیات دستگاههای اطلاعاتی ایران علیه رژیم، با چند هدف مشخص صورت گرفته است. نکته اول آنکه وزارت اطلاعات تعمداً عملیاتهای اطلاعاتی ایران در سرزمینهای اشغالی را ذیل پروژههای ضدایرانی صهیونیستها بیان کرد تا در ابعاد رسانهای پاسخی روشن به دشمن صهیونیستی دهد که به کارگیری و استفاده از عملیاتهای نفوذ علیه ایران، بدون واکنش و پاسخ نخواهد بود و ایران نیز متقابلاً عملیاتهای اطلاعاتی در سرزمین اشغالی را با استفاده از ساکنان آن اجرایی خواهد کرد. نکته دوم آنکه بیان این موضوع که رژیم تنها توانسته بخشی از عوامل را که به ایران اطلاعات میدادند بازداشت کند و هنوز مأموریتهای بزرگتر اجرا نشده است، جنبه روانی برای صهیونیستها دارد و ایجاد همین احساس ناامنی در مستأصل کردن دشمن و تأثیرگذاری بر تصمیمات آنها، پاسخی قاطع به عملیاتهای نفوذ دشمن است که هر خرابکاری در کشور، متقابلاً با پاسخ همراه خواهد شد.














