سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: روز گذشته (شنبه) تروریستهای وابسته به گروهک تروریستی و تجزیهطلب موسوم به جیش العدل (جیشالظلم) با حمله به ساختمان دادگستری شهر زاهدان ۶ نفر را به شهادت رساندند و ۲۲ نفر را مجروح کردند. براساس اخبار رسمی، هر سه تروریست حاضر در این عملیات به هلاکت رسیدند. حمله این تروریستها بخشی از اقدامات نیابتی رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران است. به طور ویژه حمله تروریستها به دادگستری زاهدان از نظر نوع هدف به حمله هوایی رژیم صهیونی به زندان اوین طی جنگ شباهت داشت. پس از ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ که در میانه آن سرویسهای امنیتی کشورهای اروپایی و به ویژه رژیم صهیونی میانداری کردند و همچنین آغاز جنگ طوفان الاقصی در سال ۱۴۰۲، اقدامات تروریستی در استان سیستان و بلوچستان در هر دو مرتبه شاهد رشد بودهاند. روز جمعه منطقه سردشت در آذربایجان غربی نیز شاهد عملیات تروریست های تجزیه طلب بود. در جریان کمین تروریستها علیه خودرویی نظامی، یک مامور حفظ امنیت به شهادت رسید. تشدید اقدامات تروریستی ضرورت بررسی زمینههای نفوذ تلآویو برای مسدود سازی آنها را دوچندان کرده است.
لانهگاه تروریستها چه محیطی است؟
گروه جیشالظلم مانند کومله، قاعدهای قومی دارد. آنها با بهرهبرداری از دوگانه قومی- مذهبی در محیط بلوچی منطقه فعالیت میکنند. این محیطها شامل جنوب شرق ایران در استان سیستان و بلوچستان، غرب پاکستان شامل ایالت بلوچستان و جنوب غرب افغانستان شامل هلمند، قندهار، نیمروز و فراه است. ویژگی اصلی محیط فعالیت گروه جیشالظلم مناطق با اکثریت بلوچ است که شامل مرکز و جنوب استان سیستان و بلوچستان، ایالت نیمروز افغانستان و بخشهای وسیعی از بلوچستان پاکستان میشود. علاوه بر اکثریت بلوچی، وسعت زیاد و پراکندگی جمعیتی دیگر ویژگی این مناطق است. آنچه باعث بهبود مضاعف فضا برای فعالیت گروههای تروریستی و تجزیهطلب شده، مرزی بودن و اتصال نقاط بلوچنشین در این سه کشور به یکدیگر است. زمینههای بحران اما عمق بیشتری دارد. در هر سه کشور همزمان با پراکندگی، مناطق بلوچنشین فاصله زیادی با مراکز اصلی جمعیتی و ثروتمند دارند که باعث افزایش شکاف و بیبهره ماندن این مناطق شده است. دوری از مراکز ثروت و جمعیت، بهرهمندی مناطق بلوچنشین از مواهب ثروت را کاهش داده است. گردشگران به دلیل دوری راه، فاصلههای طولانی در داخل مناطق و امنیت کم به دلیل مرزی بودن، تمایل کمی به سفر به چنین مناطقی دارند و سرمایهگذاران نیز رغبتی برای ایجاد کارخانه و مراکز تولیدی نشان نمیدهند.
از این رو آمیختگی جمعیتی بلوچها با دیگر اقوام و ساکنان کشورهایشان پایین است. در سوی دیگر اما تروریسم نیز بر پایه فقر استوار است. اگر توسعه و پیشرفتی برای این مناطق در دستور کار باشد، گروههای تروریستی با عملیاتهای خود مانع توسعه منطقه میشوند؛ چراکه با توسعه، تروریستها با مشکل جذب و ادامه حیات روبهرو خواهند شد. این دورماندگی از مردم و امکانات کشور و دشمنی تروریستها با توسعه، زمینههای مساعدی برای تبلیغات تروریستی و جذب نیرو به وجود آورده است.
کومله
کومله نیز محیط فعالیتی تقریباً مشابه با جیشالظلم دارد. این گروه فعالیت خود را محل سکونت اقوام کردی قرار داده است. این مناطق نیز وسیع، ناهموار، مرزی، دور از مراکز جمعیتی و ثروت و متصل به یکدیگرند. هر دو گروه قومی بلوچ و کرد از اقوام ایرانیاند اما به دلیل تضعیف زمینههای ارتباطی با مرکزیت ایران، در سایه تبلیغات و نفوذ خارجی دچار مشکلاتی شدهاند. این مشکل لزوماً به معنای همکاری آنها با تروریستها نیست. اگر مردم در مناطق بلوچ و کردنشین با تروریستها همکاری میکردند، وضعیت امنیتی بسیار متفاوت و ایران با بحران عمیقی روبهرو میشد. آنها موافق تروریستها نیستند و در غالب موارد آنها را مخل امنیت و پیشرفت منطقه میدانند؛ اما از نظر اندیشهای، سیاسی و امنیتی برای مقابله با آنها تجهیز نشدهاند.
در کنار این دو گروه قومی، یک گروه قومی دیگر نیز وجود دارد. در مناطقی از کشور که حضور اتباع بیگانه مجاز است، گروههای تروریستی فعالیت قابلتوجهی دارند. علاوه بر گروههایی که اهدافشان اقوام خاصی است، سازمان منافقین و سلطنتطلبان در گستره کشور فعالیت میکنند اما علیرغم این حوزه فعالیتی، در مناطقی مانند مناطق فعالیت جیشالظلم، کومله و اتباع، توفیق و نفوذی ندارند.
زمینهها
مناطق قومی و با فاصله زیاد و دشواری جغرافیایی از دیرباز محل مناسبی برای فعالیت زورگیران و گردنهبگیران بودهاند. این گروهها به مرور با حکومت مرکزی و عوامل حکومتی مستقر در مناطق محلی درگیر شده و کمکم تلاش کردند منبع تأمین مالی خود را هم گسترش داده و هم مشروع سازند. در نتیجه خود را به شکل گروههای آزادیبخش جا زده و با تغییر منابع اقتصادی، منابع تأمین نیروی خود را نیز تغییر دادند؛ اما به دلیل ماهیت فعالیتها، این تغییرات کامل نبودند. گروههای تروریستی در سیستان و بلوچستان و کردستان همچنان با گرفتن باج از مردم محلی به زور اسلحه و جذب اوباش، فعالیت میکنند. تقویت نظم و امنیت با محوریت قرار دادن ساکنان محلی و گسترش فعالیتهای اقتصادی و رفاه میتواند گردنهبگیران دیروز و باجگیران تروریستهای پروژهای امروز را در مخمصه قرار دهد.
نکات
1- به دلیل حملات صورتگرفته علیه نقاط تجمع در اقلیم کردستان و پاکستان، امکان هجومهای گسترده وجود ندارد. پس از اقدامات در آشوب ۱۴۰۱، گروهکها در اقلیم زیر ضربه رفتند و یکسال بعد در پاکستان حملاتی صورت گرفت، پس از آن در قالب رزمایشهای مختلف اقداماتی در داخل کشور انجام شد. خط حمایتی نیز در پاکستان و خلیج فارس تحت فشار قرار گرفت.
2- شیوه کنونی عملیاتهای تروریستی گرچه با تعداد کمی فرد مسلح صورت میگیرد که نشانهای از موفقیت حملات فرامرزی به پایگاههای آنان است، اما میتواند باعث بروز اشتباه در تصمیمگیری شود. اگر تعداد تروریستها در عملیات کم باشد به این معناست که عملیات گسترده نظامی برای توقف فعالیتهایشان کماثر خواهد بود، زیرا انبوهی از نیروها که قابلمشاهده و ضربه باشند وجود ندارند و افراد معدود به شکل بسیار پنهان فعالیت میکنند.
با این حال شرایط کنونی علاوه بر شباهتش که از نظر تعداد کم تروریستهای حاضر در عملیات است، تفاوت مهمی نیز دارد که در تعدد عملیاتها نهفته است. این روند نشان میدهد تعداد نیروها همچنان بالاست و اقدامات نظامی فرامرزی برای کاهش اقدامات مؤثر خواهد بود.
3- ضربه به این تروریستها اختلالی در مبارزه با رژیم صهیونی به وجود نمیآورد. مقابله با رژیم صهیونی نیازمند پدافند هوایی برای دفاع و موشکها و پهپادهای انتحاری میانبرد برای تهاجم است. حمله نظامی به گروهکها هیچکدام از این سلاحها را دچار فرسایش نمیکند. حملات به این گروهکها نیازمند توپخانه، راکت، موشک بالستیک تاکتیکی کوتاهبرد و پهپادهای انتحاری سبک است؛ همچنین در مواردی نیازمند بهرهگیری از نیروهای زمینی.
4- احتمال دارد پاکستان، افغانستان و اقلیم بر اثر فشار خارجی، سیاستهای خود یا کم اطلاعی، در مقاطعی ادعا کنند تهدیدی از داخل خاک آنها علیه ایران وجود ندارد. از این رو میتوان پس از هر اقدام تروریستی با استناد به آن، خواستار تهاجم به نقاط تجمع تروریستها در خاک این دولتها شد. از این رو گرچه مسیر پیشینی گاهی مسدود است، اما مسیر پسینی برای تهاجم باید همیشه باز باشد.
5- برای مقابله با فعالیتهای تروریستی بهرهگیری از منافع و ظرفیتهای محلی ضروری است. از این رو باید طبقات محلی را که از حملات زیان عیانی میبینند، گردآورد. از سوی دیگر باید طوایف و مناطقی که به هرشکل تسهیلی برای حرکت تروریستی بودهاند پاسخگو شوند، حتی اگر برخی از این طوایف از تحرکات بیخبر باشند، پس از پاسخگو شدن، برای کشف اقدامات هشیار میشوند.
6- برای بسیاری از افراد و گروههای معتقدی که دلشان برای اسلام و وطن میتپد و بارها خواهان مبارزه با رژیم صهیونی شدهاند، قطعاً راهی برای مبارزه مستقیم مانند جنگ تحمیلی با صدام یا جنگ با تکفیریها در سوریه نیست؛ اما زمینههای مبارزه با تلآویو وجود دارد. برنامهریزی و حضور در مناطق پرخطر و تلاش برای ممزوج شدن با جمعیت و تلاش برای آبادانی، زمینهای برای مبارزه با رژیم صهیونی است.
7- مردم محلی به دلیل فقر، مشکلات و دوری از سیاست و همزمان بمباران تبلیغاتی امکان چندانی برای تحرک مبتکرانه علیه تروریستها ندارند. بخش اعظم این عدم تحرک به دلیل همراهی قلبی با تروریستها نبوده و نیست که اگر چنین نمیبود، بسیاری از شهدای مبارزه با تروریسم از مردم محلی بلوچ اهل سنت نبودند. آنها در صورت تقویت، ساماندهی و تجهیز قادر به مقابله با تروریستها خواهند شد.
8- اتکای عملیاتی رژیم صهیونی در کشور به ویژه در شهرهای اصلی، بر سازمان منافقین است. این سازمان دارای روابطی قدیمی با گروههای تروریست چپگرا در مناطق مرزی کشور است، اما محل اصلی فعالیتش مناطق اصلی و مرکزی است. کومله علاوه بر مناطق کردنشین، به دلیل انتشار جمعیت در دیگر مناطق مانند تهران و اصفهان نیز قادر به عملیات شده است. جیشالظلم تنها در سیستان و بلوچستان عملیات میکند. گروههای تروریستی تکفیری وابسته به داعش اما از مشهد تا تهران و شیراز با اتکا به اتباع بیگانه عملیات میکنند. در جریان جنگ ۱۲ روزه، سازمان منافقین، کومله و اتباع بیگانه در مناطق اصلی در نقش تسهیلگر عملیات هوایی رژیم از طریق عملیات بر روی زمین و به پرواز درآوردن ریزپرندهها فعال بودند، همچنین جیشالظلم به دلیل عدم انتشار جمعیتی کافی قادر به عملیات فراتر از سیستان و بلوچستان نیست؛ گرچه اگر هم عملیاتی فراتر از این استان مانند کومله اجرا کند آن را به نامهای دیگر انجام میدهد تا مشروعیت عملیاتهای محلی خود را حفظ کند. به هرشکل و با وجود مناقشات فراوان، انتشار جمعیتی در داخل کشور زمینهساز گسترش و انتقال عملیاتهای تروریستی است. عملیات تروریستی در حرم امام رضا(ع) در مشهد و دو عملیات در حرم شاهچراغ شیراز توسط اتباع سپس مشارکت سهمگین و پرتعداد آنها در جریان تهاجم رژیم صهیونی، خطرات گسترش جمعیتی در کشور را گوشزد میکند. اگر صهیونیستها قادر به سازماندهی گسترده در میان افراد بومی در شهرهای اصلی بودند دست به ساماندهی عظیم از اتباع بیگانه نمیزدند. ساکنان شهرهای اصلی حتی آنان که در آشوب ۱۴۰۱ نقش داشته و یا به آن متمایل بودند، پس از تهاجم رژیم علیه آن موضعگیری کردند، اما اتباع بیگانه با وجود مخاطرات فراوان به ویژه پس از برقراری ایستهای بازرسی همچنان با قبول خطر برای صهیونیستها میجنگیدند. همپیمانی آنان با کودککشان غزه علیه ایران حکایت از دشمنی عمیقی دارد که هیچکس یارای پوشاندن آن را ندارد. انتشار جمعیتی از بیرون و حاشیه کشور به سمت داخل زمینهساز ناامنی، اما انتشار و تحرک جمعیتی از مرکز به حاشیه در داخل و پیرامون در خارج از مرز، ثباتساز است. نباید از این یافته غفلت کرد.
9- از میان گروههای مختلف، فعالیت اتباع بیگانه خطری عظیم و ظرفیتدارتر بوده است. گذشت زمان و فعالیت گروههای تجزیه طلب نباید از تمرکز بر آنها بکاهد. اقدامات تروریستهای جذبشده از اتباع بیگانه در ساخت و به پرواز درآوردن دهها هزار ریزپرنده و به کارگیری موشکهای ضدزره و دوشپرتاب توسط آنها و فعالیت حتی در زمان انسداد مسیرها نشان میدهد آنها کینهتوزترین و خطرناکترین گروه هستند.














