کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار گروه فرهنگ: «کجا رو دارم برم؟ من عاشق ایرانم، عاشق مملکتمم، مگه میتونم تو کشور دیگهای زندگی کنم؟»
جملاتی را که خواندید، جمشید نجات میگوید؛ فردی کارخانهدار با بازی بابک حمیدیان. جمشید عاشق ایران است. دوست دارد به وطنش خدمت کند؛ اما بهخاطر شرایط حاکم بر مملکت مجبور است مهاجرت کند. مهاجرتی که به سرانجام نمیرسد و باعث میشود تنها دخترش را از دست بدهد.
درباره سریال «تاسیان» صحبت میکنیم. جدیدترین ساخته تینا پاکروان که کم از وطن نمیگوید. سراسر سریال پر است از دیالوگهایی مربوط به عشق به ایران. جمشید نجات در جایی دیگر از سریال میگوید: «ایران مملکت ماست. اونی که واسه مملکت دیگه خوشرقصی میکنه باید از اینجا بره. مگه میشه کسی عاشق مملکتش نباشه؟» یا در قسمتی دیگر هوری (همسر جمشید نجات) برای مهاجرت مقاومت میکند و میگوید: «اینجا خونمه، وطنمه، کجا برم؟ چرا برم؟»
تا اینجای قصه همهچیز قشنگ است. دیالوگها میتواند هر مخاطب ایرانی را به سریال جذب و حس وطنخواهی را در او بیدار کند. اما اگر از دیالوگها کمی فاصله بگیریم و نگاهی به روند داستانگویی کارگردان بیندازیم یک موضوع کاملاً آشکار است؛ موجسواری هدفمند روی مسائل حساس. دوربین تینا پاکروان روی عشق به وطن و دیالوگهای ایراندوستی زوم شده است. اما این دیالوگها را چه کسانی میگویند؟ ایراندوستانی که طرفدار شاه و ساواک هستند. جای انقلابیون در این سریال کجاست؟ هرجا که شلوغی باشد، افراد انقلابی بدون قدرت تفکر روی موجی که به راه افتاده حرکت میکنند و در مواقع لزوم پشت یکدیگر را خالی میکنند و اگر نیاز باشد در موقعیتهای بحرانی بهجای بیان آنچه به آن اعتقاد دارند از ترس قایم میشوند.
آنطور که پیش از شروع سریال در تبلیغات این اثر گفته شد، تینا پاکروان قصد داشته در دل حوادث سالهای 1357-1356 عاشقانهای را روایت کند؛ اما براساس آنچه در سریال دیدیم، بهنظر میرسد بیشتر تلاش کرده ساواک و طرفداران شاه را سفیدشویی کند و جالب اینکه این کار را حتی بهصورت نامحسوس انجام نداده است. واکنش مخاطبان در توییتر و اینستاگرام نشان میدهد قصد این کارگردان کاملاً آشکار بوده و بینندگانی که بعد از تماشای سریال واکنششان را به اشتراک گذاشتند درباره برداشتشان از قصه این اثر اتفاق نظر داشتند.
اینکه کارگردانی قصد داشته باشد با محوریت یک برهه حساس تاریخی و سیاسی، داستانی را روایت کند به خودی خود راه رفتن روی لبه پرتگاه است و بهنظر میرسد کارگردان «تاسیان»، بهواسطه تجربه کمی که در سریالسازی دارد، درست متوجه آن نشده که رعایت نکردن مرز بین واقعیت و تحریف در چنین سوژههایی میتواند چه عواقبی داشته باشد.
تاریخ هر کشور، بخش مهمی از هویت یک ملت را تشکیل میدهد و تحریف وقایع تاریخی، به ویژه وقایع حساس و تعیینکننده، میتواند به هویت ملی و فرهنگی کشور آسیب بزند.
تینا پاکروان در این سریال روایت خودش را از سه قشر انقلابیون، طرفداران شاه و سرمایهداران به تصویر کشیده نه آنچیزی که تاریخ میگوید. البته شاید این کارگردان قصد تحریف تاریخ را نداشته باشد. بهگمانم او فقط میخواهد با قرار دادن دوربینش در جایی مشخص، زاویه نگاه مخاطب را با خود همسو کند و هرچند کوتاه باعث شود مخاطب آنچه او میخواهد را ببیند.














