سینا کلهر، جامعهشناس: سیاست ایران امروز، چهرهای را از دست داد که جای خالیاش نه تنها در عرصه کنش سیاسی که در جانِ اخلاقِ حکمرانی نیز آشکارا حس خواهد شد. فقدان احمد توکلی را باید فقدان مُصلحی دانست که میدان سیاست را بیخصلتِ نقّادی خردمندانهاش، ناقص و ناتمام خواهد گذاشت.
در میان انبوه ستایشهای این روزها به ویژگیهای کمنظیر او، یک خصلت مهم او، چراغ راهِ حکمرانی مطلوب بود: توانِ شنیدنِ نقدِ کارشناسی مخالف و بالاتر از آن، مهیا کردن فضایی امن برای طرحِ جسورانه آن. آنان که طعمِ کار در لایههای گوناگون نظامهای اجرایی و تقنینی را چشیدهاند، بهخوبی میدانند این صفت چقدر نایاب، چقدر حیاتی و چقدر بنیادین برای اداره خردمندانه جامعه است. اگر گفته شود امروز این ویژگی، گمشدهترین رکنِ حکمرانی ایران است، هرگز سخنی اغراقآمیز نیست. اما توکلی تنها نظریهپردازِ این فضیلت نبود؛ او آن را زیسته بود. در سکوتِ پذیرشِ نقدها، در گفتارِ عاری از تکفیر و در رفتارِ مبتنی بر احترام به اندیشه مخالف، تجسمِ زنده این اصل بود. همین مشی بود که زمینهسازِ نهادینهسازی نهادی ماندگار شد؛ مرکز پژوهشهای مجلس. آنجا سالها پناهگاه بیطرف اندیشههای کارشناسی بود؛ جایی که آمار و تحلیل، بر هوای سیاسی چربید. نسلی از جوانان در این مکتب مدارا و انصاف پرورش یافتند و بسیاری امروز بارِ مسئولیت در قوای مختلف را بر دوش میکشند؛ گواهی زنده بر میراثِ آن سنتِ حسنه. اکنون اما در این برهه حساس، پس از تجاوز رژیمصهیونیستی و آشکارشدنِ زخمهای کهنه حکمرانی، نیاز به بازآفرینی آن روحیه نقّادپذیر، صدچندان شده است. کارآمدسازی سازوکارهای اجرایی بیتوجه به این میراثِ توکلی، آرمانی دستنیافتنی خواهد بود. باشد که در نظامِ حکمرانی این خلأ ضرورت انکار ناپذیر بخشی از اخلاق مدیریتی مدیران شود.
شماره ۴۴۶۷ |
صفحه ۲ |
سیاست
دانلود این صفحه
میراث توکلی و ضرورت حکمرانی شنوا














