سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: درخواست از آمریکا برای ورود به جنگ و تلاش برای آتش بس، دلیلی جز ناکارآمد شدن دفاع موشکی رژیم صهیونی در برابر ضربات ایران نداشت. وزارت جنگ رژیم دستور تولید اضطراری موشکهای پیکان را صادر کرده که وظیفه اصلی دفاع را برعهده داشتند. برخی منابع در داخل رژیم بر ناکارآمدی سامانه پیکان تأکید دارند، اما تمرکز تلآویو بر تولید فوری و اضطراری موشکها، به جای دستور برای ارتقا، بهروزرسانی و تولید واحدهای کامل است. در حال حاضر هیچ چیز به اندازه تولید موشکهای رهگیر برای جایگزینی با موشکهای شلیک شده مهم نیست. روند کنونی نشاندهنده عمق بحران در مجموعه پدافند ضد موشکی رژیم است.
نکات
در خصوص بحران رخ داده در مجموعه پدافند ضد موشکی رژیم صهیونی درپی جنگ با ایران نکاتی وجود دارد که در ادامه آمدهاند.
1- پدافند هوایی شامل سه نوع زمین پایه، دریاپایه و هواپایه است. در برابر موشکهای بالستیک، دفاع هواپایه کاری از پیش نمیبرد و سامانههای ضد موشکی تخصصی زمین پایه و دریاپایه استفاده میشوند.
در برابر موشکهای بالستیک پرتاب شده از ایران که دارای بردی فراتر از ۱۵۰۰ کیلومتر هستند، با توجه به اوجگیری از سطح زمین و سرعت بالا، سامانههای فلاخن داوود، گنبد آهنین و پاتریوت کمتر به کار میآیند. از این رو در جریان جنگ بار اصلی دفاع، برعهده سامانههای پیکان و تاد بود. سامانههای ضد موشکی دریاپایه که کیفیت، دقت، برد و البته هزینههای بیشتری نسبت به سامانههای زمین پایه دارند، مستقر بر روی ناوهای آمریکا در دریای سرخ و دریای مدیترانه ضلع دیگر مقابله با حملات ایران بودند.
در طراحی دفاع راهبردی از خاک و پایگاههای بزرگ آمریکا، ناوها وظیفه دارند با استقرار در فاصله چند صد یا چند هزار کیلومتری، دست به دفاع بزنند تا عمق دفاع را افزایش دهند. از این رو پدافند ضد موشکی ناوها دوربردتر و گرانقیمتتر هستند. به کارگیری آنها برای دفاع از رژیم صهیونی دارای مشکلاتی بود. مشکل اول گرانی و کمیابی موشکها بود. مشکل دوم تعلق این ناوها به دفاع راهبردی جهانی آمریکا بود. جالب آنکه این ناوها که برای افزایش عمق دفاع، در جلوی خاک اصلی مستقر میشوند، در جریان جنگ با رژیم صهیونی که کانون دفاع بود، در پایین یعنی دریای سرخ و پشت یعنی دریای مدیترانه مستقر شدند. با توجه به این مسائل، اساس دفاع برعهده پیکان و تاد بود.
توان دفاع هوایی و موشکی صهیونیستها و آمریکا توزیع شده است. با ناکارآمدی دفاع هواپایه، گرانی دفاع دریاپایه و خارج بودن پاتریوت، فلاخن داوود و گنبد آهنین از دفاع مؤثر، تمام بار بر روی پیکان و تاد قرار گرفت که علیرغم تعداد مناسب، بخش کوچکی از مجموعه دفاع هوایی بودند.
2- سامانههای پدافندی پیکان و تاد مشکلاتی دارند که باعث میشود سرعت احیای آنها کم باشد. این سامانهها مشتریان محدودی دارند و آنها نیز تعداد کمی را به خدمت میگیرند. از این رو در شرایط اضطراری نمیتوان قطعات، اجزا و موشکها را از منابع خارج از میدان جنگ تأمین کرد.
به عنوان نمونه اوکراین برای مقابله موشکهای بالستیک تاکتیکی و کروز روسیه از پاتریوت استفاده میکند؛ اما به دلیل وفور این سامانه در جهان و در پایگاههای جهانی آمریکا، در مقاطع مختلف موفق شده به سرعت آنها را تأمین کند. سامانه پیکان اما صادر نشده و تاد در خود آمریکا کم تعداد است. این ویژگیها برای گنبد آهنین و فلاخن داوود هم وجود دارد، اما جنگهای گسترده سالهای اخیر باعث شده نرخ تولید آنها به نسبت پیکان بسیار بالا باشد.
3- در عملیات وعده صادق ۲ اقداماتی مانند هدف قرار دادن رادار سامانه پیکان و هک مجموعه پدافندی صورت گرفت که به افزایش ضریب اصابتها منجر گردید.
پس از آن، آمریکا به سرعت دو سامانه تاد در سرزمینهای اشغالی مستقر کرد. مزیت اصلی این سامانه تعلق آن به داراییهای آمریکا بود. این سامانه به رژیم صهیونی فروخته یا اجاره داده نشده بود و هدف قرار دادن رادار و اجزای آن به معنای رویارویی با واشنگتن و احتمال کشتهشدن نظامیان آمریکایی بود. هدف واشنگتن از اینگونه استقرار تادها، تضمین امنیت آنها برای دفاع پایدار از فلسطین اشغالی بود.
همچنین آمریکا پس از عملیات وعده صادق۲ و همچنین در جریان آمادگی برای جنگ با ایران، مجموعه هشدار زودهنگام خود را در منطقه تقویت کرده و استقرار ناوهای خود در دریای سرخ و مدیترانه را افزایش داد. از این رو هدفگیری مجموعه پیکان دشوار شده و از سوی دیگر حتی در صورت هدف قرار دادن رادار آن، باقی مجموعه با استفاده از رادارهای دفاع مشترک فعال میماند.
4- در نیمه دوم جنگ و روزهای پایانی آن، کارایی پدافند موشکی رژیم صهیونی به شدت کاهش یافت درحالیکه تعداد پرتابهای ایران محدودتر اما دقیقتر شده بودند. به نظر میرسد دلیل اصلی این کاهش بیشتر از هرچیز دیگری کاهش تعداد موشکهای رهگیر به دلیل استفاده بالا از آنها بود. اتمام ذخایر موشکهای پدافندی رژیم صهیونی نشان داد، ظرفیت چند برابری موشکهای بالستیک ایران در نهایت طی جنگها، بر ظرفیت پدافندی رژیم غلبه مییابد.
5- درحالی در روزهای آخر پدافند پیکان به دلیل کاهش موشکها از کار افتاده بود، در ساعات پایانی جنگ، ایران به رادارهای آمریکا در قطر و مقاومت عراق به رادارهای آمریکایی در داخل خاک عراق حمله کردند. با از بین رفتن مؤثر این رادارها، مقاومت نشان داد در جنگهای بعدی گزینه نابودی رادارها در عراق، سوریه و شاید اردن را مورد استفاده قرار دهد. این روند به صهیونیستها نشان داد طی درگیریهای آتی باید مجموعه پدافندی مستقلتری داشته باشند.
بر این اساس سامانههای پدافندی و رادارهای هشدار زودهنگام در مابین ایران و سرزمینهای اشغالی قابل خنثیسازی هستند.
از سوی دیگر امکان دارند همانند عملیات وعده صادق۲ و ۳ حملاتی ضد سامانه پیکان صورت بگیرد. تلآویو برای مقابله با تأثیرات این پدیده نیازمند تعداد بسیار بالاتری از سامانه پیکان علاوه بر جبران موشکهای مصرف شده است. بخشی از سامانههای تولید شده مستقر خواهند شد و برخی دیگر ذخیره شده تا در صورت هدف قرار گرفتن سامانههای فعال جایگزین آنها شوند.
6- ایران از عملیات وعده صادق ۱ تا ۳، هربار اصلاحاتی بر روی ظرفیتهای خود انجام داده است که یکی از آنها افزایش قابلیت برای پرتاب همزمان و تعداد پرتابها بوده است.
این روش باعث اشباع سامانههای پدافندی میشود و یکی از ارتقاهایی که صهیونیستها در پی آن هستند، افزایش ظرفیت رهگیری همزمان اهداف توسط سامانه پیکان است. حملات رژیم صهیونی به پایگاههای موشکی کرمانشاه، لرستان و آذربایجان شرقی باعث کاهش ظرفیت شلیک موشکهای بالستیک ایران شد ولی با احیای ظرفیتها، پدافند هوایی رژیم به سرعت تحت فشار قرار گرفت. پدافند رژیم در برابر حملات پرتعداد اشباع شده و از تأثیراتش کاسته میشود.
7- سامانههای به روز شده پیکان-۳ در برابر شلیکهای کم تعداد موشکهای میانرده ایران کارشان به سمت دشواری سوق یافت. جنگ برای صهیونیستها آشکار ساخت در صورت استفاده از موشکهای جدیدتر ایران، کاری به مراتب سختتر خواهند داشت. اگر تابآوری پدافند رژیم صهیونی در برابر موشکهای قدیمی ۱۲ روز بود، این تابآوری با به کارگیری موشکهای جدید به زیر یک هفته کاهش مییابد.
راهکارهای ایران
1- پهپادهای انتحاری و موشکهای کروز به دلیل سرعت کم، فاصله زیاد تا سرزمینهای اشغالی، آزادی عمل دشمن در این مسیر، حضور ناتو در آن و امکان فعالیت دفاع هواپایه کار دشواری برای رسیدن به سرزمینهای اشغالی دارند. از سوی دیگر وزن کلاهک و سرعت برخورد آنها اندک است و قدرت مانور چندانی ندارند.
در مقابل موشکهای بالستیک به دلیل طی مسیر در زمان کوتاه، خارج بودن از دسترس برای بسیاری از سامانههای دفاعی، وزن سنگین کلاهک، سرعت بالای اصابت و قدرت مانور، سلاح مناسبتری برای ایران جهت مقابله با رژیم صهیونی است.
این مسئله را میتوان در تفاوت عملیاتهای وعده صادق با حملات روسیه به اوکراین دید. در تمام عملیاتهای ایران، سهم موشکهای بالستیک بسیار بالا بوده به طوریکه در عملیات وعده صادق ۲، تنها موشکهای بالستیک به کار رفتند.
طی عملیات وعده صادق ۳ نیز ۵۹۱ موشک بالستیک و ۱۰۵۰ پهپاد پرتاب شدند، درحالیکه در بزرگترین حمله روسیه به اوکراین ۱۳ موشک و ۷۴۴ پهپاد مورد استفاده قرار گرفتند. در مقابل پهپادها برای هدفگیری پایگاههای آمریکا در منطقه مناسبتر هستند.
2- ایران باید علاوه بر ادامه تمرکز بر موشکهای بالستیک برای ضربه به رژیم صهیونی، باید دیگر ابعاد برنامه موشکی خود را نیز توسعه دهد. افزایش مداوم سرعت، قدرت مانور، شیوههای پرتاب، قدرت انفجاری، پایداری در برابر اختلالها و مواردی از این دست باید در برنامه باشد.
3- طی جنگ مشخص شد رژیم صهیونی میتواند به سرعت و شدت پایگاههای پیشگام در غرب کشور را از چرخه خارج کند.
این پایگاهها محل ذخیره انبوه موشکهای بالستیک تاکتیکی ارزانقیمت هستند. با اینحال در طول جنگ ایران در فقدان امکان استفاده انبوه از بالستیکهای تاکتیکی، مجبور به پرتاب از مرکز و شرق کشور شد. این مسئله نشان میدهد ایران باید به جای تمرکز شدید قبلی بر بالستیکهای تاکتیکی، بار دیگر به سمت تمرکز بر بالستیکهای میانبرد حرکت کند. تمرکز بر بالستیکهای تاکتیکی برای حمایت از محور مقاومت و حملات انبوه و ارزان از غرب کشور صورت گرفت، اما اکنون وضعیت فرق کرده است. در فواصل نزدیک به رژیم صهیونی پهپادها کارآمدتر بوده و با امنیت و اطمینان بیشتری میتوان آنها را تولید، منتقل، انبار و پرتاب کرد درحالیکه فرایند مشابه برای بالستیکهای تاکتیکی چندان سودمند نیست. برای حمایت از محور مقاومت در عراق و لبنان باید بر پهپاد و برای تقویت قدرت تهاجمی ایران و یمن باید بر بالستیکهای میانبرد تکیه کرد.














