محمد خالوندی، منتقد: «پیر پسر» فیلمی مطوّل، شتابزده، گندهگو و سطحی است؛ فیلمی که از هر دری سخنی میگوید و برخلاف ادعای فیلمسازش، چیزی از ادبیات نمیفهمد. فیلمساز ما، به قول معروف میخواهد ادعای فهم و سوادش را به چشم مخاطب فرو کند، اما اثرش پیش از هرچیز، کشکولی از مفاهیم و عناصر گوناگون است. فیلم در پرداخت به استعارهها، نمادها و نشانهها سطحی عمل میکند و قادر به خلق «شبکهای از نمادها» نیست تا مخاطب با دنبال کردن آنها به حداقلی از تفسیر دست یابد. (در اینجا، بیننده بیش از آنکه نیازمند تأویل باشد، محتاج «فرهنگ نمادها و اساطیر» است.)
فیلم عناصر اسطورهای، تاریخی و سیاسی را به شکلی باسمهای به کار میگیرد؛ نوعی استعاره «ظرف سالاد» که چه بسا درک فیلمساز از تاریخ ایران را به شیوهای روشنفکرمآبانه عیان میکند. این درک ناقص، خود حاصل قرائتی سرسری از کتاب «تاریخ مذکر» است. فیلم، فهم ابلهانه خود از ادبیات را به رخ میکشد؛ چراکه تفاوت استعاره، نشانه و نماد را درنیافته و گمان میکند صرف اشاره به کتاب «برادران کارامازوف» یا تابلویی از رستم و سهراب یا تصویر فتح هند توسط نادرشاه یا طرحی از ضحاک بر بدن بازیگر، به معنای خلق نماد است.
مشکلاتی که این نوع نمادسازی/ بازی در فیلم ایجاد میکند:
- نخستین مسئله، تقلیل نمادها به «کلیشههای تهی از معنا» است؛ مانند نقاشیها و تابلوهای به کار رفته در فیلم که نمونهاش همان برخورد کلیشهای با داستان رستم و سهراب یا ضحاک به عنوان نمادهای تکراری پسرکشی است.
- مسئله دوم، «غیرطبیعی بودن نمادها» در بافت فیلم است؛ گویی به شکلی باسمهای و دکوراتیو به اثر چسبانده شدهاند. (بدترین مثال، استفاده ابلهانه و ناشیانه از شعر رضا براهنی در یکی از سکانسهاست.)
- نکته سوم، «ازدست رفتن چندلایگی و انعطاف نمادها» در بافت فیلم است؛ آنها صرفاً در خدمت روایتی تکبعدی و «تاریخ مذکرساز/ باز» بازتفسیر شدهاند.
درنهایت، فیلم با بافتن و سرهمبندی عناصر استعاری، اسطورهای و نمادین، نه تنها اثر قابل اعتنایی خلق نکرده، بلکه حرف جدیدی هم نمیزند جز تکرار همان سخنانی که دههها پیش رضا براهنی در قالب کتاب «تاریخ مذکر» و به شکلی فرمالتر و جدیتر درباره تاریخ ایران بیان کرده بود. در «پیر پسر»، تاریخ از مفاهیم و عناصر (اجتماعی و سیاسی و فرهنگی) تهی میشود و به «ظرف سالادی» بدل میگردد از عناصر بیارتباط با یکدیگر. فیلم تبلیغ نوعی «نیهیلیسم فعال» است که تنها با خشونتی کور و نابودی همه شخصیتها به پایان میرسد. این شیوه مواجهه با تاریخ، «امکان آیندگی» را از میان میبرد و به هیچ کجا راه نمیبرد و هیچ بدیل جدی برای دوران پس از ویرانی/انقلاب ارائه نمیدهد.
شماره ۴۴۵۵ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
نکاتی دربارهٔ تاریخنگاری تهی: عروسک و کوتوله














