زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست: در میانه جنگ ایران و عراق، آیتالله خامنهای در جریان حضور در جبهههای جنگ، در پاسخ به این سؤال که «در ارتش توحیدی منطق باید این باشد که ما برای اسلام مبارزه میکنیم یا وطن» میگویند: «امروز وطن ما با اسلام یکی است. وطن شما؛ ایران عزیز، با اندیشه اسلام که همان مایه اصلی انقلاب است، جفت شدند و برهم منطبق شدند، اگر بخواهید از اسلام دفاع کنید؛ اما از ایران دفاع نکنید، میشود؟ ممکن است؟» شنبهشب، حسینیه امامخمینی(ره) آیینه تمامنمایی از همین همراهی اسلام و ایران بود. خلق چنین تصویری در بیت رهبری درحالیکه مواجببگیران صهیونیستی از عدم حضور رهبر انقلاب بهخاطر پروتکلهای امنیتی، توهم پیروزی برداشته بودند و با بهراهانداختن جنگ روانی از «دوران پساخامنهای» میگفتند، تمام برنامهریزیهای آنها را خنثی کرد تا آنجا که تا ساعاتی پس از این خبر، نمیدانستند باید چه واکنشی به حضور رهبر انقلاب نشان دهند. جنس این حضور، یک کار تمیز رسانهای و انقلابی را خلق کرد که هم انسجام ملی_میهنی را به بالاترین درجه از زمان شروع جنگ و شاید یک دهه اخیر رساند، هم ضدحملهای درخور به پروژههای رسانههای فارسیزبان صهیونیستی زد. علاوهبرآن رسانههای بینالمللی نیز نتوانستند از کنار این اتفاق مهم بیتفاوت عبور کنند و بهضرورت ارزشهای خبری مجبور به پوشش این رویداد کمسابقه شدند. شب عاشورای حسینی پیروزی دیگری را در کارنامه انقلاب اسلامی و برای مردم ایران ثبت کرد، واکنش مثبت مردم بعد از اولین حضور مردمی رهبر انقلاب نقطه اثبات شکست پروژهای بود که صهیونیستها به طمع موفقیت در آن به خود جرئت تجاوز داده بودند. نکته موردتوجه آنکه این پیروزی با تدبیر و هوشمندی فرماندهی کل قوا در تمام عرصهها حاصل شد.
تیرخلاص به پروژۀ شکاف ملت دولت
پروژه کلان صهیونیستها برای حمله و تجاوز به ایران اینطور طراحی شده بود که با شروع حملات آنها، موجی از نارضایتی و اعتراض در میان مردم ایجاد میشود و آنها از این نارضایتی ایجادشده، بهرهبرداری میکنند و میتوانند مردم را با خود همراه کنند. صهیونیستها تصور میکردند با شروع تجاوزات آنها شکاف ایجادشده میان مردم و نظام حکمرانی تقویت خواهد شد و شروع حمله تیرخلاصی به این شکاف ایجادشده وارد خواهد کرد و نظام سیاسی ایران در کنار ازدستدادن فرماندهان نظامی خود حمایت مردم را نیز از دست خواهد داد و نظام سیاسی ایران فروپاشیده خواهد شد. اما با شروع تجاوز صهیونیستها همدلی و انسجامی در میان مردم ایران شکل گرفت که مشابه آن در دوران تجاوز رژیم بعث عراق به ایران رخ داده بود. برخلاف انتظار صهیونیستها نهتنها ایرانیانی که در داخل کشور زندگی میکردند، بلکه حتی چهرههایی که سالها از ایران هم دور بودند این حمله را محکوم کردند و در وصف وطن و میهن گفتند. شکستخوردن پروژه همراهسازی مردم و افکار عمومی در کنار هوشمندی و تدبیر نیروهای نظامی باعث شد تا آنها از توقف جنگ بعد از درگیری حدود دوهفتهای استقبال کنند. اما توقف جنگ نظامی به این معنا نبود که جنگ روانی صهیونیستها علیه مردم ایران متوقف خواهد شد. از روزهای بعد از توقف این درگیری با جنگ روایتها شروع شد و دو طرف تلاش کردند تا با ذکر دستاوردها خود را بهعنوان طرف پیروز جنگ معرفی کنند، مواجببگیران فارسیزبان صهیونیستی و رسانههایشان پروژه و خط اصلی یعنی ایجاد و تقویت شکاف میان مردم و نظام حکمرانی را ادامه دادند، این پلن با القای اینکه نظام حکمرانی ایران نمیتواند نیازهای مردم را رفع کند و مقصر شروع این جنگ نه اسرائیل که ایران است؛ چرا که موجودیت اسرائیل را تهدید کرده و با تأکید بر اینکه ارتش اسرائیل با مردم عادی کاری ندارد و تنها مبارزهاش با نظامیان ایران است، پیش رفت. هدف هم از ابتدا مشخص بود؛ تقویت و تعمیق شکاف میان مردم و مسئولان و مهمتر ایجاد شکاف میان نظام حکمرانی و ایران. آنها این پروژه فریب را بعد از 3 تیرماه با شدت بیشتری کلید زدند تا بالاخره، زمین برای پیروزی آسان صهیونیستها، هموار شود و پشتوانه مردمی که اصلیترین حامی نظام حکمرانی ایران است، فرو بپاشد. حضور ناگهانی رهبر انقلاب در مراسم شب عاشورای حسینیه امامخمینی، تیرخلاصی به این پروژه نهچندان موفق و شکستخورده صهیونیستها زد. واکنشهایی که به اولین حضور مردمی رهبر انقلاب بعد از شروع جنگ نشان داده شد، در قامت ترمیمکنندهای برای شکافهای ملت و دولت، عمل کرد. روز تاسوعا، تمام مردم ایران فارغ از گرایشهای سیاسی و اجتماعی، رهبر انقلاب را در قامت حامی اصلی و کلیدی «ایران» و نه فقط نظام حکمرانی ایران دیدند_روایتی که براندازان در سالهای گذشته آن را تحریف میکردند_ و خود را در یک جبهه و زیر یک علم حول رهبری انقلاب تعریف کردند. این حضور و آنچه در شب عاشورا در وصف ایران خوانده شد اثبات کرد که رسانههای فارسیزبان شکاف موهوم و برساختی بین نظام حکمرانی و ایران ایجاد کرده بودند که در واقعیت بیمعنا بود. در آن سمت ماجرا این واکنش اقشار مختلف مردم به حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی نیز نشان داد که تصویر صهیونیستها از شکاف میان ملت_دولت هم دقیق نیست؛ چراکه در زمان تهاجم دشمن مردم در کنار کسانی خواهند ایستاد که حفظ خاک و ایران برای آنها اصل باشد. همین موضوع مشترک هم کافی است تا آنها در کنار هم مقابل متجاوز بایستند.
ضدحمله به پروژۀ تضعیف و تخریب رهبر انقلاب
ذیل کلان پروژه صهیونیستها توهین به رهبر انقلاب برای تضعیف نظام حکمرانی هم گنجانده شد. البته رئیسجمهور آمریکا این پروژه را بعد از انتشار سومین پیام تصویری رهبر انقلاب با صراحت بیشتری کلید زد. اما تخریب رهبر انقلاب زمانی اوج گرفت که مراسم عزاداری حسینیه امام خمینی بدون حضور رهبر انقلاب برگزار شد، پروژهبگیران صهیونیستی، مارش پیروزی مینواختند و روحیه مردم را تضعیف میکردند. پوشش و پرداخت این خبر اما چند سر داشت؛ در یک سمت این رسانهها به تحلیل و بررسی اینکه الان رهبر انقلاب، کجا حضور دارد، میپرداختند و به خبرسازی در مورد محل حضور رهبر انقلاب مشغول بودند، یک سمت دیگر با نقاب تحلیلگر به این سؤالات جواب میدادند که عدم حضور رهبر انقلاب چه معنایی دارد، از طرفی هم شائبهسازی و خبرسازی در مورد سلامتی رهبر انقلاب را کلید زده بودند. اصل ماجرا اما تضعیف روحیه مردم و ادامه جنگ روانی در دوران توقف جنگ بود. درست زمانی که کارمندان صهیونیست در ادامه توهینهایشان به لفاظی ادامه میدادند که اگر رهبر انقلاب در شب عاشورا در مراسم حسینیه حضور پیدا نکند، یعنی «دوران پساخامنهای» شروع شده است، رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی حاضر شدند. این حضور نهتنها خبرسازی دروغ در مورد سلامتی رهبر انقلاب را برملا کرد، بلکه مجموعه کاملی از پروژههای صهیونیستها علیه مردم ایران را هم به شکست کشاند. البته این موضوع نیز قابلذکر است که مواجببگیران موساد در حالی عدم حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی آنهم بهخاطر پروتکلهای امنیتی را به ضعف و ترس تعبیر میکردند که به گفته رسانههای صهیونیستی، پدرخواندههای آنها، نتانیاهو و فرماندهان صهیونیست در تمام طول جنگ با ایران، جلساتشان را در یک پناهگاه زیرزمینی در کوههای اورشلیم برگزار میکردند. البته برخی رسانههای صهیونیستی هم میگویند بعد از شروع پاسخهای ایران، نتانیاهو و فرماندهان ارتش اسرائیل مخفیگاهشان در بیمارستان بود و آنها جلساتشان را زیر بیمارستان ایچیلوف تلآویو برگزار میکردند.
سربازان ایرانی موساد؛ سردرگمان دوران پساشکست
خنثیکردن پروژههای ضدانقلاب آنقدر برای رسانههای فارسیزبان صهیونیستی و خبرنگارانشان غیرمنتظره بود که تا دقایقی بعد از انتشار این خبر، دچار سردرگمی شده بودند و نمیدانستند در مقابل تصویر یکپارچهای که بعد از حضور رهبر انقلاب در ایران خلق شده و واکنش گسترده مردم، باید کدام سمت این ماجرا بایستند و برای تضعیف این تصویر پیروزی چه موضعی بگیرند. درحالیکه رسانههایی مثل الجزیره برای پوشش اخبار حضور رهبر انقلاب برنامههای خود را متوقف کردند، بیبیسی فارسی که این روزها تلاش میکند در قامت یک رسانه حرفهای پروژه فریب را پیش ببرد، در بخشی از خبرش در مورد حضور رهبر انقلاب «بعد از هفتهها غیبت» همان خط تضعیف را پیش برد. بیبیسی این خط تضعیف را متوجه مداحی محمود کریمی در بیت رهبری هم کرد و نوشت: «محمود کریمی این سرود را با دخلوتصرف و پیوندزدن ایران با مفاهیم مذهب مثل ایران کربلایی و ایران عاشورایی خواند.» اینترنشنال هم که یک بخش از این پروژه صهیونیستی بود، محمود کریمی را مداح حکومتی خواند و با تیتر خندهدار «مداحی درخواستی» اخبار را پوشش داد. چهرههای فارسیزبان موساد هم که در چند روز گذشته، تا جایی که از آنها برمیآمد به توهین به ولایتفقیه ایران پرداختند، بعد از حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی با پاسخهایی در خور مواجببگیران نتانیاهو و همقطارانش از سوی کاربران ایرانی مواجه شدند اما نکته مهمتر آن بود که سردرگمی آنها در مواجهه با این حجم از واکنش مثبت، آنها را به مهملبافی و هزلگوییهای عجیبوغریب کشانده بود. برای مثال پیامی که سرباز خبرنگار فارسیزبان موساد منتشر کرد که «آخرین معجزه موساد همینجاست. به خواب هم نمیدید مراسم محرم، محل جولان ملیگرایی شود» نشان میداد که با برچیدهشدن بساط پروژههایشان، حالا نمیدانند باید کدام سمت این همگرایی ملی را بگیرند که بتوانند اختلاف بیندازند و حالا در تلاشی بیحاصل به دنبال برجستهسازی دعوای موهوم ملی، مذهبی هستند. نکته مهمتر این ماجرا آن بود درحالیکه برخی خبرنگاران و چهرههای ضدایرانی تلاش میکردند تا با ژست انساندوستی، واقعیت نگاه و مأموریتشان را پشت این کلمات پنهان کنند اما واکنش آنها بعد از حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی درست مقابل نگاه مردم قرار گرفت و اثبات کرد خط آنها از مواجببگیران صهیونیست جدا نیست و در واقعیت در یک صف قرار دارند. در میان سردرگمی مواجببگیران صهیونیست، در داخل کشور موج گستردهای از واکنش و همراهی افکار عمومی ایجاد شد که این بار با محوریت رهبری انقلاب ایران همراه شد و میزان محبوبیت رهبر ایران را به نمایش گذاشت. عباس عراقچی، وزیر خارجه دقایقی بعد از ورود به برزیل برای شرکت در اجلاس بریکس با انتشار این توییت «با تو میشود دل به دریا زد» به حضور رهبر انقلاب واکنش نشان داد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر خاتمی هم با این پیام «آقا آمد، با ایران آمد» به حضور رهبر انقلاب واکنش نشان داد. محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور هم بعد از پایان مراسم عزاداری در بخشی از پیامش نوشت: «ملت امامحسینی ایران، یکدل و یکصدا و با انسجام اجتماعی، اجازه نداد خواب شوم بدخواهان ایران تعبیر شود.» محمدرضا جلاییپور هم در تحلیلی نوشت: «اگر در این لحظه نظرسنجی شود، هم در ایران هم در منطقه، محبوبیت فرمانده کل قوای ایران بیش از همه سالهای بعد از 88 است.» علی باقری، فعال سیاسی اصلاحطلب هم «فرمانده کل قوای ایران را پیروز در نبرد دفاعی و جنگ ترکیبی دشمن وحدت و یکپارچگی ایران خواند.» علی بهادریجهرمی در بخشی از پیامش «حاج محمود را نماینده تمام ملت ایران خواند.» محسن رضایی هم نوشت: «همه فهمیدند که ستون این خانه، محکم و استوار است و هیچ طوفانی نمیتواند این خیمه را از جا بکند.» علاوه بر واکنش چهرهها و سلایق سیاسی، در فضای مجازی واکنشهای زیادی از چهرههایی دیده میشد که شاید علقه زیادی به رهبر انقلاب نداشتند اما اذعان کردند که از دیدن رهبر انقلاب خوشحال شدند و اطمینان قلبی به آینده پیدا کردند. در واقعیت، علاقه آنها به وطن در کنار ابراز علاقه رهبر انقلاب به وطن باعث شد آنها نیز با این موج همراه شوند و به آن واکنش مثبت نشان دهند.
پایانی بر دوگانۀ موهوم امت_ملت
حضور رهبر انقلاب در مراسم حسینیه امام خمینی(ره)، علاوه بر به شکست کشاندن صهیونیستها و جلبتوجه رسانههای بینالمللی، برای فضای سیاسیاجتماعی داخلی نیز پیامی زیرکانه داشت. در میانه اوجگرفتن دوگانه باطل امت، ملت و درحالیکه این دوگانه، تنه به تنه پروژه صهیونیستها میزد رهبر انقلاب بدون اشاره به این نزاع بیحاصل، درهمتنیدگی هویت ایرانی و اسلامی را در حسینیه امام خمینی به تصویر کشیدند. «ای ایران» خواندن حاج محمود کریمی در حسینیه امام خمینی، اعلام پایان این دوگانه و ابطال هر اظهارنظری بود که به این دعوای ساختگی دامن میزد. رهبر انقلاب با ظرافتی هوشمندانه، علاوه بر آنکه خدعه دشمنان ایران را خنثی کردند، اختلافات داخلی که حول محور هویت ایرانی ساخته شده بود را نیز حل کردند. پاسخ این نزاع مشخص بود. ایرانیان سالها با ترکیبی از هویت ملی، مذهبی زیست کرده بودند، حتی انقلاب اسلامی ایران نیز در دام خوانشهای غلط ایجاد شکاف میان ملیت و اسلام نیفتاد. این دو هویت، هیچ زمان جدا از یکدیگر حرکت نکردند. حالا و با حل این نزاعها، مواجهه با این انسجام ملی و فرصتسازی از این همگرایی ملی است که میتواند این پیروزی و سرمایه اجتماعی ایجاد شده را حفظ و تثبیت کند.














