محمدصادق لواسانی، روزنامهنگار: گاهی یک عکس تمام کلماتی که باید بر زبان بیاوری را در خود نمایان میکند؛ و وزیر امور خارجه ایران و نیروی نظامی که در پس پرده گمنامی از مردم محافظ میکنند، امروز همان عکس را ثبت کردند؛ عکسی نه در سالن کنفرانس، نه پشت میز مذاکره و نه در اتاق جنگ؛ بلکه در خیابان، در دل جمعیت، کنار اشک مادران و فریاد و مشتهای گرهکرده مردم.
جهان امروز، جهان تصویر است؛ نه خواهش را میفهمد، نه التماس را. منطقش منطق قدرت و تصویر است؛ و این قاب، بیواسطهترین اعلام قدرت ماست. چه چیزی مهمتر از اینکه چنین تصویری از تشییع شهدای ایران در قلب تهران، مقابل چشمان هزاران نفر و لنزهای جهانی ثبت شود؟ مگر جز این است که این عکس میتواند بیانیهای به بلندای ۱۲ روز مقاومت، به قدرت تمام موشکهایی که به قلب رژیم صهیونیستی نشست، و به پشتوانه پرچم و مردمی که همیشه در صحنهاند، باشد؟
این همان در همتنیدگی میدان و دیپلماسی است که حاج قاسم عزیز ما فریاد میزد و و حالا بدون اختلاف سلیقه در میدان تهران معنا شده است.
در پسزمینه، پرچم ایران در اهتزاز است؛ نه بر فراز ساختمانهای دولتی، بلکه در دست یک جوان هیجانزده و پر از خشم؛ در دل اجتماعی بههمفشرده از مردم؛ همان مردمی که نتانیاهو ادعا میکرد با آنها دشمنی ندارد و همزمان کودکان و زنان و مردانشان را بمباران میکرد. اما همین مردم، کودکانشان را در آغوش کشیدند، زنانشان را از زیر آوار بیرون آوردند، و مردانشان را بر دوش، به سمت میدان «آزادی» تشییع کردند و فریاد زدند که ما یکصدا و دست در دست هم با تو و هر آنکس که به این خاک یورش ببرد، دشمن هستیم.
بله، گاهی یک عکس، صدها بیانیه است؛ بیانیههایی نه در قالب تیترهای حماسی، نه در لابهلای نطقهای مکتوب، بلکه در نگاه یک عکاس، با پس زمینهای از صدای جمعیت، مشتهای گرهکرده و پرچمی که هنوز در اهتزاز است.
این عکس همان بیانیهای است که حاج قاسم عزیز سالها برای آن جنگید: سیاست ایران، برآمده از اقتدار میدانی است؛ و این دو، دو روی یک سکهاند.
شماره ۴۴۴۷ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
بیانیهای برای همۀ دنیا!














