میکائیل دیانی، فیلمساز: حقیقتاً روایت این جنگ تحمیلی 12 روزه را نمیشود در یادداشتهای کوتاه و سطور روزنامه منقح کرد. آنچه در حدفاصل بامداد جمعه 23 خرداد تا صبحگاه سوم تیر رخ داد؛ تحولاتی است که برای هر کشور دیگری ممکن است در یک قرن به وقوع بپیوندد، اما ایران در فاصله بسیار کوتاهی آن را تجربه کرد و از این بازه فشرده با سربلندی بیرون آمد. تجربه شخصی نگارنده به عنوان مستندساز و ثبتکننده وقایع این روزها نیز با همه تجربههای مستندسازی پیشین متفاوت بود. از ثبت تصاویر فرزندان غیرتمند خانوادهای که خانه پدریشان بمباران شده بود و پس از آواربرداری آتشنشانی و نیروهای هلال احمر، چادر خالهشان را روی دست گرفتند و خودشان پیکر مادر شهیدهشان را از زیر آوار بیرون آوردند تا رجزهای پیرمردی که اثاثیهاش را از خانه بمباران شده بیرون میآورد و با صلابت رجز میخواند که ما اسرائیل را در هم میکوبیم هنوز جلوی چشمانم تماشایی است. ثبت تصاویر مردمی که از اصابت موشکهایمان به قلب سرزمینهای اشغالی اشک شوق بر چشمانشان حلقه میزد تا مادری که کلمن شربت را پر کرده بود و بین بچههای بسیجی گشت شبانه میدان ولیعصر پخش میکرد؛ تا دختر بیحجابی که پرچم ایران را دست گرفته بود و در تجمع علیه ترامپ، عکس آیتالله خامنهای را سر دست گرفته بود، همه و همه یک چیز را تداعی میکرد، نیروهای مسلح به پشتوانه یک ایران و یک ملت ایستاده توانستند تهاجم دشمن خارجی را دفع کنند. روایت این جنگ 12 روزه با مستندهای بسیاری از مستندسازان جان بر کف در خیابانهای تهران تا سالها میتواند این برگ زرین تاریخ ایران را به نمایش بگذارد؛ اما امروز آنچه مهم است ثبت همین لحظه تاریخی است. اینکه صبح سوم تیر و آنچه رخ داده نیز درست تبیین شود، حائز اهمیت بسیار است. اسرائیل به پشتوانه لجستیکی اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا و چندین کشور اروپایی و منطقهای در حالی به ایران حمله کرد که از همان روز نخست با پاسخ موشکهای پرقدرت ایران مواجه شد. در حالی که پشتوانه پدافندی آمریکا و این کشورهای اروپایی به خدمت اسرائیل آمده بودند، موشکهای ایران یک به یک سرزمینهای اشغالی را شخم زدند، تأسیسات و زیرساختهای نظامی - امنیتی این رژیم را منهدم کردند تا آنجا که پس از یک هفته اسرائیل از کانالهای مختلف پیام عقبنشینی و آتشبس را به صورت غیرمستقیم صادر میکرد.
صبحگاه سوم تیر در حالی آتشبس اعلام شد که رئیسجمهور آمریکا چند روز پیگیر آتشبس بود؛ اما ابتکار عمل در اختیار ایران قرار داشت؛ ایران ابتدا تنبیه تجاوز آمریکا را با زدن پایگاه آمریکایی العدید در قطر پاسخ داد و به کشورهای منطقه نیز فهماند که امنیت تهران، امنیت منطقه است و ناامنی ایران، یعنی هیچ کشوری در منطقه ایمن نخواهد بود و پس از آن ایران بود که آخرین شلیک جنگ را زد. جنگافروزی را آمریکا و اسرائیل شروع کردند؛ اما آن کس که این تخاصم را تمام کرد شلیک سرباز ایران بود. ایران نهتنها متجاوز را تنبیه کرد، بلکه اجازه نداد که این رژیم به اهداف جنگطلبانهاش برسد و حالا دشمنان باید با به رسمیت شناختن ایران هستهای و موشکی در جهان مواجه باشند. طبیعتاً از اینجا به بعد دستگاه رسانهای رژیم و پدر معنوی آن، یعنی آمریکا قرار است روی تعداد شهدا یا تعداد ساختمانهای تخریب شده مانور دهند؛ اما آنچه واقعیت دارد این است که ایران با موشکهایش از پدافند چند لایه رژیم عبور میکرد و به مردم سرزمینهای اشغالی فهماند که باید به فکر بازگشت به وطنهای اصلی خود باشند و سرزمینهای اشغالی را ترک کنند. اسرائیل این ویرانیها و خونریزیها را برای شکلدهی تصویر یک شکست غیرقابل جبران برای ایران انجام داد؛ اما آنچه در ذهن جامعه جهانی ثبت میشود ساختمانهای مخروبه اسرائیل و انگشت اشاره و حماسه زبان بدن سحر امامی است. آنچه در رسانههای جهان تثبیت شد، درگیری اسرائیلیها برای رفتن در پناهگاهها بود و حضور میلیونی ایرانیان در روز روشن در راهپیمایی جمعه خشم و نصر بود. این جنگ تحمیلی البته برای ملت ایران نیز یک چیز را نمایان کرد و آن اینکه ایران سربازان جان بر کفی در لباس ارتش و سپاه و نیروی انتظامی و بسیج دارد که هماره لباس رزم بر تن، آماده جانفشانی برای ایران و مردم آن هستند و از این جنگ تصویر نطق شعفآور سرلشکر عبدالرحیم موسوی در ذهنها میماند که «من، سرباز ایرانی اگر هزاربار برای این مردم و اعتقادات آنها کشته شوم؛ باز هم دوست دارم به عشق این مردم زنده شوم و با دشمنان این ملت بجنگم و کشته شوم.» هدف اصلی اسرائیل از بین بردن دولت - ملت ایران بود؛ اما این جنگ موجب تقویت و افزایش اتحاد این دولت - ملت و تثبیت اقتدار ایران و ایرانی شد و این شاید بزرگترین برد ما از این جنگ تحمیلی بود. ما با اقتدار و سربلندی از این برهه تاریخی عبور کردیم و ملتتر شدیم، اگرچه که جنگ پایان نیافته است. ما میدانیم که جدال حق و باطل و نابودی اسرائیل همچنان ادامه دارد. اگرچه در صبحگاه سوم تیر آتشبس اعلام شده، اما نه جنگ تمام شده و نه صلحی به ما تحمیل شده، بلکه توقفی موقت، شاید برای چندساعت، چندروز، چندماه یا چندسال رخ داده است و ما همچنان آماده پاسخ به هر تجاوزی هستیم.
شماره ۴۴۴۴ |
صفحه ۶ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
سحرگاه سربلندی














