محمدرضا باقری، کارشناس فرهنگی: در میانه جنگ وقت مرثیه و نوحه نیست. غم هست. به غلظت کافی و وفور اما خواندن و سرودن از آن، دردی دوا نمیکند. اشک که همیشه آماده است برای فروریختن اما گریه در میانه نبرد کارآمد نیست. در لحظاتی که هر صبح و شام، آسمان تلآویو را با موشک ستاره باران میکنیم باید حماسه سرود، باید رجز خواند. لشکر کلمات باید به صف شوند تا قلبهای لرزیده و دلهای ترسان را چنان استوار کنند که با سلاح آخته و همپای موشکها مهیای رزم شوند. همین میشود که شاعر عاشقانهها شعری چنین تأثیرگذار سروده است. کاظم بهمنی در «علاج»، یک ساختار روایی چندلایه را با کلماتی ساده ساخته است. شعری که اگرچه مظلومیت ایران عزیز را در این یورش ناجوانمردانه به تصویر میکشد؛ اما در آن متوقف نمیشود و برای دشمن رجز میخواند. اما آنچه «علاج» را علاج همه ما کرد، صدای محزون و خشمگین محسن چاوشی است. خوانندهای که محبوبیتی فوقالعاده بین مخاطبان خود دارد. خوانندهای که سالهاست در بازار موسیقی ایران در بالاترین مرتبه است. اسم و صدای او تضمین موفقیت یک قطعه موسیقی است. کسی که بدون تبلیغات و کمپینهای مجازی هر روز از دیروز محبوبتر میشود. چاوشی در دل جنگ بدون واهمه از حمله و برچسبزنی «جماعت پستِ» مجازینشین، استوار و پابرجا ذات بزدل و حقیر رژیم صهیونیستی را فریاد میزند. صدای خشدار او شاید بغضهای گره خورده در گلو را باز کند؛ اما در آن متوقف نمیشود و امید و حماسه را به وجود همه ما سرازیر میکند. حوزه هنری با تهیه قطعه موسیقی «علاج» فقط یک موسیقی در واکنش به این جنگ تحمیلی منتشر نکرده، بلکه یک مانیفست هنری به تمام معنا برای ۸۶ میلیون رزمنده ایرانی فراهم آورده است. نوایی که به همه ما یادآوری میکند امید و ایمان چگونه پوزه «بدترین اهل زمین» را به خاک میمالد.
شماره ۴۴۴۳ |
صفحه ۸ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
این تیغ، تیغ روز جزاست














