الهام عرشیزاده، خبرنگار: شاید من برخلاف خیلیها «چاوشیفن» نبوده باشم و اگر آهنگهایش جایی پخش میشد آن را از بر نبوده باشم، اما «محسن چاوشی» برایم آن وقتی «چاوشی» شد که دیدم در دورهای که اکثر هنرمندان کشورم در تله مارپیچ سکوت گیر کردهاند و از بیان عقایدشان واهمه دارند، او با افتخار از امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) میخواند، بیآنکه نگران ریزش مخاطب و توهینهای احتمالی فضای مجازیاش باشد.
او برایم «چاوشی» شد وقتی دیدم بهجای استفاده تجاری از اعتبارش، بارها برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد پیشقدم شد. فقط در یک مورد در کمپین نجات یک زندانی محکوم به قصاص با انتشار پستی، صدها میلیون تومان کمک مردمی جمع کرد و بارها بیسر و صدا دیه پرداخت کرد، بیآنکه حتی نامش در رسانهها تکرار شود.
من امروز تصمیم گرفتم «چاوشیفن» شوم. میخواهم اولین آهنگش را پیدا کنم، یکییکی گوش بدهم تا وقتی جایی صدایش پخش شد، فقط شنونده نباشم و من هم زیر لب زمزمه کنم. نه فقط برای صدایش، بلکه برای ایستادگیاش. او دوباره در چشم من حماسه آفرید. آن زمان که برخی از هنرمندان، با آنکه در آثارشان از «ایران» گفتند، اما در بزنگاهها لب فروبستند تا مبادا کسی از حرفشان دلخور شود «محسن چاوشی» ایستاد و گفت:
مردم، علاج در وطن است
دنیا فقط لب و دهن است
این جنگ جنگ تن به تن است
آزادگان کل جهان
فکری برای تربیت اقوام بردهدار کنید
«چاوشی» نشان داد که اهل بازی نیست. اگر میخواند، از جان میخواند اگر میماند، پای مردم میماند.
شماره ۴۴۴۳ |
صفحه ۸ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
پای مردم ماندن














