مریم شوندی، خبرنگار: در صحنهای از فیلم «بهترین سالهای زندگی ما» شخصیت «هومر» که در جنگ جهانی دوم مجروح شده، وقتی با غریبهای در کافه همصحبت میشود که نسبت به جنگ و آرمان آمریکایی ناامیدانه حرف میزند، با کمک دوستش حسابی از خجالتش درمیآید. این مواجهه جایی به مبارزه تبدیل میشود که مرد غریبه شبهه وارد میکند که چرا برای حفظ جان آمریکاییها با هیتلر همپیمان نشدیم و سیاستهای جنگ را به چالش میکشد. تنش غیرتمندانه دو سرباز جنگ با غریبه دروغگو و متوهم تمام آن چیزی است که «ویلیام وایلر» کارگردان فقید آمریکایی در پس این صحنه میسازد و آن را با چینشی درست در مقام قهرمان و ضدقهرمانهای داستان، به حسی عمیق برای مخاطب تبدیل میکند. درواقع چیزی که وایلر بر آن صحه میگذارد، رجحان موجودیت «وطن» بر هر چیز دیگری است که در جریان تصویر است، حتی رجحان بر وفاق میان همزبانان به ظاهر هموطن.
حالا قریب به ۸۰ سال از ساخت این صحنه میگذرد، اما بازخوانی آن برای ما تازه است. این تنازع و این رویارویی میان سرباز جان بر کف و غریبه دروغگو هنوز در جریان است. درواقع باید گفت در روزگار ما آن غریبه دیگر یک فرد نیست، بلکه سازمانی از شبکههای متعدد دروغ، فریب و ناامیدی است که تحت عنوان رسانههای فارسی زبان کار میکنند و مأموریتشان هم ایجاد حس بیهویتی و ضدملی برای ایرانیان است. شبکههایی مانند ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی این روزها، در بحبوحه جنگ میان ایران و اسرائیل، با انتخاب محتواهایی خاص این سؤال را در ذهن ایرانیان ایجاد میکنند که ما اصلا برای چه باید بجنگیم؟ آیا جان ما بازیچه دست سیاستمداران است و آیا نباید بهزودی با به ظاهر قدرتمندان همپیمان شد؟
گذشته از اینکه طرح این سؤالات در میانه جنگ نمیتواند کار یک دوست باشد، جواب آنها جلوی تمام این علامت سؤالها هرچیزی که بیاید ضد منافع ایران و حس جمعی ما ایرانیانی است که به اتحاد و امیدورای در جنگ احتیاج داریم. ما امروز نیاز داریم به جای القای حس ترس که البته به شکل ناجوانمردانهای ریشه در واقعیت میدان ندارد، به آیندهای روشن فکر کنیم. حسی که با اهداف و مأموریت «ایران اینترنشنال» و پولی که به حسابشان واریز میشود مغایر است.
برای آنها دلیلی ندارد که در قامت یک ایرانی به مسائل، ملی نگاه کنند، دلیلی ندارد که با منطق و راستی به میدان نگاه کنند و حتی شرف واقعگرایی را هم در سطح حداقلی ندارند. اینجاست که ما به روشنی قرابتی میان خود و هومر داستان فیلم وایلر میبینیم. گویی هر روز با باز کردن صفحههای شبکههای فارسی زبان، در آن کافه یکدیگر را ملاقات میکنیم و در آماج فریبهایشان قرار میگیریم و دقیقا در همان میزانسن وارد تنازع و دعوا میشویم. دعوایی که دیگر با گفتوگو و تبیین حل نخواهد شد. شاید بد نباشد ما هم مانند هومر، یک مشت جانانه نثار صورت مرد غریبه کنیم. مشتی که اگرچه از جنس بایکوت مجازی است، اما تا ابد فاصلهای است میان ما و بیوطنهای همزبانمان.
شماره ۴۴۳۸ |
صفحه ۸ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
مشت بر صورت غریبه همزبان!














