سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: رژیم صهیونی که در روز اول جنگ خود را مسلط بر اوضاع نشان میداد به سرعت این تسلط را در روزهای دوم، سوم و چهارم از دست داده و به لاک دفاعی فرورفت. صهیونیستها پیشبینی کرده بودند که با حملات غافلگیرانه و خسارتبار خود، ایران حداقل یک هفتهای در گیرودار هرج و مرج باشد؛ اما حالا پیش از آن موعد، خود در اغما و هرج و مرج گرفتار شدهاند.
کاهش شدید حملات هوایی به ایران در پی مورد اصابت قرار گرفتن جنگندهها، خروج یک لشکر از غزه به دلیل بروز مخاطرات مرزی و زیر ضربه رفتن جبهه داخلی وضعیت سختی را برای رژیم رقمزده است.
تشدید گام به گام حملات ایران
ایران بنا به دلایلی تاکنون از به کارگیری بخشهای مختلف توان تهاجمی خود علیه رژیم صهیونی خودداری کرده است. ایران قصد دارد مرحله به مرحله شدت حملات، به کارگیری تاکتیکها، اهداف و امواج تهاجمی را افزایش دهد. از این رو سلاحها نیز مانند دیگر ظرفیتها به مرور وارد عرصه میشوند.
به عنوان نمونه شامگاه یکشنبه و بامداد دوشنبه، در روزهای سوم و چهارم جنگ، اهداف و شیوههای جدیدی به کارگرفته شد.
در این روز حملات ایران که در دو روز اول جنگ تنها در تاریکی شب صورت میگرفت، در روز نیز اجرایی شد.
همچنین در این دو روز به جای یک مرحله حمله، چندین مرحله حمله صورت گرفت.
از نظر شیوه، هک کردن و اختلال سامانههای پدافندی و هدف گرفتن آنها برای نخستین بار رخ داد.
تحول دیگر گسترش حملات برای هدفگیری جلسات و اماکن حضور چهرههای امنیتی صهیونیست بود.
تشدید تدریجی از سوی ایران دلایلی دارد؛
الف) ذخیرهسازی توان برای مقابله با آمریکا
ذخیره توان به منظور مقابله با بازیگران جدیدی که احتمال ورود آنها به جنگ میرود و شامل آمریکا و تعدادی از دولتهای اروپایی میشود، صورت میگیرد.
ب) مشکلات امنیتی، فنی و فرماندهی
به مرور با کاهش مشکلات فرماندهی که ناشی از ترورهای اولیه بود، اختلال در شبکه هدایت جنگ رو به بهبودی میرود. از سوی دیگر مشکلات فنی- ناشی از خرابکاریها و مشکلات امنیتی ناشی از هدف قرار دادن خودروهای حامل موشک توسط تیمهای نفوذی در داخل- نیز درحال برطرف شدن است.
ج) موفقیت سریع طرحهای دفاعی و هجومی
با موفقیتهای صورت گرفته در افزایش ضریب اصابت موشکها در پی به کارگیری روشهای جدید مانند هک، اختلال و نابودی سامانههای پدافندی دشمن، فرماندهان تصمیم به افزایش استفاده از تسلیحات هجومی گرفتهاند.
به عنوان نمونه، اگر در شامگاه روز اول جنگ برای تسهیل عبور موشکها از تور پدافندی، ۱۵۰ فروند موشک به یکباره پرتاب شدند، در روزهای بعد اوضاع تغییر کرد. به جای حملات یکباره و همزمان با بیش از یکصد موشک که در عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ نیز اجرایی شده بود، موشکها چندین نوبت در روز با فواصل زمانی قابل توجه و در دستههای چند ده تایی مانند ۲۰ الی ۴۰ موشک پرتاب میشوند. این امر باعث شده بتوان در بامداد، صبح، بعد از ظهر و شب در چهار نوبت به سمت فلسطین اشغالی شلیک کرد.
د) افزایش فشار زمانی
ایران با تشدید گام به گام باعث افزایش فشار روانی بر سران و ساکنان رژیم شده است، زیرا آنها میدانند هرروزشان، بدتر از روزهای قبلشان آغاز و طی خواهد شد.
2- اوضاع رژیم صهیونی
نتانیاهو در جریان آغاز جنگ با ایران روی اختلال در عملکرد ایران قمار کرد.
دلیل این خطای محاسباتی تلاش وی برای قیاس ایران با لبنان بود.
صهیونیستها پیش از ورود به جنگ با لبنان، دو عملیات بزرگ برای خنثیسازی توان تهاجمی گروه مقاومت این کشور-شامل موشکها و پهپادها- انجام دادند.
نخستین عملیات در ۴ شهریور ۱۴۰۳ (۲۵ اوت ۲۰۲۴) اجرایی شد. همزمان با تحرکات مقاومت لبنان برای حمله به سرزمینهای اشغالی و انتقام گرفتن از ترور فوأد شکر فرمانده نظامی این گروه، نیروی هوایی رژیمصهیونی در یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی تاریخ منطقه، به بخش مهمی از ذخایر موشکی مقاومت آسیب زد؛ موشکها و پهپادهای زیادی نابود شدند.
دومین اقدام تنها ۱۴ روز بعد در ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ (۸ سپتامبر ۲۰۲۴) اتفاق افتاد؛ صهیونیستها با اجرای عملیات کماندویی و نفوذ به تأسیسات زیرزمینی تولید و ذخیرهسازی موشک در مصیاف سوریه، ضربهای بزرگ به منبع تأمین موشکی مقاومت وارد کردند.
درست در اولین روز آغاز رسمی جنگ با مقاومت لبنان، سومین ضربه به توان تهاجمی این گروه وارد آمد که دستکمی از دو اقدام پیش از جنگ نداشت. این واقعه ۲۳ روز پس از عملیات نخست و ۹ روز پس از عملیات دوم رخ داد؛ هر سه موج طی سه هفته صورت گرفتند.
در سومین موج، با انفجار هزاران پیجر، ۴ هزار نفر شامل اپراتورهای با تجربه و حرفهای موشکی و پهپادی مقاومت لبنان به همراه خانوادههایشان به شدت مجروح شده و تعداد بسیار کمتری به شهادت رسیدند.
با تکمیل ضربات به توان موشکی مقاومت، امواج ضربات متراکم به سران عالی این گروه رسید و سیدحسن نصرالله و صفیالدین که جانشین او شده بود طی ۶ روز ترور شدند.
با این وجود مقاومت لبنان به عنوان گروهی کوچک، چریکی، مستقر در محدودهای به مراتب کوچکتر از وسعت فلسطین اشغالی خود را بازیافت و با شخم زدن شمال تا مرکز، از حمله به حومه تلآویو، دولت رژیم صهیونیستی را ملزم به اتمام جنگ ساخت.
روز یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ (۲۴ نوامبر ۲۰۲۴) حملات بیمحابای موشکی حزبالله تنها در یک نیمهروز کار رژیم صهیونیستی را تمام کرد. صهیونیستها بلافاصله درخواست آتش بس کرده و این امر سه روز بعد در ۷ آذر ۱۴۰۳ (۲۷ نوامبر ۲۰۲۴) محقق شد.
مقاومت لبنان که از ابتدای شهریور و چند هفته مانده به آغاز جنگ زیر ضربه رفته بود، مهر و آبان نیز درهم کوبیده شد تا آنکه در اوایل آذر خود را بازیافت.
تلآویو فکر میکرد اگر بازیابی میدانی و عملیاتی مقاومت لبنان ۳ ماه به طول انجامید، با اقدام همزمان در ترور فرماندهان و ضربه به توان تهاجمی ایران آن هم در شرایط غافلگیرانه، حداقل چند روزی فرصت خواهد داشت.
با اینحال از بعدازظهر روز اول جنگ روند بازیابی توان پدافندی و تهاجمی ایران آغاز شده و بخش عمده مشکلات به سرعت پایان یافت.
همین امر فشار زیادی را بر صهیونیستها وارد کرده است. مشکلات وارده به رژیم صهیونی شامل موارد ذیل است؛
الف) مصرف حداکثری ظرفیتهای رژیم صهیونی درون ایران
صهیونیستها به دلایلی روی به استفاده از ظرفیتهای خود در درون ایران آوردند اما به سرعت آن را مصرف کردند.
دلیل سرعت بالای مصرف این ظرفیتها، تاریخ انقضای کوتاهشان بود، زیرا صهیونیستها میدانستند عمده این شبکهها به سرعت در درون کشور مهار و نابود خواهند شد و از این رو تمام توان آنها را پیش از نابودی به سرعت طی روزهای اول مصرف کردند.
به نظر میرسد با کاهش توان مزدوران داخلی دو مسئله از سوی صهیونیستها تشدید خواهد شد؛ نخست جنگ روانی و دوم تهاجمات نظامی از بیرون.
ب) وضعیت توان تهاجمی رژیم
با توجه به ظرفیت اندک تهاجمی رژیم برای ضربه به ایران و زیر ضربه رفتن همان ظرفیت در جریان تهاجمهای موشکی و پهپادی ایران به فلسطین اشغالی و همچنین مصرف توان مزدوران داخلی دو احتمال مطرح است؛ نخست ورود مستقیم آمریکا به شکل انفرادی یا با همکاری چند دولت اروپایی و دوم استفاده غیرمستقیم و بدون مسئولیتپذیری توان آمریکا به نام رژیم صهیونی. در روش دوم آمریکا به سرعت جنگندهها و امکانات جدیدی در پایگاههای خود در منطقه و مدیترانه در اختیار صهیونیستها قرار خواهد داد و همچنین احتمال دارد موشکهای کروزی از زیردریاییها و ناوهای این کشور در مدیترانه به سمت ایران پرتاب شوند، آن هم درحالیکه ادعا خواهد شد این موشکها توسط رژیم صهیونی از داخل سرزمینهای اشغالی پرتاب شدهاند.
ج) جبهه داخلی
جبهه داخلی رژیم صهیونی با چند وضعیت جدید روبهروست؛ اول آنکه مدت اقامت ساکنان رژیم برای زندگی امنتر که در پناهگاهها صورت میگیرد، باید به ۲۴ ساعت روز برسد.
مورد دوم به هدف قرار گرفتن پناهگاههای زیرزمینی و مستحکم شده مرتبط است که نشان میدهد حتی چنین اماکنی نیز امن نیستند.
سومین مسئله هک شدن برنامههای اعلام حملات موشکی است به گونهای که برخی از عملیاتهای ایران بدون آنکه صهیونیستها متوجه شوند، با برخورد موشکها آشکار شده است.
چهارمین مشکل تعداد بالای موشکها، موجها و مراحل تهاجمی و شدت و قدرت تخریب کلاهکهاست. این مسئله باعث شده صهیونیستها پس از چند اصابت خیالشان از اتمام حمله راحت نباشد.
د) تضعیف امنیت
تضعیف تواناییهای نظامی و حکومتی رژیم باعث شد آنها در روز سوم جنگ احساس کنند احتمال دارد دشمنانشان در پیرامون فلسطین اشغالی از این فرصت بهره ببرند.
بر این اساس آنها با کاستن از تعداد نیروهای مستقر در نوار غزه، مواضع خود در مرز با لبنان، سوریه و اردن را تقویت کردهاند؛ با اینحال چنین اقدامی خود به معنای تضعیف تواناییهای ارتش رژیم در غزه و بالارفتن تهدید گروههای مقاومتی حاضر در آن است.
در همین راستا اواسط روز چهارم جنگ اعلام شد لشگر ۹۸ ارتش رژیم از غزه عقب نشینی کرده است.
ه) تضعیف استقلال، مقدمه از دست رفتن حکومت
صهیونیستها هرچند همواره وابستگی بالایی به قدرتهای جهانی داشتهاند، اما همیشه سطحی از استقلال و آزادی عمل را برای خود حفظ کردهاند.
تلاش برای اتحاد با امپراتوری آلمان پیش از جنگ جهانی اول و سپس جدا شدن از این کشور و نزدیکی به انگلیس و پس از آن لانه کردن در آمریکا حکایت از آزادی عمل صهیونیستها دارد.
آنها در دوره ائتلاف و همکاری با انگلیس به این کشور نیز رحم نکرده و چندین تن از مقامات دولتی و نظامی انگلیسی را برای تحت فشار قرار دادن این کشور برای ترک سریعتر فلسطین ترور کردند.
با این حال پس از فروپاشی اوضاع در ۷ اکتبر و با هربار تضعیف، بر میزان اتکای رژیم صهیونی به متحدان غربیاش افزوده شده و به تبع آن میزان نفوذ این کشورها در تلآویو نیز بالاتر میرود.
تبدیل شدن رژیم صهیونی به رژیمی مشابه با دولتهای تحتالحمایه، گامی میانی، بین موجودیت رژیم و نابودی آن است.
در این شرایط استقلال صهیونیستها از بین رفته و در سویی دیگر هزینههای نگهداری آن برای غرب افزایش مییابد.
3- متحدان رژیم صهیونی
بر اساس آنچه در شبکههای مجازی منتشر شده و برخی از منابع خبری اعلام کردهاند قرار است آمریکا سامانههای پدافندی جدیدی را برای کمک به رژیم صهیونی وارد فلسطین اشغالی کرده و همچنین جهت نظارت و مداخله احتمالی، یک ناو هواپیمابر خود را نیز به منطقه اعزام کند.
از سوی دیگر گفته شده انگلیس نیز قصد دارد با ارسال تجهیزات خاص در دفاع موشکی به صهیونیستها کمک کند.
به نظر میرسد این اقدام اهدافی دارد. در وهله اول صحبت از ارسال تجهیزات بیشتر پدافند موشکی آمریکا به سرزمینهای اشغالی القای این مسئله است که دلیل عبور موشکهای ایرانی کمبود سامانههای پدافندی بوده است. اخبار مربوط به مشارکت انگلیس نیز در همین راستا منتشر شدهاند.
در وهله دوم، اعلام خبر اعزام ناوهای هواپیمابر که رسیدنشان به منطقه چند روزی طول خواهد کشید، به دنبال اعمال فشار بر ایران برای کاستن از دامنه حملاتش به سرزمینهای اشغالی است.
همچنین احتمال دارد این حرکت نوعی فریب نیز باشد، به این شکل که به ایران القا کند تمام توان تهاجم هوایی صهیونیستها دچار مشکل شده و آنها نیازمند بمبارانهای آمریکا هستند، اما ناگاه صهیونیستها بار دیگر با دهها جنگنده مسلح به موشکهای بالستیک و کروز هواپرتاب، ضرباتی شدید به اماکن حساس ایران وارد آورده و افراد دیگری را ترور کنند.
این خبرها از جهاتی نیز برای جنگ روانی در داخل ایران و برای بحرانی نشان دادن اوضاع منتشر میشوند.
اتاقهای فکر غربی معتقدند نشان دادن حرکت آمریکا به سمت جنگ باعث میشود صداهایی برای ملزم کردن نیروهای مسلح به پایان حملاتشان بلند شده و وحدت ایرانیان در دوره کنونی را بشکند.











