کبری آسوپار، دبیر گروه سیاست: سحر امامی این سه روز گذشته از جنگ با صهیونیستها را مجری-کارشناسی در قاب رسانه ملی بود و صدای قهرمانی ملت ایران را و صدای ایستادگی ایران مقابل تجاوز و اخبار حمله ما به متجاوز را مخابره میکرد؛ اما حالا و پس از حمله صهیونیستها به صداوسیما، او خود قهرمان یک ملت است، او خود سوژه اصلی خبر ماست، او خود همه خبری است که صهیونیستها و جهان باید از ایران بشنوند و حتماً هم شنیدند: ما ایستادهایم!
ساعاتی گذشته از ظهر دوشنبه ۲۶ خرداد ۴۰۴ بود که خبر هشدار رژیم به ساکنان منطقه ۳ تهران آمد. تقریباً روشن بود که موضوع، حمله به صداوسیماست. خود اهالی صداوسیما هم میدانستند به زودی هدف حمله قرار خواهند گرفت، اما ماندند تا صدای مستقیم اراده یک ملت را پخش کنند. درختهای قدیمی را دیدهاید که ریشه دواندهاند؛ آنها را که نمیشود به بادی ترساند و فراری داد!
سحر امامی روی آنتن بود که حمله اتفاق افتاد و همه آنچه را که دنیا باید از ما میفهمید، به تصویر کشید. همه چیز را که نمیشد در این سه روز به جهان نشان داد؛ آن پسری را که میگفت کجا برویم، یا همه با هم پیروز میشویم یا شهید، کجا دنیا میدید؟ صدها اتفاق این مدلی در روزهای اخیر در بطن جامعه ایران روی داده بود و کسی نشنیده بود، حالا مجری شبکه خبر به مثابه نماینده یک ملت، روی آنتنی که جهان مشغول تماشای آن بود، پس از حمله اسرائیل به رسانه ملی ایرانیان، انگشت اشارهاش را به سوی دشمن گرفته بود و رجز میخواند و تصویر واقعی یک ملت را نشان میداد. آنتن زنده شبکه خبر سند توحش اسرائیل و مجری مقتدرش سند ایستادگی ملت ایران را همزمان مخابره کردند. این قاب ماندگار در تاریخ ایران و جهان باقی خواهد ماند و هیچ حملهای نمیتواند آن را از حافظه جهان پاک کند.
سحر امامی هم یک نفر نیست؛ بسیاری مثل او در این سرزمین هستند، مولود اعتقادی که با موشک نمیسوزد. از خاکستر همان ساختمان شیشهای صداوسیما هم ققنوسوار سحر امامیهایی دیگر برمیخیزند.
ممنون بانوی خبر که با ایستادگیات، آینه خوبی برای ملت و آبروی ایران شدی، من بر آن انگشت اشارهات که رو به دشمن گرفتی، بر آن چادرت که رد خاک حمله رویش مانده بود، بر آن چشمهایت که مصمم مقابل دشمن بود، بوسه میزنم.
شماره ۴۴۳۷ |
صفحه ۶ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
خبر تویی بانو!














