سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: مهدی نصیری مصاحبهای را صورت داده و در کنار نتانیاهو و اسرائیلیها قرار گرفته و ایران را دعوت به خلع سلاح کرده است. او گفته «تسلیم شوید»! این رفتار نصیری خیلی جای تعجب ندارد. او همیشه در دل زندگی خودش رفتارهای عجیبی داشته و امروز هم در ادامه همان مسیر است. روزگاری او در نقد گوشی موبایل مینوشت و دارا بودن گوشی را عمل اشتباهی تصور میکرد ولی کمی بعد وارد فاز کنش اجتماعی شد و در آنجا هم سعی کرد نشان دهد مواضع عدالتخواهی دارد؛ اما خیلی زود از آن مسیر هم خسته شد و میخواست خود را شخصی مستقل معرفی کند. نصیری در گفتوگویی در رسانه ملی ادعا کرد هرچه در گذشته گفته اشتباه بوده و حالا ایدههای جدیدی دارد! او بلافاصله کتابی نوشت و ادعا کرد کلاً پروژه تجدد ما اشتباه بوده است و باید خودمان بپذیریم که مدرنیته بد نیست. این در حالی است که او در دهههای هفتاد و هشتاد مدام علیه هرکسی از مدرنیته حرف میزد، میشورید و میگفت این ایدهها اشتباه است، اما به یکباره تغییر موضع داد و همه چیز را اشتباه خودش معرفی کرد و کتابی نوشت که هر اقدامی در عصر غیبت کار اشتباهی است و ما باید هرکاری را که در غرب صورت گرفته، انجام دهیم. در این مرحله دوستان عدالتخواه گذشتهاش، از او سؤال کردهاند تکلیف تأکید او بر سنت و سنتپرستی چه میشود؟
او در پاسخ مثل همیشه پاسخی از سر بیعقلی صادر کرده که حکومت امیرالمؤمنین(ع) در غرب در حال اجراست و آمریکا و اسرائیل که مردم خود را خوشبخت کردهاند، اسلامی هستند! مجدد دوستان از او پرسیدهاند عراق و افغانستان و فلسطین و لیبی و چندین کشور دیگر را همین کشورها سلاخی کردهاند و چطور این کشورها اسلامی هستند؟ مجسمه نادانی باز هم ادعا کرد این حرفهای جمهوری اسلامی است و واقعیت به گونهای دیگر است. بعد از آغاز جنگ در غزه و حملات وحشیانه اسرائیل و حمایتهای تسلیحاتی آمریکا که یک نسلکشی آشکار را نشان میداد، مجدد از او سؤال شد، آیا وقت پذیرفتن اشتباه نیست؟ او به جای فهمیدن وضعیت سعی کرد طرف اسرائیلیها باشد و ایران را محکوم کند! این نفهمی نصیری خیلی تازه نیست و همانطور که بیان شد او از یک بیعقلی متداوم رنج میبرد. آنچه در این وضعیت مشخص است، نه بیسوادی نصیری، بلکه عدم عقل نصیری است. او همیشه «نمیدانسته» اصلاً چه میگوید و همیشه در کمتر از مدتی علیه حرفهای خودش رفتار کرده است. در واقع میتوان بیان کرد نصیری سعی دارد نادانی خودش را خیلی جذاب نشان دهد و سعی کند این نادانی را به یک ژست مطلوب تبدیل کند و این ژست نادانی را حقخواهی معرفی کند. اما این ژست در واقع انتهای خود نادانی است و نشان از بحران عقلی و بیعقلی است. نصیری در واقعه اخیر هم نشان داد که نه به فکر وطن است، نه مردم، بلکه دوست دارد ژستی بگیرد که ادامه همان مسیر قبلی است؛ اما او چون بحران عقلی دارد متوجه نیست که در حال مسخره شدن است.











