حوالی 12 ظهر روز جمعه شروع کردیم به جمع کردن یادداشت از اهالی فرهنگ و هنر. بالاخره خیلیها هستند که نمیخواهد به استوری گذاشتن قانع شوند و در میان کلماتی طولانیتر از چند سطر به دنبال روایتگری هستند. با چندین نفر تماس میگیرم. گوشیها در دسترس نیست. برخلاف وزوز پهپادها هنوز صدای واکنشها شدت نگرفته. چند ساعت قبل ایزدیار استوری گذاشته و البته حاتمیکیا هم چند دقیقه پس از پیام دولت، نامهای منتشر میکند. حاتمیکیا جملهاش را با کلماتی آغاز میکند که چند سالیاست نماد حماسه شده: «بسم الله قاصم الجبارین». وقتی خبر آمد که حاتمیکیا دارد یادداشت مینویسد، همه منتظر بودیم که او کجا نامی از جنگ و جبهه میبرد. حاتمیکیا معطل نکرد و همان جمله اول کار را تمام کرد: «برادرانم؛ آقا حسین سلامی و آقا محمد باقری و آقا غلامعلی رشید، که شما را با نامتان در جبهه میشناختیم، جز شهادت هیچ درجهای بر قامت شما نمیارزید.» پیام حاتمیکیا شدت واکنشها را بیشتر میکند. البته این به این معنی نیست که تا قبل از ساعت 12 خبری نباشد. بعد از پیام ایزدیار، علیرام نورایی متنی را در پسزمینه سیاه منتشر میکند با این عنوان: « اونایی که منتظر جنگ بودید و میگفتید با مردم کاری ندارند الان کجایید.» نیما کرمی، مژده لواسانی و مرتضی امینیتبار همان ساعتهای اولیه صبح پیامهایی را منتشر میکنند که یا اعلام انزجار است و یا پرچم سهرنگ ایران را به نمایش گذاشتند. چند دقیقه بعد یوسف حاتمیکیا زودتر از پدر پرچم را استوری میکند و بعد هم کاظم دانشی تهیهکننده سینما، نادره رضایی معاون هنری ارشاد، محمدجواد موحد تهیهکننده و دانش اقباشاوی کارگردان «اسفند» واکنش نشان میدهند. ساعت به حوالی 9 صبح که میرسد، سید مازیارهاشمی تهیهکننده «زیبا صدایم کن»، روحالله حجازی کارگردان سینما، نادر سلیمانی و پرویز پرستویی واکنش نشان میدهند. کمکم عکسهای بیشتری از حادثه بیرون آمده و تصاویر بیشتری به استوریها راه پیدا میکنند. در این بین سپند امیر سلیمانی میگوید: «یک نفر هر چقدر میخواهد میکشد و دنیا فقط نگاه میکند. قرنهاست که از همه طرف به ما حمله میکنند و ما همچنان ایران بزرگ ماندهایم.» کمکم سوگواری جایش را به حماسه میدهد. علیرضا اوستادی و سیدعلی صالحی دیگر کسانیاند که استوری میگذارند و به موج همدلی میپیوندند. فرزین محدث مینویسد: «دریغ است ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود»، فرهاد قائمیان به نوشتن متن قانع نمیشود و در مصاحبهای با مهر میگوید: «من بهعنوان یک هنرمند از همین ابتدا بهعنوان یک سرباز در خدمت دفاع از وطنم هستم. ما باید در این مقطع زمانی اختلافها را کنار بگذاریم و با یک همگرایی ویژه و ملی برای دفاع از کیان میهن عزیزمان تلاش کنیم. موضوعی که میتواند در حوزههای فرهنگی و هنری نیز مورد توجه قرار گیرد و هنرمندان از هر قشری همراه با مردم عزیزمان برای دفاع از کشور همراه باشند.» قائمیان در ادامه صحبتهایش جملاتی را میگوید که حدود 7 ساعت بعد معنا پیدا میکند: «رژیمصهیونیستی بداند ما شروعکننده جنگ نبودیم اما براساس شرایط موجود و حمله جنایتکارانه رژیمصهیونیستی به مناطق مسکونی و دیگر مکانها که منجر به شهادت تعدادی از هموطنان عزیزمان و تعدادی از فرماندهان و دانشمندان شجاع کشورمان شد باید از حاکمیت ملی دفاع کنیم و انتقام این جنایت سخت را بگیریم.» هومن حاجیعبداللهی تکههایی از مصاحبه ناخدا صمدی با کامران نجفزاده را منتشر میکند که در آن میگوید: «تا آخرین روز زندگی فدایی ایرانم.» کوروش سلیمانی تصویری از دماوند را منتشر میکند. علی سرابی کسی که هنوز با نقش شهید صیاد شیرازی در فیلمی با همین نام روی پرده سینماهاست در صفحه شخصی خود مینویسد: «هر چه مرگ است هر چه خون، بر سر خصم فزون». بابک خواجهپاشا هم مینویسد: «پرچمت وقتی پایین میآید که روی کفن ما باشد». خسرو نقیبی منتقد سینما هم مینویسد: «خط قرمز ما ایران است. ما بر سر این خاک با اجنبی شوخی نداریم. نیمهشب با صدای انفجار از خواب بیدار شدم؛ درست شبیه کودکی پنجسالهام در دهه شصت. امروز آبی دخترم پنجشش ساله است. سرنوشت آن زنگی مست، موشی شد پنهان در سوراخ؛ این یکی معترض به شهرهای من که آشکارا یک جنایتکار جنگی است. هیچ بیگانهای بر هیچ خاک غریبهای دل نمیسوزاند. ما در همه تاریخ فقط خودمان را داشتهایم. دور از دامان پاکت دست دگران، بدگهران...». سوای اینها مسعود دهنمکی، سیدجمال سیدحاتمی و سیما تیرانداز هم از دیگر کسانیاند که بیتفاوت نبودند.
تنها 6 ساعت پیش از حمله
ساعت که به حوالی چهار بعدازظهر رسید، با موج بعدی حمله اسرائیل و بیرون آمدن تصاویر بیشتر از شهدا، باز هم واکنشها شدت پیدا کرد. مهوش وقاری، نسرین مقانلو، علی مسعودی و الهام پاوهنژاد از دیگر هنرمندانیاند که واکنش نشان میدهند. مهدی یزدانیخرم، نویسنده و منتقد میگوید: «تا جایی که یادم میآید آخرین کسی که به ایران حمله کرد در پایان مثل موش از سوراخ بیرون کشیده شده و مثل کفتار حلقآویز شد...»
«جامعه هنرمندان وطندوست ایران با قلبی سرشار از اندوه و خشم، جنایات رژیمصهیونیستی در تجاوز آشکار به خاک جمهوری اسلامی ایران و به شهادت رساندن فرماندهان نظامی، دانشمندان هستهای و مردم بیگناه را بهشدت محکوم میکند و با خانوادههای شهدا و مجروحان این جنایات همدردی میکند. ما بر این باوریم که هنر، زبان رسای جهانی است و وظیفه خود میدانیم که در این لحظه تاریخی، با ابزار هنر، در برابر ظلم و ستم ایستادگی کنیم.» حوالی ساعت پنج بعد از ظهر نامهای از طرف جمعی از هنرمندان منتشر میشود که در میان آنها نامهای مختلفی از شاعر گرفته تا نقاش دیده میشود: «حبیب احمدزاده، محمدرضا سنگری، عبدالحمید قدیریان، وهب رامزی، گلستان جعفریان، محسن نفر، غلامرضا صنعتگر، رضا مهدوی، علیقلی، مصطفی گودرزی، صابر شیخرضایی، محمدرضا دوستمحمدی، سیداحسان باقری، علی حیاتی، مرتضی حیدری، گلعلی بابایی، علیرضا قزوه، محمدمهدی سیار، سارا عرفانی، محمدرضا شرفیخبوشان، بهزاد دانشگر، محمد حمزهزاده، عباس حسیننژاد، فائضه عطارحدادی، راضیه تجار، علی داودی، داود امیریان، محمدرضا سرشار، ناصر فیض، کلر ژوبرت، امید مهدینژاد و موسویگرمارودی». چند دقیقه بعد سیدمحمود رضوی تهیهکننده سینما یادداشتی را منتشر میکند و میگوید: «یقینا به وعده خدا این خونها بیپاسخ نمیماند و بهزودی این ظالم و اربابانش جواب این دستدرازی به وطن و این جنایت را پس خواهد داد و ما هم، نه فقط تماشاگر، که آمادهایم؛ آماده ایستادن، مجاهدت و حتی جان دادن، برای وطن و هموطن.»
دیگر کسی نمانده که حرفی نزده باشد
عرفان طهماسبی و علیروئینتن از دیگر کسانیاند که تا پیش از حمله موشکی ایران نسبت به اتفاقات روز جمعه واکنش نشان میدهند. ایران که حمله را آغاز میکند ناگهان علی بحرینی، نویسنده و منتقد اولین کسی است که واکنش نشان میدهد و میگوید: «گنبد آهنین؟ افسانه بود». صبح فردای عملیات، داوود میرباقری متنی را منتشر میکند و در ابتدای آن میگوید: «تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران/ تو را ای گرامیگهر دوست دارم». سیروس مقدم هم متنی را منتشر میکند و میگوید: «با خانوادههای بازماندگان همدردی میکنم و تسلیت عرض مینمایم.» نوید محمدزاده، بهرام افشاری، نیما جاویدی، فرزاد حسنی، امیر جدیدی و... از دیگر کسانیاند که نسبت به وقایع کمتر از 72 ساعت قبل واکنش نشان دادند. حقیقتش را بخواهید دیگر چندان هنرمندی در داخل کشور باقی نمانده که نسبت به وقایع مملکت واکنش نداده و ایرانی بودنش را ثابت نکرده باشد. این یعنی ایران پشت دارد. ملتی دارد که انفجارها تکلمش را نگرفته است. حوالی ساعت 9 شب و چند دقیقه قبل از آغاز حمله ایران، قربان صابر پیامی اختصاصی برای «فرهیختگان» میفرستد و در آن خبر از همدلی ملت تاجیک با ایران میدهد، خبری که دل آدم را گرم میکند.
از تاجیکستان برای ایران
بازیگر تاجیکی که نقش شمشیر خان «پایتخت» هفتم را بر عهده داشت و از مفاخر هنر تاجیکستان محسوب میشود در متنی گفت: «پیام دردناکم را به شما میرسانم. این صبح بعد از شنیدن اخبار هجوم شغالانه و پلیدانه اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران، خیلی متاثر و دلپاره شدم و من در اطراف هر کجا که رفتم کسی را ندیدم که دلش پارهپاره نباشد از این رفتار شغالانه این کشور نامرد، ناانسان، کودککش. حتی در گونههای زنان اشک را هم دیدم. به همه آنهایی را که ملت عزیز ایران از دست داد به خانوادههای محترمشان تسلیت میگویم و ملت عزیز ایران چه آنهایی که در داخل ایران هستند و چه آنهایی که بیرونند و به هرکسی دلش با ایران است تسلیت میگویم. یک پاره شعر است که میخواهم اینجا قرائت کنم: «به هر جا که هستید خروش آورید/ جهنده جهان را به جوش آورید/ همه یک به یک مهربانی کنید/ به کلی جهان پاسبانی کنید /جهان را بسازید همچون بهشت/ مگویید هرگز سخنهای زشت/ بگویید این جمله در گوش باد/ چو ایران نباشد تن من مباد» باز هم میگویم، دلم برای ایران ذرهذره شد. پروردگارا محافظ ایران باش. باز هم تسلیت میگم. باز هم امیدوارم که در این افتادگی روحی(ناراحتی)، جوانمردانه رفتار کردن همزبانان خودم را، همملتان خودم را آرزو دارم. با تمام وجود امیدوارم که این پلیدان و شغالان پاسخشان را بگیرند. خداوندا بد را به جزای اعمالش برسان.»
اشک چشممان؛ نطفۀ مبارزه با نسلکشان تاریخ
محمود گبرلو، منتقد، نویسنده و مجری تلویزیون هم در یادداشتی برای «فرهیختگان» ضمن گرامیداشت یاد شهدا، به جنایات رژیمصهیونیستی اینطور واکنش نشان داد: «ایران سرافراز، همیشۀ تاریخ، آماج حملات کینهورزان و متخاصمان بوده است. نسل ایرانیان با تجاوز، مقاومت، مبارزه و سرانجام پیروزی و افتخار خو گرفته و پرورش یافته است. اینبار هم تاریخ تکرار شد و متجاوزان و مهاجمان گمان بردند با مدرنترین تجهیزات جنگی حافظان این سرزمین را بهزانو درمیآورند! زهی خیال باطل. مردان مجاهد و زنان و فرزندان معصوم و بیگناه ایرانی را در نیمههای شب، در هنگامی که در آرامش خفتهاند، تکهپاره میکنند، بهگمان اینکه کشتهاند و پیروز شدهاند! اما ندیدند خشم و نفرت درونی ایرانیان را که دیوار اتحاد و همدلی ایجاد کرده و مقاومت؛ مبارزه و ایستادگی را مستحکمتر کرد. در طول تاریخ، نبرد نظامی نیروهای نظامی خود را میبلعد اما مغزهای متفکر و اندیشمند که سرمایه ملی و ثروت آینده آن سرزمین محسوب میشوند و زنان معصوم که وظایفشان تربیت و رفاه و آسایش نسل آینده این سرزمین و بچههای بیگناه معصوم که هدفشان تحصیل و کسب علم است چه گناهی کردهاند؟ منتظر باشید با این کجفهمیها، قدرت شجاعت و تداوم ایمان ایرانیان چندبرابر شود و اشک چشممان و خون پاکشان نطفه مبارزه با دشمن ابله و جاهل، در تار و پود چند نسل آینده است، بهخصوص آنکه نسل حاضر، پایه فکریاش بر مبنای مرام مولا و اماماش حسین بن علی عجین شده است... درود بر اندیشمندان، سرداران و مردم ستمدیدۀ ایران که جانشان را در بامداد این روزهای تاریخی، توسط رژیم نامشروع و مشهور به آدمکش فدا کردند. امیدواریم خفتگان مدافع حقوق بشر بیدار شوند.»
تاریخ ایران روایت ایستادگی در دل این ترورها و دشواریهاست
علیرضا تابش، مدیر فرهنگی و مدیرعامل سابق فارابی در یادداشتی گفت: «در روزگاری که رژیم جنایتکار صهیونیستی، روی جنایتکاران تاریخ را سفید کرده است، ایران عزیز، جمعی از فرماندهان و دانشمندان خدوم و اثرگذار خود و گروهی از شهروندان بیدفاع را در پی تجاوز تروریستی ناجوانمردانه از دست داد. چهرههایی که عمر خود را در راه امنیت، دانش و پیشرفت این سرزمین وقف کردند و فقدانشان ضایعهای تلخ برای ملت مقاوم ماست اما تاریخ ایران، روایت ایستادگی در دل این ترورها و دشواریهاست. ملتی که از هر زخم، قدرتی تازه زاده و از هر تهدید، راهی نو گشوده است این بار نیز، پاسخ ملت سرفراز ایران به متجاوزان، وفاق ملی، همدلی عمیق، و ارادهای خللناپذیر برای ساختن آیندهای روشنتر خواهد بود. این مردم، با بیداری و مقاومت، همواره توطئهها را به فرصت تبدیل کردهاند. ما در کنار همه دلسوزان و وفاداران به جمهوری اسلامی ایران ایستادهایم و تا آخرین نفس، پشتیبان ایران جان خواهیم بود. راه شهیدان، با ایمان، عقلانیت و همدلی ادامه خواهد یافت. ایران خواهد ماند؛ ایستاده و پرشکوه.»
وقتِ پرهیز از اختلافات، برای ایران است
محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، تهیهکننده و کارگردان سینما و تلویزیون در متنی که برای «فرهیختگان» نوشته، ضمن اشاره به جنایات رژیم صهیونی، لزوم پرهیز از اختلاف را لازمه شرایط کنونی دانست: «امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند همگرایی و پرهیز از اختلافات هستیم. در طول تاریخ هربار که ایران عزیزمان متحمل تعرضی بوده با پایمردی ایرانیان پاکنهاد، سربلند و سرافراز از مهلکه عبور کرده است، باز هم چنین خواهد بود.»














