در این سه روزی که قلب ایران از زخم این حمله ناجوانمردانه به درد آمده، هنرمندان عرصه موسیقی نیز در کنار مردم ایستادهاند و با زبان شعر و موسیقی، همبستگی و خشم خود را به تصویر کشیدهاند.
محسن چاوشی، خوانندهای که همواره در بزنگاههای اجتماعی همراه مردم بوده، این بار نیز سکوت نکرد. او با انتشار بخشی از ترانه «کولی» در استوری اینستاگرامش نوشت: «لگد کردی، لگد میشی… الا لعنتالله علی الظالمین»
علی زندوکیلی نیز در استوریای سیاهرنگ با فونت نستعلیق سفید، بخشی از ترانه «وطن» را بازنشر کرد:
«وطن، چکیده بغض تو ز چشمهای من
خودم فدای تو، غمت برای من
وطن، وطن، وطن…»
رضا صادقی، با انتشار تصویری تلخ از عروسکی در میان ویرانههای حمله، متنی احساسی نوشت:
«گرگها خوب بدانند در این ایل غریب،
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز…
برایم اصلاً مهم نیست چه کسی و با چه واژهای ایران را تعریف میکند. تعریف من از وطنم، تعریف جان است… من تو همین خاکم؛ و غلط میکنه به خاکم و خونهم اجنبی تعرض کنه. هشت سال جنگ را دیدم و بهتر از خیلیها میدانم رنج جنگ یعنی چه... پس منتظر تعریف یا نقل بد از کسی نیستم اما این دیگه خاک و وطن است.»
همایون شجریان نیز تصویری از کوه دماوند و دشتهای گلدار دامنهاش را به اشتراک گذاشت و دعایی برای مردم سرزمینش کرد: «بارالها، ایران زمین و مردمان پاکش را از گزند و آسیب حفظ بفرما.»
همچنین، رضا یزدانی با انتشار تصویری از پرچم ایران که بر آن با خط نستعلیق نوشته شده بود «که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد»، همراهیاش را با مردم و میهن ابراز کرد.
کارن همایونفر، آهنگساز و موزیسین شناختهشده، با بازنشر تصویر معروف عروسک رهاشده در خرابهها نوشت: «ایران برای ما فقط یک سرزمین نیست، یک قلمروی پهناور تمدنی است. هر وجب خاک این قلمرو، خط قرمز ما، روح ما و استخوانهای ماست. تنت هزار زخمِ بیزبان…»
در این میان، محمد گلریز، خواننده سرودهای انقلابی نیز با تأکید بر وحدت هنرمندان در دفاع از وطن گفت: «هنرمندان، با هر سلیقه و عقیده سیاسی، مشتاق دفاع از کشور هستند و در این زمینه تردیدی نیست.»
همچین سینا ساعی، خواننده رپر ایرانی با انتشار استوری از ایرانی نوشت که با تمام دنیا متفاوت است: «اما ایرانی که ما درش ایستادیم
این معجون متفاوت
همیشه به بهترین شکل ممکن راه حل
کمبودشو شناخته
همیشه راوی نجوا و زمزمهای بوده که
از روی خودش بافته
چیزی که نه غرب شنیده نه شرق حرف زده
ضد مضمون متعارف
خدایا به داد هممون
برس ما مردم شریف»
همچنین خوانندگانی چون میثم ابراهیمی، فرزاد فرزین، گرشا رضایی، حمید هیراد، حمید صفت، وحید مرادی آملی، معینزد، امو بند و تعدادی دیگر از هنرمندان موسیقی، با انتشار استوریها و واکنشهای احساسی در فضای مجازی، نسبت به این حمله تجاوزکارانه واکنش نشان دادند و همراهی خود را با مردم و میهنشان ابراز کردند.
واژهها، همدلی میسازند
کنشگری در میان شاعران و نویسندگان، رنگ و طعم دیگری داشت؛ واکنشی که ابزارش واژهها بودند. شاعران، همچون همیشه که در بزنگاههای بزرگ میهن حضور دارند، اینبار نیز خاموش نماندند. با وزن و قافیه، با استعاره و ایهام، متنهایی نوشتند که هم تلخ بود و هم باشکوه. آنان با زبان شعر، پلی ساختند میان اندوه جمعی و امید ملی. نویسندگان هم با این اتفاق پا به میدان گذاشتند. برخی در قالب یادداشت، برخی دیگر در گفتوگوهایی که انجام داده بودند. هرکدام به سهم خود تلاش کردند تا از واژهها بهترین استفاده را ببرند و باکنار هم قرار دادنشان، محتواهای به یاد ماندنی خلق کنند. حاصل این تلاشها، روایتهایی بود که نهتنها همدلی میآفرید، بلکه مخاطب را به تأمل، ایستادگی و همصدایی دعوت میکرد.
محمدرضا شفیعیکدکنی، نویسنده و شاعر ایرانی در قالب پستی در صفحه اینستاگرامش از متنی که محمدعلی اسلامیندوشن در فصلنامه هستی در تابستان 1372 نوشته بود، آورد و نوشت: «ایران از پای نمیاُفتد، میتپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمیخیزد؛ مانندِ دلفین جَست میزند و پیدا میشود و نهان میشود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش. هزاران هزار صدا در خرابههای تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابههای دیگر نیز پیچیده است و گوش روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان میآیند و میروند، غولان میآیند و میروند، دوالپایان پاورچین پاورچین میگذرند، و آن رونده بزرگ که ایران نام دارد، میماند.»
رضا امیرخانی، در صفحه شخصیاش از وطن و وطندوستی نوشت: «وتین یعنی رگ گردن، وتن یعنی زدن رگ گردن. بیوتن را میشود بیوطن هم خواند، وطنی که تایش دیگر دستهای ندارد تا خودت را بهش بگیری، بلکه باید با تمام وجود بغلش کنی.»
شهلا پناهی، نویسنده ادبیات مقاومت که بیشتر در حوزه شهدای مدافع حرم داستان نوشته است؛ در مصاحبهای که با ایبنا داشت بر ضرورت حفظ وحدت و همدلی در شرایط کنونی تأکید کرد. پناهی بر این باور است که با وجود تلخی اخبار این روزها و فشارهای روانی حاصل از آن، جامعه ایران باید از درون خود به پاسخ برخیزد. او بر این نکته تأکید دارد که اکنون زمان سوگواری و انفعال نیست، بلکه زمان ایستادن در کنار یکدیگر و حفظ انسجام ملی در برابر دشمنان واقعی این سرزمین است. این نویسنده با اشاره به شکافهای موجود در جامعه، ازجمله تفاوتهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، تأکید دارد که در چنین شرایطی، هر نوع تفرقهگرایی تنها به نفع دشمنان ملت خواهد بود. بهگفته او، باید با کنار گذاشتن اختلافات، پرچم کشور را با وحدت برافراشته نگاه داشت.
پناهی با الهام از پیام رهبر انقلاب، یادآوری میکند که مردم ایران نه به عزا، بلکه به پاسخی کوبنده دعوت شدهاند. به باور او، ایمان، توکل به خدا و توسل به اهل بیت میتواند نیرویی مضاعف برای عبور از بحرانهای پیش رو ایجاد کند.
او همچنین با اشاره به شهادت چهرههای برجستهای همچون شهید باقری و شهید حاجیزاده، این رویداد را ضایعهای سنگین برای ایران توصیف میکند؛ اما در عین حال، شهادت را سرانجامی افتخارآمیز برای این قهرمانان میداند. پناهی بر این نکته تأکید دارد که ادامه راه شهدا، وظیفهای همگانی است و باید با آگاهی و همدلی، این مسیر را زنده نگه داشت. در بخش دیگری از تحلیل خود، این نویسنده نقش مهم و تأثیرگذار گروهها و فعالان فرهنگی را یادآور میشود. او معتقد است که اکنون، بهویژه با نزدیک شدن به عید غدیر، مسئولیت جامعه فرهنگی دوچندان است و باید با قدرت، مردم را به سوی وحدت، آرامش و انسجام اجتماعی هدایت کرد. شهلا پناهی درنهایت با لحنی امیدوارانه تأکید میکند ملت ایران، همانگونه که در آزمونهای پیشین سربلند بیرون آمد، اینبار نیز با توکل به خدا، پیروی از رهبری و اتکا به اتحاد ملی، از این مرحله سخت عبور خواهد کرد.
علیرضا قزوه شعری که نوشت را تقدیم به شهیدان سلامی، رشید، باقری، حاجیزاده، طهرانچی و عباسی کرد. در بخشی از شعر، قزوه با اشاره به سوگ شهدا از قویتر شدن میگوید:
«ببین که صهیون کودککش است و دانشکش
سیاه رویتر از این شد آن سیاه گلیم
هزار مرتبه از نو شکوفه میبندیم
اگرچه ما را از داغتان دلیست دو نیم
چه حکمتیست که خونهای پاکتان ما را
به غیر درس شهادت نمیدهد تعلیم
به رعد و فاتح و سجیل و نازعات قسم
ز خشم خویش تلآویو را کنیم جحیم
چه غم ز حیلت فرعون و فتنه نمرود
که پیر و مرشد ما موسی است و ابراهیم
سپیده بر سرتان لشکر ابابیلیم
که ما عذاب الیمیم، ما عذاب الیم»
همچنین محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی برای تسلیت به همزبانان همدلش نوشت:
«مشتِ جهان و اهلِ جهان بازِ باز شد
دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند
سر میدهیم زمزمههای یگانه را
حتی اگر زمانه دهانبندمان زند»
میلاد عرفانپور با زبانی استعاری و پر از شور، به خیزش دوبارهای اشاره دارد که از دل خون و حماسه سر بر میآورد؛ بیداریای که با صدای ذوالفقار پیوند خورده است:
«صبح از دل این غبار برمیخیزد
از معرکه بانگ یار برمیخیزد
این خون غدیر است به جوش آمده باز
پیداست که ذوالفقار برمیخیزد»
طالب کریمآذرخش در شعری سوگناک و وطندوستانه، با تکیه بر میراث تاریخی ایران و یادآوری نامآوران فرهنگ و ادب فارسی، از زخمهای وطن میگوید. او ایران را خانه پهلوانان و فرهیختگان میداند و کینهورزی دشمنان را نشانه روشنی این نور میخواند:
«دلم خون گشت از غمهای ایران،
به سینه میتپد مانند شیران
روان پاک فردوسی بگرید،
به مرگ بیگناهان و فقیران
قدمجای بزرگان است این ملک،
مکان خسرو و شاه و وزیران
توانا روح رستم در وجودش،
دیار پهلوانان و دلیران…
خدایا، کور بادا چشم آن خصم،
که دارد کینه بر روشنضمیران!»
شعر حیدر رضائی، شاعر اهل بندرعباس سرشار از عزم، جسارت و دعوت به مقاومت است. او در ابیاتی پرصلابت، از پایداری در دل طوفان میگوید و مخاطب را به اقتدار و ماندگاری دعوت میکند:
«به مثلِ کوهِ دماوند استوار بایست
به رغم زوزه کفتار برقرار بایست
به مثلِ قاسمِ والاگهر، به پای وطن
به قطره قطره خون، مرد، ماندگار بایست
قویتر از همه امروز، زیرکانه چو شیر
میانِ گرگصفتهای روزگار بایست»
مطهره دهقانی، شاعر اهل بندرعباس در شعری آیینی و سرشار از روحیه حماسی، با تکیه بر نام امیرالمؤمنین، از بیداری دوباره و برخاستن ملت سخن میگوید. شعری که فضای سوگ را با عید غدیر پیوند میزند و پیام ایستادگی را به همراه دارد:
«در عید غدیر لالهپوش آمدهایم
با عزم و اراده پرخروش آمدهایم
پرپر نشدیم، ما پُر از پروازیم
با ذکر علی مدد، به هوش آمدهایم»
خانمحمدی، شاعر اهل قم با استفاده از عناصر آیینی، عرفانی و حماسی، از سوگ شهادت تا وعده انتقام و آگاهی جمعی، شعری پرلایه و تاملبرانگیز میسراید. در این شعر، غدیر، عاشورا، خیبر و مفاهیم بلند شیعی با وقایع امروز گره خوردهاند:
«میگیریم آسمان و صحرا را هم
پیدا نکنید راه دریا را هم
هفتاد هزار سال آواره شوید
میگیریم انتقام موسی را هم
در خلسهای از شهودِ عرفان غدیر
پیش از همه رفتند به قربانِ غدیر
دیدیم به خون خویش بیعت کردند
یاران حسینند، شهیدان غدیر»
عاطفه جوشقانیان، شاعر قمی با زبانی برنده و شعری کوبنده، از صبر ایرانیان سخن میگوید، اما این صبر را آرامشی پیش از خشم توصیف میکند. او هشدار میدهد که دشمن هنوز با چهره حقیقی ایران آشنا نشده است:
«مگر نیروی ایمان را ندیدید؟
مگر بازوی طوفان را ندیدید؟
صبوریم و به فکر انتقامیم
هنوز آن روی ایران را ندیدید»
اکبر قاسمی، شاعر بوشهری با الهام از اسطورهها و باورهای ملی، از وفاداری قلبی به ایران میگوید. در شعری پراحساس، قسم به عناصر طبیعت و قهرمانان شاهنامه میخورد تا عشق به سرزمین را ابدی و خدشهناپذیر اعلام کند:
«به ایران و خون سیاوش قسم
به رستم، به گودرز و آرش قسم
نگردد برون حب ایران ز دل
به آب و به باد و به آتش قسم»
مختار عباسی، شاعر بوشهری شعری روایی و حماسی سروده که پر از ارجاعات به تاریخ مقاومت، از اروند و فاو تا عبور از آتش نمرود است. او در این شعر، حرکت ملت را به عبور تاریخی قوم موسی تشبیه کرده و از اراده توقفناپذیر رزمآوران مینویسد:
«هر طور هست باید از این رود رد شویم
تا وقت هست زودتر از زود رد شویم!
آن سان که رد شدند از اروند سمت فاو
رزمندگان مهدی موعود، رد شویم
آینده آن حقیقتِ «بَرداً سلام» ماست
از خط سرخ و آتش نمرود رد شویم
فرمان دشمن است که هی ایست! ایست! ایست!
ما میرویم، باید از این رود رد شویم!»
امیر رسولی، شاعر زنجانی با ترکیب معارف علوی و فضای حماسی، شعری سروده که در آن غدیر و خیبر در یک قاب مقاومت نقش میبندند. شاعر با تأکید بر بیباکی، جهاد و امید به ظهور، شعری سراسر تحرک و اشتیاق آفریده است:
«در عید غدیر کل ایران با توست
معیار خلوص و عشق و ایمان با توست
انگار دوباره فتح خیبر داریم
ای صاحب ذوالفقار میدان با توست
آغوش شهادت است و تصمیم نبرد
امروز به میدان نرسی، میمیری
من منتظر امر توام پا به رکاب
شمشیر کشیدهام به تعجیل و شتاب»
مریم ملکی، شاعر لرستانی با لحنی احساسی و سوگوار، از پیوستن یکی دیگر به کاروان شهیدان میگوید؛ کاروانی که با نام حاج قاسم معنا گرفت و امروز با سلامیها ادامه مییابد. او از پایداری، مظلومیت و سربلندی میگوید و در عین گریه، غرور را میسراید:
«یک نفر امشب به سوی حاج قاسم رفته است
یک نفر جز سیدی که مثل خادم رفته است
ای سلامیهای دوران از شما تاریخ گفت:
هر کسی با حق بجنگد، خوار و نادم رفته است»
محمدجواد قیاسی، شاعر لرستانی با زبانی شاعرانه و تصویری، مرگ ستم را وعده میدهد. شعر او پر از استعاره است؛ آمیخته با خشمی آرام، دردی روشن و ایمانی که وعده سحر میدهد. از «شانههای صبر» خوشههای خشم میچیند و قدس را در افق بیداری میبیند:
«تو را،
ای سایه دروغ بر دیوارِ قرن،
با باد
خواهیم سپرد
به کوچههای خاموشِ تاریخ.
…
و آنگاه،
جهان خواهد دانست
ایران،
نامیست که مرگِ ستم را
با لبخندِ روشنِ خون،
امضا میکند.»
احمد رفیعی، شاعر چهارمحال و بختیاری با شعری پرانرژی، از عشق و پایمردی در راه وطن میگوید و در عین حال به نماد ذوالفقار و شکست خیبر اشاره میکند، نمادهایی که تداعیگر قدرت و پیروزی هستند:
«با هستی خویش حافظ این وطنیم
کابوس بزرگ جان هر اهرمنیم
این است پیام ما به هنگامِ غدیر
با یاری ذوالفقار خیبر شکنیم»
شاهسنایی، شاعر اصفهانی در سرودهای کوتاه و محکم، به نیل و موسی و همچنین نابودی اسرائیل سوگند یاد میکند و جویای انتقام و شکست دشمن است:
«زیر قدم عصای موسی نیل است
پاسخ به هجوم ابرهه سجیل است
بر هیمنه فاتح خیبر سوگند
هنگامه نابودی اسرائیل است»
جهاندار، شاعر اصفهانی شعری سرشار از خشونت و هیبت ساخته که در آن با صراحت از مقابله با دشمن و ایمان راسخ سخن میرود. او از جنگ میان حق و باطل و پیروزی قطعی مردم ایران میگوید:
«هم بدانید که با خون شهیدان طرفید
هم بدانید که با مردم ایران طرفید
بشتابید که گور خودتان را کندید
ای که ما این طرف رود و شما آن طرفید»
شهیدیفر، شاعر یزدی در شعری حماسی و پرشور، با تأکید بر پایان حکومت یهود، روز عید غدیر را به عنوان روز پیروزی نهایی معرفی میکند:
«هرچند که صهیونیزم جنگافروز است
شمشیر علی در انتها پیروز است
در عید غدیر خم ندا میآید
پایان حکومت یهود امروز است»
ارجمند، شاعر یزدی در شعری کوتاه، قیام و اعتراض را به عنوان راهی مقدس برای مقابله با ظلم معرفی میکند و سکوت را ناپسند میداند:
«این جنگ برای ما قیام است
آغاز مذاکرات دام است
خامیم اگر خموش باشیم
در ظلم نشستنم حرام است»
عباسی، شاعر یزد در شعری سرشار از استقامت، به دشمن هشدار میدهد که هرچقدر هم تلاش کنند، آنان زندهتر و قویتر باز خواهند گشت:
«آیینه عبرتیم ما را بکشید
اسطوره غیرتیم ما را بکشید
تردید مکن که زندهتر میگردیم
ما مرد شهادتیم ما را بکشید»














