در برخورد با مفهوم اونیورسیته به شکل زیادی با جزء دانش آن از نوع ترویج و تقلیدی برخورد کردیم. لذا تا دهه 80 خبری از تولید علم در دانشگاههای ما نبود و این دهه بود که دانشگاههای ایرانی حرکت به سمت علم خلاقانه را آغاز کردند. آیا اونیورسیته صرفاً همین بود؟ در قوانین حمایتی ما قانون مالکیت معنوی صرفاً مختص آثار نویسندگان و هنرمندان است، درحالیکه در قانون اساسی ایالات متحده قانون مالکیت معنوی شامل اختراع مخترعان و آثار نویسندگان و هنرمندان است. مفهوم اختراع به علم بازنمیگردد، در علم خلاقیت وجود دارد که منجر به اکتشاف میشود. مفهوم اختراع روشمند که صاحب آن مالک آن نیز شمرده میشود، مربوط به حوزه فن شناخت است؛ نه علم. فناوری دو نوع تقلیدی و مولد دارد، اگر نظام فناوری مولد باشد، خروجی آن نوآوری یا Innovation خواهد بود. مواجهه ما با فناوری تاکنون به گونهای بود که آن را کاربست علم میدانستیم، درحالیکه اینطور نبود. کاربست علم وقتی خلاقانه و بدیع باشد، میتواند به دنبال خود حل مسئله داشته باشد. گاهی سیاسیون میپرسند مقاله به چه درد جامعه میخورد؟ درحالیکه اصلاً مقاله قرار نیست برای جامعه باشد. مقاله حاصل خلاقیت در علم است که در جامعه علمی جواب میدهد. شاخصهایی مثل تعداد مقاله و h-index و... مفاهیم خاص جامعه علمی هستند، نه اجتماع عمومی کشور. خردهساختارهای تقلیدی نمیتوانند یک تصویر بزرگ بسازند و لذا هیچ ایدهای به شما نخواهند داد. آیا ما نباید ساختار مرتبط با فناوری خلق کنیم؟ ما زمانی خود مفهوم جهاد دانشگاهی داشتیم، اما مفاهیمی مثل مرکز رشد و پارک علم و فناوری را از خارج وارد کردیم که هم به مفهوم جهاد دانشگاهی آسیب زد و هم خودش جای درستی پیدا نکرد.
سخنرانی در دیدار نوروزی معاونان، مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد - 16 فروردین 1404














