محمدعلی یزدانیار: وقتی اعراب به «خلیجفارس» ما آن نام جعلی و نچسب را نسبت میدهند چه حسی دارید؟ چه احساسی دارید که قطریها و ترکها ابنسینا و مولوی را از خودشان معرفی میکنند؟ وقتی زعفران ایرانی به اسپانیا صادر و آنجا بستهبندی و بهعنوان زعفران اسپانیا در جهان پخش میشود ناراحت میشوید؟ برایتان سخت است که میراثتان را از دست بدهید؟ اگر این اتفاقات زیاد و پیاپی رخ دهد حتی ممکن است فکر کنید دیگرانی هستند که سعی دارند میراث شما را و طبیعتاً بعد از آن خود شما را از صحنه تاریخ پاک کنند. اگر این فکر را میکنید، حق دارید، دهههاست که در نزدیکی ما، رژیم عبری در حال مصادره و بازتعریف میراث فلسطینی و لبنانی و قالبکردن آن به جهانیان بهعنوان فرهنگ عبری است، در این شماره به بررسی بخشی، و فقط بخشی از این سرقتها میپردازیم.
سرقت فرهنگی، از کجا تا کجا؟
رژیم اسرائیل در گسترهای وسیع از حوزههای فرهنگی دست به مصادره و تحریف میراث دیگر مللزده است. در عرصه غذا، پوشش سنتی و صنایعدستی، عناصر اصیل شرقی و عربی را به نام خود معرفی کردهاند. موسیقی و رقصهای فولکلور منطقه که ریشه در سنتهای فلسطینی و عربی دارند، بهعنوان «موسیقی یهودی» بازنمایی میشوند. در معماری، سبکهای بومی و اسلامی را با تغییراتی جزئی به نام معماری اسرائیلی عرضه کردهاند. ادبیات و هنرهای تجسمی نیز از این مصادره در امان نماندهاند، جایی که مضامین و روایتهای منطقهای به نام نویسندگان و هنرمندان اسرائیلی ثبت شدهاند. جشنهای باستانی و آیینهای مذهبی مشترک میان ادیان نیز مورد تحریف قرار گرفتهاند. حتی در حوزه زبان، واژگان و اصطلاحات عربی با تغییراتی جزئی به فرهنگ عبری منتسب شدهاند. نامگذاری اماکن جغرافیایی و تاریخی نیز بخشی دیگر از این پروژه وسیع جعل هویت است که با هدف حذف تدریجی میراثفرهنگی اصیل ساکنان منطقه انجام میشود. این روند نظاممند، نهتنها یک سرقت فرهنگی، بلکه تلاشی برای بازنویسی تاریخ و هویتزدایی از مردم بومی است.
مگر غذا هم میشود دزدید؟
بله که میشود! رژیم عبری با برنامهای نظاممند به مصادره و تحریف غذاهای سنتی منطقه پرداخته است. غذاهای اصیل فلسطینی مانند فلافل، حمص، مسخن، کعک و معجنات که قرنها بخشی از فرهنگ غذایی فلسطین بودهاند، امروز در رسانههای غربی بهعنوان «غذاهای اسرائیلی» معرفی میشوند. این رژیم با تبلیغات گسترده و استفاده از ابزارهای رسانهای، نهتنها این خوراکیهای سنتی را به نام خود ثبت کرده، بلکه با ایجاد تغییرات جزئی در دستورالعملها، سعی در قطع پیوند این غذاها با خاستگاه اصلیشان دارد. حتی شیرینیهای سنتی مانند کنافه که ریشه در شهر نابلس دارد، اکنون در بسیاری از منابع بینالمللی بهعنوان یک دسر «یهودی» معرفی میشود.
لباس؟ واقعاً، لباس؟
تعجبی ندارد، بله پوشاک هم بخشی از دزدیهای فرهنگی رژیم است. رژیم اسرائیل در حوزه پوشاک نیز به مصادره نمادهای فرهنگی منطقه پرداخته است. کوفیه، این پارچه سیاهوسفید نمادین که قرنها بخشی از هویت فلسطینیها بوده، امروز در رسانههای غربی بهعنوان «پوشش یهودی» بازنمایی میشود. دشداشه، لباس سنتی مردان عرب، نیز با تغییراتی جزئی بهعنوان مد «شرقی اسرائیلی» عرضه میشود، حتی صنعت مد اسرائیل با کپیبرداری از طرحهای سنتی فلسطینی مانند گلدوزیهای تطریزی که هر نقش آن روایتی از تاریخ و جغرافیای فلسطین است، این هنر اصیل را به نام خود به بازارهای جهانی معرفی کردهاند. این سرقت سازمانیافته تنها به پوشاک محدود نبوده، بلکه شامل زیورآلات سنتی، طراحی پارچه و حتی شیوههای بافت نیز میشود.
بیا و حداقل به موسیقی رحمکن!
امکان ندارد! رژیم عبری در حوزه موسیقی به شکلی سیستماتیک به مصادره و تحریف عناصر موسیقی شرقی پرداخته است. مقامهای اصیل عربی مانند «بیاتی»، «حجاز» و «راست» که در موسیقی فلسطینی ریشهای چندصدساله دارند، با تغییر نام و ادعای ابداع، بهعنوان «مقامهای یهودی» معرفی میشوند. ریتمهای سنتی مانند «واحد - اَکد» (۴/۴) و «سایغ» (۸/۶) که در موسیقی فلسطینی کاربرد گستردهای دارند، با تغییرات کوچک در آرایش ضربها و عرضه در قالبهای مدرن، بهعنوان ابداعات موسیقایی اسرائیل به جهان عرضه میشوند، حتی تکنیکهای اجرایی مانند «تکریز» (تمرکز روی یک نت) و «تحریر» در آواز که بخشی از مهارتهای سنتی خوانندگان عرب است، امروز در رسانههای غربی بهعنوان «سبکهای آوازی یهودی - شرقی» بازاریابی میشوند. این سرقت هنری حتی شامل ترانههای فولکلور فلسطینی نیز شده که با تغییر متن به زبان عبری و حفظ ملودی اصلی، بهعنوان آثار جدید معرفی میگردند.
حتماً سراغ ادبیات هم رفتهاند
اصلاً مگر میشود بخواهی یک فرهنگ جعلی بسازی و سراغ میراث ادبی جعلی نروی؟ رژیم اسرائیل در حوزه ادبیات کهن نیز به مصادره میراثفرهنگی منطقه پرداخته است. اشعار شاعران اندلسی مانند ابنزیدون و ابنخفاجه که بخشی از میراث مشترک جهان عرب است، با ترجمه به عبری و حذف نشانههای هویتی عربی، بهعنوان «ادبیات یهودی اندلس» معرفی میشوند. داستانهای فولکلور فلسطینی مانند «زرقاء الیمامه» و «عنتره» که سینهبهسینه نقل شدهاند، با تغییر شخصیتها و فضاسازیها در قالب داستانهای «تلمودی» بازنویسی میشوند. حتی متون کهن عربی مانند «کلیلهودمنه» که اصل آن به ابن مقفع میرسد، با ترجمههای تحریفشده و اضافه کردن روایتهای یهودی، بهعنوان متون ادبی عبری به بازار عرضه شدهاند. این سرقت سازمانیافته شامل غزلهای عاشقانه عربی نیز شده که با تغییر ساختار و محتوا، در قالب «اشعار یهودی شرقی» بازتولید میشوند، بهعنوانمثال مؤسسه مطالعات فلسطینی در سال 2018 در مورد مصادره ابنزیدون نوشت: «در سالهای اخیر، اشعار ابنزیدون و دیگر شاعران عصر طلایی اندلس، در برخی ترجمههای عبری با حذف زمینههای اسلامی- عربی و اضافه کردن تفسیرهای یهودی، به گونهای بازنویسی شدهاند که گویی بخشی از میراث ادبی یهودیان اسپانیا هستند.
برای مثال مجموعهای تحتعنوان «شعرای یهودی سِفارادی» (۲۰۲۰، انتشارات تلآویو) اشعار او را در کنار شاعران یهودی آورده، بدون اشاره به هویت عربی- اسلامی او» و یا «سمیح حموده» در کتاب «تصرف ادبیات شرقی توسط اسرائیل نوشته است که «در سال ۲۰۱۲، انتشارات «موساد بیالیک» در تلآویو نسخهای از کلیلهودمنه را با عنوان «مشلی و موتال» (תרגום עברי למשלי קלילה ודמנה) منتشر کرد که در مقدمه آن ادعا شده بود این اثر «ریشه در حکمت یهودیان شرق دارد» و شخصیتهای آن با روایتهای تلمودی تطبیق داده شدهاند. درحالیکه متن اصلی اثر ابنمقفع، کاملاً برگرفته از ادبیات هندو - فارسی است و هیچ ارتباطی با سنتهای یهودی ندارد.
دیگر چه سرقتهایی سراغ داریم؟
عبریها در حوزه جشنهای باستانی و زبانشناسی نیز به مصادره نظاممند فرهنگهای منطقه پرداختهاند. جشنهای باستانی مانند «نوروز» که ریشه در تمدنهای بینالنهرین و ایران دارد، با اضافه کردن روایتهای توراتی بهعنوان «عید یهودیان شرقی» بازتعریف شدهاند، حتی آیینهای مشترک کشاورزی مانند «جشن برداشت محصول» که در فرهنگ فلسطینی به نام «خمیر» شناخته میشد، با تغییر نام و محتوا به تقویم عبری منتقل شدهاند. در حوزه زبانشناسی نیز واژگان عربی مانند «یافا» (که نام اصلی شهر است) به «تلآویو» تغییر یافتهاند و اصطلاحات فلسطینی مانند «طبشیر» (گچ) با تلفظی مشابه در زبان عبری بهعنوان واژهای «یهودی» ثبت شدهاند، حتی نامهای جغرافیایی مانند «البحر المیت» (دریای مرده) که در متون تاریخی عربی و مسیحی بهکاررفته، امروز در رسانههای غربی عمدتاً با نام عبری «یم هام» معرفی میشود.
سخن آخر، هدف نهایی از این مصادره فرهنگی چیست؟
هدف نهایی رژیم اسرائیل از این مصادرههای فرهنگی، ایجاد روایتی تحریفشده از تاریخ و هویت منطقه است تا با حذف تدریجی میراث فلسطینیان و دیگر ملل، موجودیت خود را بهعنوان «دولتی با پیشینه تاریخی عمیق» توجیه کند. این پروژه با جعل پیوندهای فرهنگی ساختگی، سعی در قطع ارتباط مردم بومی فلسطین با خاک و تاریخشان دارد تا حقانیت اشغال را طبیعی جلوه دهد. چنین اقداماتی نهتنها سرقت میراث ملموس و ناملموس است، بلکه بخشی از جنگ نرم برای حذف هویت مقاومت و تثبیت هژمونی صهیونیستی بر منطقه و در نهایت حذف فلسطینیان و حرکت به سمت استیلای کامل بر منطقه است.














