پوریا سلطانی زاده: در ساعات نخست روز سهشنبه 3 ژوئن، برای سومین روز متوالی، مراکز توزیع غذا به صحنه گلولهباران سربازان اسرائیلی علیه مردم گرسنه و بیدفاع فلسطینی در رفح تبدیل شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، محمود بصّال، سخنگوی دفاع مدنی غزه، اعلام کرد نیروهای اسرائیلی با استفاده از تانکها و پهپادها، جمعیت انبوهی از غیرنظامیان را که از سپیدهدم در میدان العَلَم، در منطقه المواسی شمالغربی رفح گرد آمده بودند، هدف قرار دادند. این همان محلیست که تنها دو روز پیش، در روز یکشنبه، بیش از ۳۰ فلسطینی هنگام حرکت بهسوی یک مرکز دیگر توزیع غذا، بر اثر گلولهباران ارتش اسرائیل جان باختند. وزارت بهداشت غزه کشتهشدگان تیراندازی بامداد سهشنبه را دستکم ۲۷ نفر اعلام کرد. رسانههای وابسته به حماس نیز این آمار را تأیید کردهاند. همچنین گزارشها حاکی از آن است که نیروهای اسرائیلی، صبح روز دوشنبه، درحالیکه غیرنظامیان برای دریافت کمک به سوی مرکز توزیع حرکت میکردند، آتش گشودند؛ اقدامی که دستکم سه کشته و دهها زخمی برجای گذاشت.
محمد صَقَر، رئیس بخش پرستاری بیمارستان ناصر که اجساد ۲۷ تن را دریافت کرده، در گفتوگویی با روزنامه گاردین گفت: «در میان جانباختگان، سه کودک و دو زن حضور دارند. اغلب مجروحان با زخمهای ناشی از گلوله به ما رسیدند؛ درحالیکه برخی دیگر در اثر ترکش در سراسر بدن آسیب دیدهاند، شواهدی که از حمله با تانک یا توپخانه حکایت دارد.» همچنین پزشکان بیمارستان ناصر هشدار دادهاند که بیشتر جراحات در نواحی حیاتی مانند سر، سینه و بالاتنه وارد شده است. در عین حال، این مرکز درمانی با بحران شدید کمبود خون و تجهیزات پزشکی روبهرو است، بحرانی که هر روز، جان انسانهای بیشتری را تهدید میکند.
حذف تدریجی
با گذشت ماهها از آغاز جنگ غزه، بحران انسانی در این باریکه محصور، به مرحلهای بیسابقه رسیده است. در میان این حجم از ویرانیها و آوارگیها، نگاهها همچنان به نهادهای امدادرسانی بینالمللی دوخته شده است تا بتوانند حداقل اندکی از نقش حقیقی خود را بازی کرده و جریان کمکرسانی به مردم فلسطین را تسریع بخشند. اما درست در همین روزها است که ناگهان معادلات بههم میریزد.
سازمان ملل متحد و آژانس امدادرسانی آن برای پناهندگان فلسطینی (UNRWA)، تا مدتها ستون اصلی کمکرسانی در غزه بودند. اما در ژانویه ۲۰۲۴، اتهامی جنجالی ورق را برگرداند: اسرائیل مدعی شد شماری از کارکنان UNRWA در حملات حماس دست داشتهاند. واکنش غرب سریع و قاطع بود؛ ایالات متحده، آلمان، بریتانیا و برخی دیگر از کشورها کمکهای مالیشان به UNRWA را متوقف کردند.
با خشکیدن منابع مالی، بازوی اجرایی UNRWA در غزه فلج شد. در این خلأ، پروژهای تازه از دل سیاست واشنگتن متولد شد: «بنیاد کمکهای انسانی غزه» یا GHF، نهادی که با حمایت اسرائیل، آمریکا و شرکتهای مشاوره بینالمللی طراحی و قرار شد نقش جایگزین UNRWA را ایفا کند.
اما تفاوتها از آنچه به نظر میرسد عمیقتر است. برخلاف UNRWA که بر بیطرفی انسانی تأکید داشت. GHF بهوضوح در چهارچوب منافع امنیتی اسرائیل تعریف شده است. توزیع کمکها در این چهارچوب تنها به کسانی صورت میگیرد که «بیخطر» ارزیابی شوند، آنهم از طریق ثبتنام بیومتریک، مراکز توزیع تحت حفاظت و فیلترهای سختگیرانه اطلاعاتی.
اسرائیل میگوید این سازوکار برای جلوگیری از سوءاستفاده حماس از کمکها طراحی شده است. اما منتقدان هشدار میدهند که بیطرفی انساندوستانه، بزرگترین قربانی این مدل جدید است؛ جایی که غذا و دارو، دیگر تنها کالاهای بشردوستانه نیستند، بلکه ابزارهایی برای اعمال کنترل اجتماعی و سیاسیاند.
درحالیکه GHF در ظاهر با عنوان «راهحلی امن و مؤثر» معرفی میشود، در عمل جای UNRWA را در قلب عملیات امدادرسانی در غزه گرفته، جایگزینی که برای بسیاری، نه نماد پیشرفت، بلکه نشانهای نگرانکننده از سیاسیشدن کامل کمکهای انسانی در یکی از پیچیدهترین بحرانهای جهان است.
GHF چگونه شکل گرفت؟
در تاریخ ۴ مه ۲۰۲۵، کابینه جنگ رژیم اسرائیل گامی دیگر در مسیر کنترل کامل غزه برداشت و طرح جدیدی برای توزیع کمکهای بشردوستانه در این منطقه بحرانی تصویب کرد. این طرح نه تنها نشانهای از تغییر رویکرد انسانی نیست، بلکه به مثابه نهادینهسازی سیاست گرسنگی است؛ سیاستی که از طریق سپردن مدیریت کمکها به پیمانکاران خصوصی نظامی آمریکایی، نیروهای اسرائیلی و یک نهاد ثبتشده در سوئیس، به شکل خصوصیسازی شده و با دروازهبانی سیاسی شدید پیگیری میشود.
GHF در فوریه ۲۰۲۵ در ایالت دلاویر «Delaware» آمریکا توسط گروهی از کهنهسربازان و پیمانکاران نظامی آمریکایی تأسیس شد. این سازمان که در سوئیس نیز ثبت شده، توسط افرادی مانند دیوید پاپازیان، ساموئل مارسل هندرسون و دیوید کوهلر اداره میشود؛ چهرههایی که سابقهای در امور بشردوستانه ندارند و بیشتر برای ایجاد ظاهری مشروع به عنوان اعضای هیئت مدیره معرفی شدهاند. جیک وود، بنیانگذار سازمان امدادرسانی Team Rubicon و کهنهسرباز آمریکایی، در ابتدا مدیر اجرایی GHF بود اما در ماه مه ۲۰۲۵ به دلیل نگرانی از نقض اصول بیطرفی و انساندوستی استعفا داد. برای تأمین امنیت و مدیریت توزیع کمکها، GHF از شرکتهای امنیتی خصوصی آمریکایی مثل Safe Reach Solutions و UG Solutions استفاده میکند که توسط کهنهسربازان اداره شده و روزانه تا ۱۱۰۰ دلار دریافت میکنند.
مراکز توزیع غذا؛ تلههای مرگ
GHF تاکنون چهار مرکز توزیع کمک در نوار غزه راهاندازی کرده است: نخستین مرکز در تلالسلطان (غرب رفح، نزدیک مرز مصر) در ۲۶ مه ۲۰۲۵ آغاز به کار کرد، اما بهدلیل ازدحام شدید و نبود زیرساخت ایمن، با درگیری و تیراندازی نیروهای اسرائیلی همراه شد که منجر به شهادت و جراحت دهها فلسطینی شد. دومین مرکز در جنوب رفح نیز شاهد خشونت مشابهی بود و در جریان صفبندی جمعیت، تیراندازیهایی صورت گرفت. مرکز سوم در دیرالبلح (مرکز نوار غزه) با ساختاری نسبتاً بهتر فعالیت میکند؛ هرچند با ازدحام و تنش مواجه است. چهارمین و پیشرفتهترین مرکز در کریدور نتساریم قرار دارد؛ منطقهای با کنترل امنیتی بالا و فناوری بیومتریک برای غربالگری افراد. با وجود این چهار مرکز، تنها بخش اندکی از مردم غزه توانستهاند به این کمکها دست یابند و خشونت نظامی در دو مرکز اول، پرسشهای جدی درباره اهداف واقعی این سازوکار برانگیخته است.
به خاطر یک مشت آرد
دیر البلح، نوار غزه: صبح زود بود که جهاد العسار، مردی ۳۱ ساله از چادر خود بیرون آمد؛ آماده برای سفری طاقتفرسا که تنها هدفش تأمین غذا برای خانوادهاش بود. مقصد او نقطه توزیع کمکهایGHF در رفح، جنوب غزه بود. جهاد، با همسری باردار و دو دختر گرسنه، ده کیلومتر پیاده راه پیمود. امیدش به این بود که بتواند از میان بحران و گرسنگی گستردهای که پس از ماهها محاصره اسرائیل بر غزه سایه افکنده، لقمهای نان به خانه ببرد. اما وقتی به مرکز رسید، چیزی جز هرجومرج، بینظمی و صفهای فشرده ندید. همانطور که خودش میگوید: «جمعیت زیادی وارد شدند؛ هزاران نفر. هیچ نظمی نبود.» صدای فریاد، تنه زدن و هجوم به سمت سالن انبار کمکها فضا را پر کرده بود.
«مردان، زنان و کودکان در هم گره خورده بودند؛ همه به دنبال سهمی از غذا. نه صفی بود و نه نظم؛ فقط گرسنگی و آشوب.» داخل سالن، مردم هرآنچه میتوانستند برداشته و فرار میکردند. «هر کسی دو جعبه بلند میکرد؛ شکر و روغن برای پختوپز اولویت داشت. هیچ اثری از انسانیت نبود. من تقریباً زیر جمعیت له شدم.» جهاد حتی با نیروهای مسلح خارجیای که در آنجا بودند و تماشا میکردند، درگیر شد: «بهشان گفتم، شما کمک نمیکنید، فقط گرسنگی را نظارت میکنید. باید بروید. اینجا نیازی به شما نیست.»
او تنها توانست چند قلم مواد غذایی، ازجمله قوطی تن ماهی، شکر، مقداری پاستا و چند بسته بیسکویت را جمع کند و با سنگینی بار روی شانههایش، راه بازگشت به چادر را پیش گیرد. وقتی به خانه رسید، دخترانش با شادی به استقبالش آمدند، حتی برای مقدار اندکی که آورده بود. «من و همسرم هر غذایی که داریم را تقسیم میکنیم تا بچهها چند روز بتوانند بخورند. اغلب خودمان از وعدهها میزنیم چون آنها دیگر تاب تحمل ندارند… و من مسئول کامل تغذیهشان هستم.» این تصویر دردناک، نمایانگر آزمونی است که جهان امروز در برابر آن قرار گرفته: تلاش برای حفظ جمعیت غزه زیر آستانه قحطی، اما به قیمت تبدیل غذا به سلاحی در جنگ سیاسی.
ظرفیت تولید مواد غذایی محلی تقریباً نابود شده و کنترل گذرگاهها به معنای کنترل بقای مردم است. محدودیتهای شدید اسرائیل برنامه جهانی غذا (WFP) را مجبور کرده از جولای ۲۰۲۴ تا آتشبس ژانویه ۲۰۲۵، کمتر از 1000 کالری در روز به هر نفر بدهد؛ بسیار پایینتر از هدف ۲۱۰۰ کالری.
به گفته مسئولان GHF هر جعبه برای5.5 نفر به مدت 3.5 روز غذا فراهم میکند که در مجموع ۴۶۲,۰۰۰ وعده غذایی میشود. چیزی شبیه به فاجعه.
سازمان ملل هم از صحنه کنار کشید
سازمان ملل متحد اعلام کرد نوار غزه، «گرسنهترین نقطه روی زمین» است؛ جایی که تمام جمعیت آن در معرض قحطی قرار گرفتهاند. ینس لئرکه، سخنگوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل، صریحاً گفت: «غزه تنها منطقهای است که صددرصد جمعیتش در خطر قحطی قرار دارند.» این هشدار تلخ، واقعیتی است که فراتر از هر سیاست و قدرت، انسانها را به مرز نابودی کشانده است.
استفان دوژاریک، سخنگوی سازمان ملل، با لحنی اندوهناک و عصبانی گفت: «غیرقابل قبول است. مردم بیگناه جان خود را به خطر میاندازند و بارها در صف دریافت غذا کشته میشوند.» او مدل توزیع غذا که با حمایت آمریکا و اسرائیل اجرا میشود را «نسخهای برای فاجعه» خواند و تصریح کرد: «دقیقاً همان چیزی رخ میدهد که نگرانش بودیم.»تام فلچر، مسئول امور انسانی سازمان ملل، در شورای امنیت هفته گذشته به نکتهای تلخ اشاره کرد: «بنیاد غزه، محدودکننده کمکها به بخش کوچکی از این سرزمین است و نیازهای حیاتی دیگر را نادیده میگیرد.» او گفت: «کمکها مشروط به اهداف سیاسی و نظامی شدهاند. گرسنگی تبدیل به ابزار معاملهای شده است. این نمایش بیرحمانهای است که خشونت و آوارگیهای بیشتر را پنهان میکند.»سازمان ملل و دیگر نهادهای بشردوستانه، همکاری با بنیاد غزه را رد کردهاند. آنها معتقدند که این سازوکار، ارزشهای انسانی را تهدید میکند و جان امدادگران و نیازمندان را در خطر قرار میدهد. هشدار دادهاند که اسرائیل ممکن است از این بنیاد برای کوچ اجباری مردم استفاده کند؛ جابهجاییای که آنها را مجبور میکند یا به نزدیکی چند مرکز توزیع نقل مکان کنند یا با گرسنگی مواجه شوند. همچنین، سازمان ملل به استفاده از فناوریهای شناسایی چهره برای تأیید دریافت کمکها اعتراض دارد. ماری لولور، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه مدافعان حقوق بشر، بنیاد GHF را ابزاری خوانده که کمکها را به سلاح جنگ تبدیل کرده است. او در مصاحبه با الجزیره توضیح داد: «کمکها برای کوچ دادن مردم، تحقیر آنها و مجبور کردنشان به زندگی در شرایطی شبیه اصطبلهای حیوانات استفاده است. رفتاری کاملاً غیرانسانی.» لولور افزود: «از دوم مارس، کمکهای بسیار کمی وارد غزه شده و ما شاهد تجویع (گرسنگی دادن عمدی) کودکان، زنان و غیرنظامیان هستیم. GHF با حمایت اسرائیل و آمریکا، کنترل همه امور را به دست گرفته است.» تا امروز هیچ کشوری به جز آمریکا حمایت رسمی خود را از این بنیاد اعلام نکرده است. سخنگوی معاون دبیرکل سازمان ملل متحد، فرحان حق، تأکید کرده این برنامه با اصول اساسی سازمان، ازجمله بیطرفی، استقلال و عدالت، ناسازگار است. همچنین گروهی از سازمانهای غیردولتی همچون ActionAid هشدار دادهاند: «تبدیل کمکهای بشردوستانه به پوششی برای خشونت و کنترل نظامی، دیگر کمک نیست؛ بلکه ابزار سرکوب و مصادره است.»
اوضاع پرآشوب درونسازمانی
همانطور که گفتیم تا امروز، آمریکا تنها کشوری است که رسماً حمایت خود را از GHF اعلام کرده است. اما همین بنیاد، پیش از شروع عملیات توزیع کمکها با استعفای جیک وودز، مدیر اجرایی و کهنهسرباز آمریکایی مواجه شد. وودز در بیانیهای صریح اعلام کرد: «کاملاً روشن است که اجرای این طرح بدون نقض اصول انسانی، ازجمله انسانیت، بیطرفی، عدم جانبداری و استقلال، امکانپذیر نیست.» جایگزین وودز، جاننی مور، رهبر جنبشهای مذهبی انجیلی و مشاور پیشین ترامپ در امور بیندینی، هفته جاری به ریاست GHF رسید. مور گزارشهای مربوط به کشته و زخمی شدن فلسطینیها در صفوف توزیع کمک را رد کرده و وعده داده با استانداردهای «دقت سیلیکون ولی» فعالیت کند. بله کمکها با دقت سیلیکونولی توزیع میشوند؛ الگوریتمها تصمیم میگیرند چهکسی زنده بماند و چهکسی از صف حذف شود. همهچیز دقیق، بیاحساس و ظاهراً بهینه، اما به بهای جان انسانهایی واقعی.
و اوضاع وخیمتر میشود
شرکت بوستون کانسالترینگ گروپ BCGیکی از شرکای کلیدی پروژه GHF، روز سهشنبه قرارداد خود را با این نهاد لغو کرد. این اقدام در پی افزایش فشارهای رسانهای و بررسیهای گسترده درباره فعالیتها و منابع مالی بنیاد انجام شد.
BCG که مسئول برنامهریزی لجستیکی پروژه بود، هفته گذشته بهطور ناگهانی همکاری خود را متوقف کرد. نماینده شرکت به CNN اعلام کرد که تمامی فعالیتهای مرتبط با غزه بدون موافقت ذینفعان چندجانبه و به صورت غیرمجاز بوده و از ۳۰ مه متوقف شده است. همچنین فرد مسئول نظارت بر پروژه در این شرکت به مرخصی اداری فرستاده شده تا بررسیهای داخلی در این زمینه انجام شود. روزنامه واشنگتن پست در گزارشی که نخستین بار این خبر را منتشر کرد، به نقش کلیدی BCG در طراحی و برنامهریزی عملیات GHF اشاره کرد و گفت ادامه فعالیت بنیاد بدون مشاوران اصلیاش بسیار دشوار خواهد بود.
BCG تأکید کرده دو شریک این شرکت در فرایند پذیرش مشتری، ماهیت کامل پروژه را فاش نکرده و اقدامات بعدی بنیاد با سیاستها و پروتکلهای شرکت همخوانی نداشته است. این شرکت همچنین از وکلای خارجی برای بررسی میزان دخالت خود در پروژه استفاده کرده است.
در مغز آنها چه میگذرد؟
چند روز پیش، سربازان اسرائیلی در برابر جمعیتی انبوه از فلسطینیان گرسنه آتش گشودند؛ مردمانی که فقط به دنبال یک لقمه غذا بودند. برخی از آنها بیش از ده کیلومتر پیادهروی کرده بودند تا به تنها مرکز توزیع کمکهای روزانه در غزه برسند، مکانی که تازه با حمایت اسرائیل و تحت عنوان GHF در رفح راهاندازی شده بود. اما هیچکدام از مسئولان اسرائیلی یا GHF نتوانستند کنترل جمعیت را در دست بگیرند. نتیجه: کشتهها و دهها زخمی، فقط به خاطر نیاز به غذا. این طرح درواقع چیزی بیش از یک نمایش عمومی نیست؛ تلاشی برای اینکه نشان دهند کمکها بهخوبی وارد غزه میشوند. اما واقعیت متفاوت است. تنها هشت کامیون غذا در آن روز توزیع شد. این عدد را مقایسه کنید با گفته سخن مدیر برنامه جهانی غذا (WFP) که نیاز غزه در هر روز را ۵۰۰ تا ۶۰۰ کامیون تخمین زده است.
اسرائیلیها از اجرای این طرح، بیثبات کردن ساختار امدادی موجود، کنار زدن آژانس امداد و کاریابی فلسطینیان (UNRWA) و بازتثبیت مشروعیت حضور نظامی اسرائیل در نوار غزه را دنبال میکنند. آنها سالهاست UNRWA را متهم میکنند که یا مستقیم یا غیرمستقیم به حماس کمک میکند؛ از استخدام نیروهای وابسته گرفته تا استفاده از ساختمانهای این سازمان به عنوان پایگاه یا انبار تسلیحات. حالا با جایگزینی GHF، جریان بیطرف کمکرسانی را مشروط به تأییدهای امنیتی کردهاند؛ یعنی غذا فقط به «افراد بیخطر» تعلق میگیرد و کمک انسانی بدل به ابزاری سیاسی برای کنترل مردم میشود. این طرح همچنین نه فقط یک طرح امدادی، بلکه نمایشگر یک «غزه تحت کنترل» است؛ غزهای که در آن، خدمات انسانی بدون دخالت حماس و با نظارت مستقیم اسرائیل و آمریکا انجام میگیرد. این هابها نماد طراحی مجدد نظم اجتماعی و سیاسی پس از جنگاند.
در عرصه بینالمللی، حضور GHF سد راه نهادهای بیطرف و انتقادی مانند سازمان ملل و صلیب سرخ شده است. اکنون این نهادها در حاشیه قرار گرفتهاند و اسرائیل توانسته کنترل ورود و توزیع کمکها را در دست خود بگیرد.
در سطح روانی و اجتماعی اما، GHF جامعه غزه را به دو دسته تقسیم میکند؛ کسانی که برای دریافت کمک مجبور به ثبتنام، تأیید امنیتی و حتی همکاری ضمنیاند و کسانی که به مقاومت وابستهاند و درنتیجه از کمک محروم میمانند. این شکاف، مهندسیشده و هدفمند است؛ تفرقهای که میکوشد فشار داخلی علیه گروههایی مانند حماس را افزایش دهد. و درنهایت، این پروژه به ابزار تبلیغاتی قدرتمندی برای اسرائیل بدل شده است؛ چراکه پس از انتقادهای جهانی نسبت به تلفات غیرنظامیان، تلویزیونها و رسانهها پر شدهاند از تصاویر هابهای توزیع غذا و پیامهایی که میگویند: «ما کمک میکنیم، حماس مانع میشود.» این طرح همچنین ابزاری چندمنظوره است برای مهندسی نظم جدیدی در غزه؛ نظمی که در آن کمکها مشروطند، جامعه دچار تفرقه شده، نهادهای بیطرف کنار گذاشته شده و چهره اسرائیل بازسازی میشود. این همان نقشهای است که پشت پرده سیاست «گرسنگی به عنوان سلاح» قرار دارد.
نسلکُشها در نقش جدید
هرجومرجی که این روزها در مراکز توزیع کمکهای بشردوستانه در غزه به چشم میخورد، تنها تأییدی است بر ناکارآمدی و شکست مکانیسم تحت کنترل اسرائیل برای رساندن کمکها. صدها مرکز توزیع موجود که پیشتر برای همین منظور ساخته شدهاند، نمیتوانند با چهار نقطه محدود و زیرساخت ناکافی جایگزین شوند؛ مراکزی که بیش از هرچیز، شبیه پایگاههای نظامی و مراکز بازداشت هستند و فاقد کمترین امکانات لازم برای پذیرش امن و توزیع مؤثر کمکها به غیرنظامیان هستند. این حوادث نباید صرفاً به عنوان مشکلات اجرایی موقتی دیده شوند که با چند تغییر در روند کاری قابل حل باشند. آنها باید در بستر وسیعتر و عمیقتری تحلیل شوند؛ جایی که کنترل نظامی اسرائیل بر توزیع کمکهای بشردوستانه به ابزاری برای تشدید رنج و فشار بر مردم غزه تبدیل شده است. غیرقابل تصور است که نهادی که متهم به نسلکشی علیه همین مردم است، مسئولیتی در بهبود وضعیت انسانی آنها داشته باشد.














