سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: گویی رژیمصهیونیستی در یک «چرخ گوشت» قرار گرفته و به مدت 21 ماه است که ستونها، عناصر و اجزای اصلی تاریخ، جامعه، سیاست داخلی، سیاست خارجی، ارتش، اعتماد ملی و... آن در حال خرد شدن هستند. عملیات 7 اکتبر آغاز افتادن رژیمصهیونیستی در این وضعیت بود؛ همان عملیاتی که پس از آن سران صهیونیستها «حماس» را به دلیل اجرای آن با گروه «داعش» مقایسه کردند. این ادعا و تبلیغ وسیع آن باعث شد سران دولتهای غربی یک به یک به تلآویو سفر کرده و سیل کمکها به سرزمینهای اشغالی راه بیفتد. حالا اما یکی از رهبران اصلی صهیونیستها افشا کرده دولت نتانیاهو در حال کمک نظامی به گروههای شبهنظامی مخالف حماس در غزه است که یکی از این دستهها موسوم توسط فردی با نام «یاسر ابوشباب»، از حامیان داعش و ساکن رفح اداره میشود. به نظر میرسد علاوه بر تمام داشتههای صهیونیستها، حتی ادعاهای اولیه برای ورود به غزه پس از 7 اکتبر نیز در حال از بین رفتن هستند.
ابعاد حمایت نتانیاهو از گروههای وابسته به داعش در غزه
برای فهم ابعاد حمایت دولت نتانیاهو از داعش، باید مسائلی را دانست تا در پرتو آن بتوان تحولات را فهم کرد.
1. داعش یکپارچه نیست
داعش گروهی مدعی الگوی خلافت است اما خلافتی متمرکز اعمال نمیکند؛ چه اینکه امکان آن را هم ندارد. از این رو مواردی وجود دارد که گروههای بیعت کرده با داعش در برخی مناطق با یکدیگر جنگیدهاند. لزوماً گروههایی که با داعش بیعت کردهاند، دیدگاهی به طور کامل مشابه با مرکزیت آن ندارند و در ائتلاف با این گروه قرار گرفتهاند.
2. زمینه محدود نفوذ داعش در غزه
با توجه به حضور گروههای مختلف اسلامگرا، ملیگرا و سکولار در محیط فلسطین و مبارزه اغلب مشترک آنها با رژیمصهیونیستی، داعش فضای چندانی برای جذب حمایت ندارد؛ به ویژه اینکه برخلاف دیگر گروهها سابقهای نیز در مبارزه با رژیمصهیونیستی نداشته است.
داعش از یک سو زمینه محدودی برای نفوذ در غزه دارد و از سویی دیگر به دلیل قصد برای سلطه کامل، تمایلی نیز به مشارکت با دیگر گروههای فلسطینی ندارد و بر این اساس حمایت از رژیمصهیونیستی را قبول کرده تا بتواند ضمن پوشش ضعف خود، بر غزه غالب شود.
داعش تفکرات ملیگرایانه را رد میکند، در حالی که گروههای مقاومتی حاضر در غزه، حتی گروههای اسلامی و چپگرا، دارای دیدگاههای ملیگرایانه نیز هستند که نشان میدهد ملیگرایی در تعریف فلسطینی خود لازمه فعالیت در این منطقه است.
3. عملگرایی داعش کلید ائتلافهایش است
پس از برملا شدن حمایت رژیمصهیونیستی از داعش، این گروه واکنشی نشان نداده است. آنکه این مسئله را برملا کرد، «آویگدور لیبرمن»، رئیس حزب «اسرائیل خانه ماست» و وزیر دفاع سابق بود. از این رو هنگامی که این مسئله پنهان بوده، داعش نیازی به واکنش علیه آن نداشت.
با این وجود به نظر میرسد داعش واکنشی نیز نشان ندهد. آنها تلاش خواهند کرد سکوت کرده و در خفا از فضای ایجاد شده استفاده کنند.
نکته مهم آن است که داعش گروهی عملگراست که نگران قتل و کشتار و بدنامی برای تسلط بر قدرت نیست. بیعتپذیری همگانی آن نیز در راستای همین موضوع است.
4. تبدیل فلسطین به زمین بازی اصلی و تشدید طمع داعش برای حضور در آن
احتمال میرود که داعش با توجه برجسته شدن و مرکزیت یافتن قضیه فلسطین در سطوح منطقهای و جهانی، تصمیم گرفته برای گرفتن سهم و فهم قضایا، به آن وارد شود. درحال حاضر داعش از طریق تماس گروه وابسته به خود با تل آویو و احتمالاً نزدیک شدن طرفهای اسلامی وابسته برای جلوگیری از این اقدام، دست به نبضسنجیزده و از بطن قضایا مطلع میشوند.
5. رمز زمانی شروع حمایت
در ماه 21ام جنگ طوفان الاقصی، حمایت رژیمصهیونیستی از گروهی وابسته به داعش برملا شده است. با این وجود به نظر نمیرسد زمان آغاز این حمایت برای ماهها قبل باشد و اتفاق رخ داده، جدید به شمار میرود. تا پیش از این زمینههای حمایت نتانیاهو از داعش وجود نداشته که از دلایل آن میتواند قدرت کم گروه الشباب یا عدم تمایل تلآویو بوده باشد.
برخی اتفاقات اما زمینهساز این نزدیکی شدهاند. هنگامی که رؤسایجمهور آمریکا و فرانسه با حاکم تروریست سوریه دیدار میکنند، چرا نتانیاهو نباید بتواند از داعش حمایت کند؟ وقتی آنها این اقدام را انجام دادند، قبح ارتباط با داعش و القاعده شکسته شد. دلیل دیگر میتواند افزایش هزینهها به میزان غیرقابل تحمل برای صهیونیستها باشد.
6. تولید ابزار برای بازی در سوریه
نتانیاهو برای حمایت از گروهی نزدیک به داعش، هدف عیان شده و کلیای را عنوان کرده که مبتنی بر تبدیل درگیری صهیونیستی- فلسطینی به فلسطینی- فلسطینی برای حفظ جان صهیونیستهاست اما این مسئله همواره وجود داشته است.
اما شاید اهداف جزئیتری نیز وجود داشته باشد. احتمالاً رژیمصهیونیستی به دنبال تولید ابزار برای فعالیت ضدامنیتی در سوریه است. حمایت از دروزیها، اقلیتها که حتی به دفاع از علویها کشیده شد نشان از تمایل صهیونیستها به ابزارسازی در دوره جدید دارد.
7. تهدید دولتهای عربی
دولتهای عربی حرکت ماشین جنگی رژیمصهیونیستی در منطقه را تهدیدی برای خود ارزیابی کردهاند. از این رو واکنشهایی به آن داشتهاند.
به نظر میرسد نتانیاهو در نشان دادن نزدیکی به داعش که گروهی خلافتخواه است، احتمالاً درصدد تهدید غیرمستقیم دولتهای عربی باشد که داعش معارض آنهاست. با این حال این احتمال جدی نیست.
8. حمایت رژیم از گروههای مسلح غیرمقاومتی غزه محدود به بیعت کردگان با داعش نیست
حمایت از قبایل، گروههای مزدور، تلاش برای سپردن امور امنیتی به ائتلافی از دولتهای عربی، حضور شرکتهای امنیتی آمریکایی و انتقال عناصر امنیتی تشکیلات خودگردان اقداماتی برای شکستن انحصار امنیتی مقاومت بودهاند. بر این اساس، حمایت از داعش فراتر از اقدامی خاص، تلاشی عمومی است.
9. پیوستهتر شدن محیط شام
محیط شام از یک سو و محیط شام و عراق از سویی دیگر در حال به هم پیوستهتر شدن است. یکی از پیامدهای این بههمپیوستگی ائتلافهای درون آن میان گروهها و جناحهای مختلف و زد و خوردهای گسترده است. رژیمصهیونیستی با قضایای سوریه تلاش کرد بر این موج سوار شود و گمان میبرد جولانی پس از آن متوجه عراق و لبنان خواهد شد. پیوستهتر شدن موضوعات شام میتواند همزمان فرصتی برای رژیمصهیونیستی برای مداخله بیشتر در امور منطقه باشد و همزمان احتمال ضربه خوردن تلآویو را نیز بالاتر ببرد.
10. برهم خوردن روایت نتانیاهو از عملیات 7 اکتبر
پس از اجرای عملیات 7 اکتبر نتانیاهو و دولتمردانش تکرار میکردند که «حماس همان داعش است» اما حالا خودشان از یکی از بیعتکنندگان با داعش علیه حماس حمایت میکنند.
11. احتمال شارژ غیرمستقیم تسلیحاتی حماس
نتانیاهو سلاحهای به غنیمت گرفته شده از گروههای مقاومت را به گروههای مخالف حماس تحویل میدهد، اما واقعاً مشخص نیست این سلاحها صرف مبارزه میشوند یا بخشی از آنها بازیابی شده و بار دیگر به دست مقاومت میرسند.
12. تکرار اشتباه توسط نتانیاهو
صهیونیستها مدتها ادعا داشتند آنها از حماس حمایتهایی داشتند تا بتواند بر غزه مسلط شده و با خارج کردن آن از دستان تشکیلات خودگردان، باعث جدایی کرانه باختری و غزه شده و اینگونه روند دو دولتی را مختل کند.
درباره صحت این ادعا تردیدهایی وجود دارد. با این حال برخی با استناد به آن ادعا میکنند حمایت از معارضان حماس، همان اشتباه پیشین است و این معارضان نیز با سلاحهای خود به صهیونیستها حمله خواهند کرد.
13. افشاگریهای داخلی
لیبرمن آن را در چهارچوب رقابتهای داخلی افشا کرده است. این مسئله نشاندهنده عمق درگیریهاست. وزیر جنگ سابق رژیمصهیونیستی با وجود آگاهی نسبت به پیامدها، حمایت نتانیاهو از گروهی مرتبط با داعش را افشا کرد. این اطلاعات از سوی منابع داخلی وی در سیستم به او رسیده که نشاندهنده ابعاد گسترده شکاف و جناحبندی است.
14. فعالسازی داعش ضد خطوط تأمین مقاومت غزه
رژیمصهیونیستی نیازمند بازوهایی برای زدن خطوط تأمین و تدارکاترسانی گروههای مقاومت به ویژه در غزه است. آنها در ایران از سازمان منافقین، در عراق و سوریه از آمریکا و اخیراً از دولت جولانی و در لبنان از متحدان غربی و دولت این کشور استفاده میکنند. هرکدام از این ابزارها نیز به روشهای متفاوتی به کار گرفته شدهاند؛ برخی از روی علاقه و برخی از روی اجبار.
اگر داعش در غزه به قدرت برسد و درگیریاش با حماس تشدید شود، آنگاه شاخههای مختلف داعش با گروههای فلسطینی مستقر در کشورهای مختلف منطقه درگیر خواهند شد؛ موضوعی که مورد خواست آمریکا بوده است؛ ترامپ از جولانی خواسته بود گروههای فلسطینی را از خاک سوریه اخراج کند.
اقدام دیگر داعش، نظام بخشی به نیروهایش برای ضربه به خطوط تأمین مقاومت در منطقه است. از این رو آنها با رهایی جولانی و برخی دیگر، به دنبال ضربه به تدارکاترسانی مقاومت برخواهند آمد.
15. توجیهکننده دور جدید حملات
احتمال دارد توطئهای درباره قدرتگیری داعش در غزه وجود داشته باشد که هدفش توجیه و مشروعیت بخشی به ادامه حضور و جنگ در غزه باشد. در این طراحی داعش در غزه قدرت گرفته و صهیونیستها به بهانه مبارزه با این گروه در غزه میمانند. برملا شدن این اتفاق از تحقق هدف نتانیاهو جلوگیری کرد.
16. ضربه حیثیتی به قبایل و گروههای همکار با تلآویو
رژیمصهیونیستی تسلیح و حمایت از برخی خاندانها و گروههای مزدور را به شکل مخفیانه انجام میداد اما برملا شدن آن باعث ضربه حیثیتی به چنین گروههایی میشود.
در این صورت، گروههای مسلح مزدور منزویتر شده و شرایط برای اقدام علیه آنها نیز فراهمتر میشود. چندی قبل گروههای مقاومت غزه فیلمی از برخورد با این گروهها منتشر کرده بودند.
17. وضعیت داعش در فلسطین
داعش در برخی مناطق شاخه عمده دارد؛ مانند شاخه خراسان. با این حال شاخه فلسطین وجود ندارد، بلکه چندین گروه متفاوت در غزه به این گروه اعلام وفاداری کردهاند که تعدادی توسط حماس سرکوب شدهاند.
اگر در منطقهای شاخه عمده و منطقهای داعش وجود داشته باشد، در آنجا هماهنگی و نفوذ این گروه بالاست، اما اگر شاخهها متعدد، پراکنده و برخی در بازههای زمانی خاصی فعالیت کرده و سپس نابود شوند، آنگاه میتوان دریافت که وضعیت داعش در چنین مناطقی مناسب نیست.
مشکلات حلنشدنی و تکثیرشونده رژیمصهیونیستی
رژیمصهیونیستی در سالهای اخیر دچار مشکلاتی شده که هیچکدام حل نشده و آرام نمیگیرند، بلکه هرلحظه زیرشاخه نیز به خود میگیرند.
1. سربازگیری و تبعات آن
وقوع عملیات 7 اکتبر باعث شد رژیم با سرعتی باورنکردنی به درون جنگی کشیده شود که مشخص بود مدتها طول خواهد کشید. طولانی بودن، شدت و جبهههای متعدد نیاز به سربازان زیادی داشت. از این رو صهیونیستها که در نیروی زمینی خود دارای 133 هزار سرباز بودند دست به فراخوان 360 هزار نیرو زدند.
پیشبینی میشد با فروکش نسبی و بازیابی شرایط، صهیونیستها خواهند توانست از تعداد سربازان بکاهند، اما در ماه 21ام، تعداد فراخوان نه تنها کاهش نیافته بلکه از 360 هزار نفر به 450 هزار نفر رسیده است؛ 90 هزار نفر یا 25 درصد افزایش.
این افزایش از آن رو اهمیت دارد که در دور نخست، تنها 220 هزار نفر از 360 هزار نفر به خدمت درآمدند و بخش بزرگی از همین تعداد نیز به دلیل جنگ مشاغل خود را از دست دادند. از سوی دیگر کاهش نیروی کار به رشد اقتصادی رژیم نیز ضربه زد.
سربازان ذخیره با خطر کشته و مجروح شدن، از دست دادن شغل، مواجهه با مشکلات روانی و نگرانی خانوادههای خود روبهرو هستند. جامعه و شرکتها نیز به دلیل کمبود نیروی کار با مشکل روبهرو شدهاند.
معضل سربازگیری انعکاسی اجتماعی و سیاسی نیز یافته است؛ حریدیها که قشری مذهبی از یهودیان به شمار میروند، معتقدند طلاب حریدی نباید به خدمت نظامی بروند و برای آن به توافق دهها ساله خود با دولت استناد میکنند. در مقابل ارتش و احزاب سکولار میگویند به دلیل شرایط جنگی راهی جز سربازگیری از طلاب حریدی وجود ندارد.
حریدیها با هربار تشدید خطر سربازگیری اعتراضات خود را تشدید کرده و رهبرانشان دو تهدید عمده سیاسی مطرح کردهاند؛ خروج از دولت ائتلافی که باعث سقوط نتانیاهو و قرار گرفتن رژیم در مسیر انتخابات زودهنگام پارلمانی میشود و دیگری خروج از فلسطین اشغالی.
2. تلفات مداوم در جنگ فرسایشی
هفته و ماهی نیست که جامعه رژیم خبری از یک اتفاق امنیتی سخت در غزه دریافت نکند. هربار دستهای از نظامیان صهیونیست در کمینهای مختلف گرفتار شده و ضمن کشته شدن چند نفر، دهها زخمی نیز بر جای میماند؛ ادامه تلفات درحالی است که تا همین امروز صهیونیستها نزدیک به 15 هزار کشته و زخمی داشتهاند. اساساً دلیل اصلی مشکل کمبود سرباز در یگانهای رزمی رژیم این تلفات است.
3. ناامنی
مدتها این مسئله تکرار میشد که رژیمصهیونیستی به قطر برای ارائه کمکهای مالی به حکومت حماس در غزه فشار میآورد تا اوضاع این منطقه آرام مانده و باعث بروز ناامنی در محیط داخلی سرزمینهای اشغالی نشود.
با این حال از 7 اکتبر تا به امروز هیچگاه جبهه داخلی رژیم روی آرامش را ندیده است. با وجود آرام شدن مقطعی برخی از جبههها، اما جبهه یمن همواره فعال بوده است. در شرایط کنونی که حملات از عراق و لبنان متوقف شدهاند، حملات از غزه تشدید شده و حملات یمنی نیز افزایش یافتهاند.
حملات موشکی و پهپادی مداوم و پیوسته به سرزمینهای اشغالی موجب شده تا نتانیاهو از عادی کردن شرایط مدنی رژیم عاجز بماند.
4. وجهه بینالمللی
پس از جنایتهای رژیم، وجهه بینالمللی آن بین ملتها فروریخت و حالا کار به جایی رسیده که فرانسه و حتی آلمان زبان به انتقاد از آن گشودهاند. دولتی شدن انتقادها علیه رژیم و تهدید تلآویو به اعمال تحریمها باعث شده مشکلات سیاست خارجی صهیونیستها نهتنها حل نشود، بلکه تکثیر شده و ابعاد جدیدی بیابد.
اگر قدرتهای غربی و عضو شورای امنیت سازمان ملل ضرباتی موجودیتی به صهیونیستها بزنند، تلآویو کار دشواری پیش روی خود خواهد داشت؛ در وهله نخست این ضربه موجودیتی از طریق به رسمیت شناختن کشور فلسطین حاصل خواهد شد که راه را بر توسعهطلبی ارضی تلآویو میبندد.
5. مشکلات اقتصادی
در روزهای نخست وقوع جنگ، سربازگیری وسیع در سطح جامعه و همچنین حملات یمن به کشتیرانی رژیمصهیونیستی در بابالمندب و دریای سرخ باعث بروز مشکلات اقتصادی شد، اما امروز این عوامل بدون آنکه حل شوند، افزایش یافتهاند.
یمنیها علاوه بر ادامه حملات به کشتیها، با هدفگیری فرودگاه بن گورین، بهعنوان تنها فرودگاه بینالمللی رژیمصهیونیستی نقل و انتقال افراد، تجار و سرمایهگذاران به سرزمینهای اشغالی را کاهش دادهاند.
در سوی دیگر خبرهایی از اعمال برخی محدودیتهای اقتصادی و تسلیحاتی بر رژیم شنیده میشود. اگر صرفاً تحریمهای تسلیحاتی نیز اعمال شوند، این اقدام باعث افزایش هزینه تأمین سلاح و ادامه جنگ برای صهیونیستها خواهد شد.
وضعیت ثبات سیاسی
نتانیاهو در شرایط کنونی با دو تهدید عمده روبهرو شده است؛ احزاب حریدی تهدید کردهاند در صورت سربازگیری از ائتلاف دولتی خارج خواهند شد تا دولت سقوط کند. نتانیاهو اگر بخواهد خواست حریدیها را قبول کند، باید به دلیل کمبود سربازان یا با نافرمانی و تمرد نظامیان روبهرو شده و یا جنگ را پایان دهد. پایان جنگ اما باعث خواهد شد بخش دیگری از حاضران در ائتلاف دولتی، یعنی راستهای افراطی از دولت خارج شوند.
پیش از این و در زمان دومین آتشبس، در حد فاصل اجرایی شدن آن تا بازگشت مجدد رژیم به جنگ، ایتمار بن گویر، یکی از دو رهبر بزرگ راست افراطی در دولت، به عنوان وزیر امنیت داخلی از دولت خارج شد؛ هرچند همچنان از نظر حمایت پارلمانی در ائتلاف باقی ماند.
مشکل بعدی، نزدیک شدن نتانیاهو به وضعیت «قربانی» است. یکی از راههای رژیمصهیونیستی برای کاهش تبعات جنایتهایش در غزه، انداختن آنها به گردن نتانیاهو و سپس برکناری وی است.














