محدثه اسفندیاری، خواهر مهدیه اسفندیاری به این موضوع اشاره کرد که خواهرش به خاطر بیماری قلبی و بازداشت در انفرادی، شرایط مناسبی ندارد اما تاکنون دولت فرانسه، همکاری لازم را نکرده، در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ابتدا توضیحی در مورد ماجرای بازداشت خواهرتان، خانم مهدیه اسفندیاری بفرمایید.
خواهر من اصلاً قرار بود برگردند؛ ۲۰ اسفند قرار برگشت به ایران را داشتند که برای همیشه فرانسه را ترک کند و به کشور خودمان بازگردد. اما ۱۰ اسفند حدود ساعت ۶ صبح، مأموران امنیتی که حدود ۱۵ نفر بودند، به منزل او آمدند و ایشان را دستگیر کردند و به زندان فرن که در ۲۴ کیلومتری جنوب پاریس واقع شده، منتقل نمودند. متأسفانه شرایطشان در زندان اصلاً خوب نیست. همچنان در سلول انفرادی بهسر میبرند. از سویی 57روز کاملاً روسری را از ایشان گرفته بودند، در حالی که خواهر من فردی بسیار محجبه، مؤمن و معتقد است. اصلاً زمانی که کشور فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد، اولین موضوعی که دربارهاش تحقیق کرد، این بود که آیا با حجاب مشکلی دارند یا نه. اما متأسفانه روسری را از ایشان گرفته بودند و ایشان طی ۵۷ روز با ملافه نماز میخواند. هنوز هم که هنوز است، او در سلول انفرادی است.
الان پرونده ایشان در چه وضعیتی است؟
آخرین وضعیت تا آنجایی که ما در جریان هستیم، این است که وکیل فقط یکبار برای ملاقات ایشان رفته است. از طرف سفارت ما در پاریس نیز فقط سهبار درخواست کنسولی داده شده و سهبار ایشان را ملاقات کردهاند. روز یکشنبه به ما گفتند که بار دیگر درخواست کنسولی خواهند داد و قرار است دوباره به دیدارشان بروند.
آیا وکیل تسخیری است؟
وزارت خارجه و سفارت ما در پاریس این وکیل را تأیید کردند و با وکیل قرارداد بستند. اکنون ما در شرایطی هستیم که میخواهیم آزادی مشروط را برای خواهرم بگیریم. وکیل درخواست آزادی مشروط داده و ما هم منتظر نتیجه هستیم.
در مورد صحبت ما با مهدیه هم بعد از 73 روز که اولین تماس تلفنیمان برقرار شد صدای مهدیه را شنیدیم. اولین درخواست کنسولی ما بعد از ۵۵ روز پذیرفته شد. یعنی ۵۵ روز بیخبر بودیم که آیا اصلاً زنده است؟ مرده است؟ در چه شرایطی قرار دارد؟ اصلاً هست یا نیست؟ تازه در روز پنجاهوپنجم، اولین بار بود که از طرف سفارتمان رفتند و مهدیه را دیدند.
در تماسهای صوتی، این موضوعات را مطرح میکردیم. مهدیه فقط میتواند به شماره خواهرم زنگ بزند. یکبار هم به زهرا گفته بود که فلان روز زنگ میزنم. تمام این محدودیتها هم به خاطر شرایط مالی بوده است. چون تمام حسابهایشان مسدود شده، تمام وسایلشان ضبط شده؛ از وسایل الکترونیکی گرفته تا حتی پاسپورتشان.
اتهامی که به ایشان زدند چه بوده و به چه دلیلی بازداشت شدند؟
از طرف مقامات فرانسوی اتهام ترویج و ترغیب تروریسم به مهدیه زدند. تروریسم هم که از نظر آنها یعنی حماس و فلسطین؛ و کلاً کسانی را که از فلسطین و غزه حمایت میکنند، تروریست میدانند. ابتدا که سکوت کرده بودند و بعد از یک ماه اعلام کردند.
ابتدا ما از مهدیه کلاً خبری نداشتیم. سه روز آنلاین نبود و جواب پیامها را نمیداد. خواهر من رفت وزارت خارجه و اعلام مفقودی کرد. دقیقاً یعنی دوشنبه ۱۳ اسفند. ۱۰ اسفند اتفاق افتاده بود. از طریق چندتا از دوستانشان هم که شماره داشتیم، خواهرم پیگیری کرده بود و آتشنشانی از پنجره وارد منزل شده بودند و خونه بههمریخته بود. از آنجا ما شک کردیم که چون ایشان فعالیتهایی داشتند، شاید به مشکل خوردند.
فعالیت هم به این صورت بود که یک کانال تلگرامی داشتند به اسم «محور مقاومت». در آن کانال، ایشان اخبار مربوط به فلسطین و غزه و جنایات رژیم صهیونیستی را به زبان فرانسوی ترجمه میکردند و قرار میدادند. یعنی فعالیتشان، فقط فعالیت مجازی بود.
تا الان دادگاهی تشکیل شده است؟
اصلاً هنوز هیچ دادگاهی تشکیل نشده است. الان فعلاً وکیل دنبال آزادی مشروط است و حدود یک ماه و اندی هست و حالا وزارت امور خارجه میگوید ما یک آدرس معرفی کردیم تا مهدیه به شرط آزاد شود؛ مثلاً خودش را هر روز یا هفتهای یکبار به اداره پلیس معرفی کند تا روز دادگاه.
شاهین هزامی بعد از مهدیه ما بازداشت شد. ۴۸ ساعت بازداشت بود، بعد ۴۸ ساعت آزادی مشروط به او دادند. ایشان ایرانیتبار هستند، خودش متولد فرانسه است، پدرش ایرانی است و مادرش الجزایری. خیلی سریع توانستند این آزادی مشروط را برایش بگیرند چون در حال حاضر ساکن پاریس بودند. آزادی بیقید و شرطش، به کنار اما همین آزادی مشروط هم درست پیگیری نشد که مهدیه حداقل بیرون باشد. چون از لحاظ حجاب، از نظر تغذیه، مهدیه در شرایط مناسبی نیست. از طرفی مهدیه مشکل قلبی دارد و چون اجازه نمیدهند که حجاب داشته باشد، پیش دکتر نمیرود.
آیا اجازه ملاقات به خانواده داده شده است؟
خانواده میتوانند او را ملاقات کنند اما شرایط رفتن به فرانسه فراهم نیست. فقط وکیل میتواند او را ببیند. وکیل هم که به ما معرفی کردند، پروندههای مختلفی دستش است و گفته شد فقط پروندههایی را قبول میکند که مشکلشان راجع به فلسطین و غزه است، و در این رابطه دستگیر میشوند. فعلا قضیه همین طور مانده است.
نکته دیگر آنکه بعضاً نکات خلاف واقعی هم در بعضی اظهارنظرها مطرح میشود، مثلاً گفتند از روز اول مهدیه وکیل داشته، در صورتی که دقیقاً روز پنجاهوپنجم بود که ما تازه فهمیدیم که مهدیه زنده است! چطور ممکن است که از روز اول وکیل داشته باشد؟ ! بعد آن هم ما تازه دنبال مبلغ وکیل بودیم. مثلاً یک مبلغ اولیه ۱۵۰۰ یورو گفته بود باید بدهیم. کل دستمزدش هم ۵۰۰۰ یورو بود. ۱۵۰۰ یورو را پدر من باید پرداخت میکرد، در حالی که از نظر مالی، در چنین شرایطی نیستیم. آخر هم وزارت این مبلغ را پرداخت کرد.














