علیاکبر دارینی، پژوهشگر امنیت بینالملل: صنعت هستهای ایران از زمان تأسیس در دوران محمدرضا پهلوی، همواره یکی از موضوعات محوری در سیاست داخلی و خارجی کشور بوده است. این صنعت نهتنها از منظر فناوری و علمی، بلکه از دیدگاه راهبردی و هویتی برای ایران اهمیت ویژهای دارد. برنامه هستهای ایران از ابتدا بر پایه مفهوم «نهفتگی هستهای» شکل گرفته است، مفهومی که با «حصار هستهای» تفاوت دارد و بر ایجاد توانمندی بالقوه برای ساخت سلاح هستهای بدون نیت اولیه برای تولید آن تأکید دارد. این یادداشت به بررسی اهمیت صنعت غنیسازی اورانیوم برای ایران، جایگاه آن در هویت ملی و پیامدهای راهبردی هرگونه تعلیق یا توقف این صنعت میپردازد.
نهفتگی هستهای در مقابل حصار هستهای
در روابط بینالملل، دو مفهوم کلیدی در حوزه برنامههای هستهای وجود دارد: «حصار هستهای» و «نهفتگی هستهای.» حصار هستهای به معنای توسعه برنامه هستهای با نیت صریح برای ساخت سلاح هستهای در آینده است. در این حالت، یک کشور از ابتدا با هدف تولید بمب اتمی، فناوری و زیرساختهای لازم را توسعه میدهد و تا مرز ساخت سلاح پیش میرود. اما نهفتگی هستهای رویکرد متفاوتی دارد. در این راهبرد، کشور به دنبال ایجاد توانمندی و فناوری پیشرفتهای است که بهصورت بالقوه امکان ساخت سلاح هستهای را فراهم میکند، بدون اینکه از ابتدا نیت تولید سلاح داشته باشد. این توانمندی شامل تسلط بر فناوری غنیسازی اورانیوم، جداسازی پلوتونیوم و پرورش نیروی انسانی متخصص است.
برنامه هستهای ایران از ابتدا بر پایه نهفتگی هستهای بنا شده است. این راهبرد به ایران امکان داده تا با توسعه فناوری غنیسازی اورانیوم، به یک قدرت بالقوه در حوزه هستهای تبدیل شود، بدون اینکه الزاماً به ساخت سلاح هستهای اقدام کند. این رویکرد نهتنها با پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای مغایرتی ندارد، بلکه کاملاً در چهارچوب حقوقی آن قرار میگیرد. طبق پیمانNPT، کشورهای عضو از ساخت سلاح هستهای منع شدهاند، اما حق دارند فناوری هستهای را برای اهداف صلحآمیز توسعه دهند. ژاپن، برزیل، آرژانتین، بلژیک، آلمان، و کره جنوبی نمونههایی از کشورهایی هستند که با تکیه بر نهفتگی هستهای، توانمندی ساخت سلاح هستهای را دارند، اما از تولید آن خودداری کردهاند و در عین حال به تعهدات بینالمللی خود پایبند ماندهاند.
ایران نیز در این مسیر حرکت کرده است. غنیسازی اورانیوم در هر سطحی، حتی بالای 90 درصد، تا زمانی که به ساخت سلاح هستهای منجر نشود، حق قانونی و مشروع ایران است. این حق نهتنها در چهارچوب NPT تضمین شده، بلکه با فتوای رهبری انقلاب اسلامی نیز همخوانی دارد که تولید و استفاده از سلاح هستهای را ممنوع اعلام کرده است. بنابراین، برنامه هستهای ایران بهعنوان یک ابزار بازدارندگی نهفته، کاملاً مشروع و در راستای منافع ملی است.
صنعت غنیسازی: یک دارایی قدرتساز
صنعت غنیسازی اورانیوم یک فناوری قدرتساز است که به دلیل پیچیدگی و اهمیت راهبردی، کشورهای معدودی به آن دست یافتهاند. این صنعت به ایران امکان میدهد تا در حوزههای علمی، صنعتی و حتی نظامی، به خودکفایی نزدیک شود. کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده، بهخوبی از این موضوع آگاهند و به همین دلیل تمایلی به پذیرش ایران بهعنوان یک قدرت هستهای ندارند. فناوری غنیسازی نهتنها از منظر اقتصادی و صنعتی ارزشمند است، بلکه از نظر راهبردی نیز به ایران توان بازدارندگی میبخشد. این توانمندی به ایران این امکان را میدهد که در برابر تهدیدات خارجی، ازجمله تحریمها و فشارهای سیاسی، مقاومت کند.
صنعت غنیسازی به ایران اجازه داده تا در مذاکرات بینالمللی از موضع قدرت عمل کند. این فناوری بهعنوان یک دارایی ملی به ایران این امکان را میدهد که در صورت لزوم، در آینده تصمیمهای راهبردی اتخاذ کند. با این حال ایران تاکنون از این توانمندی برای تولید سلاح استفاده نکرده و به تعهدات خود در چهارچوب NPT پایبند بوده است.
غنیسازی: نماد غرور و عزت ملی
صنعت غنیسازی اورانیوم برای ایران فراتر از یک فناوری صرف است؛ این صنعت به بخشی از هویت ملی کشور تبدیل شده است. ایران برای توسعه این صنعت هزینههای سنگینی پرداخت کرده است، ازجمله شهادت دانشمندان هستهای که بهعنوان سرمایههای انسانی کشور، جان خود را برای حفظ این فناوری فدا کردند. این فداکاریها، غنیسازی را به یک نماد مقاومت و استقلال ملی تبدیل کرده است. درواقع، غنیسازی اورانیوم به یکی از دستاوردهای برجسته جمهوری اسلامی ایران بدل شده که نشاندهنده توانایی علمی و صنعتی کشور در برابر فشارهای خارجی است.
این صنعت که میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای آن انجام شده، بهعنوان یک یادگار ملی و مایه غرور ایرانیان شناخته میشود. هیچ دولت خردمندی حاضر نیست بر سر داراییهای ملی خود که با خون و سرمایه مردم به دست آمده با بیگانگان مذاکره کند. مذاکره بر سر صنعت غنیسازی مانند مذاکره بر سر بخشی از خاک کشور، نظیر استان هرمزگان است. این مقایسه نشاندهنده اهمیت حیثیتی این صنعت برای ایران است. در جهانی که قدرتهای بزرگ تلاش میکنند ایران را از دستیابی به فناوریهای پیشرفته محروم کنند، حفظ این صنعت به معنای حفظ استقلال و عزت ملی است.
پیامدهای مذاکره بر سر غنیسازی
در طول دو دهه گذشته، ایران بارها وارد مذاکراتی با کشورهای غربی شده است تا با هدف لغو تحریمها، محدودیتهایی را در برنامه هستهای خود بپذیرد. اما نتیجه این مذاکرات چه بوده است؟ تحریمها نهتنها لغو نشدهاند، بلکه در بسیاری از موارد تشدید شدهاند. بهتازگی، مجلس نمایندگان آمریکا طرح دائمی کردن تحریمها علیه ایران را تصویب کرده که نشاندهنده عدم اراده غرب برای رفع تحریمهاست. حتی در خوشبینانهترین حالت، غرب تنها از «تسکین تحریمی» یا «تخفیف تحریمی» سخن میگوید، نه لغو کامل آنها. این واقعیت نشان میدهد که هدف اصلی غرب از مذاکرات، نه رفع تحریمها بلکه تسلیم کردن ایران و برچیدن صنعت غنیسازی از خاک این کشور بوده است.
برجام نمونهای از این مذاکرات بود که بهعنوان یک آتشبس موقت طراحی شد، اما درنهایت به هدف اصلی غرب، یعنی محدود کردن برنامه هستهای ایران، کمک کرد. با این حال، حتی این توافق نیز نتوانست تحریمها را بهطور کامل لغو کند. این تجربه نشان میدهد که نگاه به صنعت غنیسازی بهعنوان یک ابزار امتیازگیری در مذاکرات، یک اشتباه راهبردی بوده است. اگر ایران این صنعت را بهعنوان یک ابزار بازدارندگی میدید، میتوانست به توانمندیهای بیشتری دست یابد و از فشارهای خارجی مصون بماند.
نتیجهگیری
صنعت غنیسازی اورانیوم برای ایران نهتنها یک فناوری پیشرفته، بلکه یک دارایی ملی و نماد هویت و غرور ملی است. این صنعت که با هزینههای سنگین انسانی و مالی به دست آمده، بخشی از استقلال و عزت ایران را تشکیل میدهد. هرگونه تعلیق یا توقف کامل این صنعت، حتی برای مدت کوتاه، پیامدهای فاجعهبار خواهد داشت. این اقدام نهتنها به معنای تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی است، بلکه به از دست رفتن ذخایر اورانیوم غنیشده و تضعیف توان بازدارندگی ایران منجر خواهد شد. چنین تصمیمی میتواند به افزایش احتمال حمله نظامی به ایران و پروژه «لیبیسازی» کشور منجر شود، که یک فاجعه ملی با ابعاد تاریخی خواهد بود. ایران باید به جای مذاکره بر سر حق غنیسازی، ظرفیتهای خود را تقویت کند و هزینه هرگونه اقدام خصمانه علیه خود را برای دشمنانش بالا ببرد. حفظ ذخایر اورانیوم غنیشده در خاک ایران و کوتاه کردن زمان گریز هستهای میتواند بهعنوان یک سپر بازدارنده عمل کند. تاریخ نشان داده که دشمنان ایران همواره به دنبال تضعیف و خلع سلاح این کشور بودهاند. بنابراین، ایران نباید بر سر داراییهای ملی خود، ازجمله صنعت غنیسازی، با بیگانگان معامله کند. این صنعت نهتنها حق مشروع ایران است، بلکه تضمینکننده آیندهای قدرتمند و مستقل برای این ملت با تمدن 7000 ساله است.














