ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: وقتی خردسال بودم چهره نورانی امام را در میان ابرهای پنبهایشکل آسمان تهران تصور میکردم و با او حرف میزدم. آن روزها تلویزیون بهمراتب بیش از امروز در مورد بنیانگذار انقلاب اسلامی برنامه تولید میکرد و بسیار طبیعی بود که بچهها با دیدن امام (ره) در قاب تلویزیون به او دل ببندند. بگذارید راحت بگویم که روح روحالله جای مهمی از حافظه تصویری نسل دهه شصت و هفتاد را به خود اختصاص داده بود و آرامش ذاتیاش در پس آن ابروان پُرپُشت دقیقاً همان خصیصهای بود که او را به شکلی تاریخی از دیگران متمایز میکرد. بسیاری در مواجهه با امام خمینی او را مرد تئوری و عمل میدانند که زبان توده مردم را بهخوبی میشناخت و آن را در کلمهبهکلمه از حرفها و در سیره عملیاش جاری میساخت. اما این گفتهها، تحسینها، روایتها و... در هنر نمایش و صنعت سینما در تمام این سالها و با وجود استقرار «وضعیت» نظام جمهوری اسلامی در جغرافیای تاریخی ایران نتایج چندان درخور و مثبتی را رقم نزده است؛ تحقق انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حرکتی ضد جریان در کانتکست جهانی بهحساب میآید، زیرا در ایامی که هر حرکت اعتراضی به چپها منتسب میشد طوفانی در ایران شکل گرفت که نه چپ بود و نه باجی به امپریالیسم آمریکا و همپالگیهایش میداد، همین اتفاق هم باعث شد که لزوم ایجاد یک سینمای مستقل با استفاده از تکنسینها و هنرمندان این هنر - صنعت بهعنوان مطالبهای جدی مطرح شود؛ سینمایی که بتواند بدون اختراع مجدد چرخ، تا حد زیادی روی پای خود بایستد و طرح مفاهیم ملی و میهنی را در پلاستیک سینمای ژانر ممکن کند. متأسفانه نهتنها این ایده محقق نشد، بلکه سینمای ایران هم نخواست و هم نتوانست که پرتره رهبر انقلابش را بهدرستی بازنمایی کند. بااینحال، در این گزارش تصمیم دارم چند نمونه از آثار سینمایی و تلویزیونی در مورد زندگی شخصی و سیاسی امام (ره) را معرفی کنم.
فرزند صبح
اکنون که در حال نگارش این گزارش هستم، کار فیلمبرداری فیلم سینمایی «فرزند صبح» ساخته «بهروز افخمی» سالهاست که به اتمام رسیده ولی هنوز مردم نتوانستهاند این فیلم را بر پرده عریض تماشا کنند. «محمدرضا شرفالدین» تهیهکننده فیلم، بهتازگی در گفتوگو با ایرنا عنوان کرده که «فرزند صبح» آماده نمایش است و فقط مؤسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) باید اجازه آن را صادر کند. از طرف دیگر، بهروز افخمی هم در مصاحبهای که چند روز قبل با او به بهانه اکران فیلم «صبح اعدام» انجام داد در پاسخ به سؤالی مبنی بر مشخص شدن زمان احتمالی اکران گفت که اختلافات جزئیای بر سر مسائلی مالی وجود دارد که تهیهکننده فیلم و بنیاد سینمایی فارابی در صورت مرتفع شدن آن، فرزند صبح را به اکران درمیآورند. در صوت اکران، «فرزند صبح» به اولین اثر پرترهای تبدیل خواهد شد که به زندگی شخصی و حرکت سیاسی امام روحالله در حوالی وقایع مربوط به خرداد 1342 میپردازد. این اتفاق از دو جنبه شگفتانگیز بهنظر میرسد؛ افخمی فیلمبرداری این اثر را در سال ۱۳۸۳ کلید زد و آن را در سال ۱۳۸۶ به اتمام رساند. فیلم در جشنواره پرهیاهوی بیستونهم فجر به نمایش درآمد و مورد نقد جدی منتقدان و اصحاب رسانه قرار گرفت. فیلم از مشکل جدی تدوین رنج میبرد و طولانی بودن آن مخاطبان را در سینماهای مردمی خسته کرد. نشست خبری فیلم در برج میلاد هم پرتیتر و جنجالی بود و کارگردان فیلم ناچار شد برای خروج از کاخ جشنواره دست به دامان نیروهای حراست شود. افخمی در همان روزها گفت که «فرزند صبح» فیلم او نیست! او در دو نامهای که بهصورت جداگانه منتشر کرد گفت که از صاحبان «فرزند صبح» بهخاطر درج نامش بهعنوان کارگردان شکایت میکند، اما پس از فروکش کردن موج این درگیریها و با گذشت زمان، بهروز افخمی در آبان 1397 بیان کرد که قصد دارد «فرزند صبح» را با هزینه شخصی خودش بازسازی کند و کارهای فنی این فیلم را با هدایت خود به سامان و نتیجه مطلوب برساند، مضاف بر اینکه قرار نیست هیچ صحنه جدیدی به آن اضافه شود. این اتفاق حتی اگر رقم خورده باشد منجر به اکران عمومی «فرزند صبح» نشد تا افخمی سال 1403 در گفتوگو با ایسنا ایده استفاده از هوش مصنوعی را برای روتوش دوباره این فیلم مطرح کند. او همچنین بیان کرد که «فرزند صبح» بهترین اثری است که او ساختش را برعهده گرفته است! از نکات جالب این اثر میتوان به بازی عبدالرضا اکبری در نقش میانسالی امام (ره) و هدیه تهرانی در نقش دایه ایشان اشاره کرد.
صنوبر
«مجتبی راعی» صنوبر را در قالب مینیسریال و فیلم تلویزیونی برای پخش از صداوسیما در سال 1381 آماده کرد. مجری طرح و سفارشدهنده این اثر هم همچون «فرزند صبح»، مؤسسه نشر آثار امام خمینی (ره) و عروج فیلم بود. آن سالها اینطور بهنظر میرسید که اهتمام جدیای در خصوص به تصویر درآوردن رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی وجود دارد ولی رفتهرفته این روند رنگ باخت و به دست فراموشی سپرده شد. از این گذشته، صنوبر به برهه مهمی از زندگی امام روحالله، یعنی زمانی که کاراکتر او در کوران حوادث مربوط به جنگ جهانی اول شکل گرفت میپرداخت و تیم بازیگری پرقدرت و شاخصی هم ماجرای مربوط به آن دوران را به دستور کارگردان اجرا میکرد. «صنوبر» زندگی و زیست امام در فاصله میان 13 تا 16 سالگی را روایت میکرد و توانست برای طیف وسیعی از بینندگان تلویزیونی جذابیت به بار بیاورد. اثر از زاویه و منظر ابژکتیو روایت میشد و تنش و تکاپوی بالای آن در بعد داستانپردازی و اجرا باعث شد تا کار بهخوبی دیده شود. مجتبی راعی و تیمش در ابتدا میخواستند اثر را در شهر خمین جلوی دوربین ببرند ولی به علت تغییرات زیاد جغرافیایی این امر محقق نشد و همه دکورهای «صنوبر» در منطقهای حوالی شهر اصفهان ساخته شد. راعی بعدها گفت که در این کار هیچگونه غلو و اغراقی صورت نگرفته و ما سعی کردیم تمام اتفاقات را به صورت کاملاً واقعی و رئالیستی جلوی دوربین ببریم. او در جریان تولید «صنوبر» رنج و زحمت زیادی را به گفته خودش متحمل شد و عنوان کرد که دیگر هیچوقت کاری در این ابعاد انجام نمیدهد، چون زحماتش در طول ساخت نسخه تلویزیونی و سینمایی دیده نشد و بیمهری زیادی در قبالش صورت گرفت. بازی کوتاه «محمود پاکنیت» -که در مجموع فقط به 6 سکانس در طول مجموعه میرسید- یکی از نکات درخشان سریال صنوبر بود. او نقش زلقی راهزن را بهخوبی ایفا کرد و حتی درهنگام فیلمبرداری به علت شرایط بد آب و هوایی صدایش قطع شد بهطوریکه دوا و درمان کارگر نیفتاد و فقط «باقر صحرارودی» بود که با معجون انجیر و شیر وضعیت صدای پاکنیت را به روز اول بازگرداند. نکته غمانگیز ماجرا آنجاست که هنوز پس از گذشت سالها از ساخت مجموعه صنوبر اثر قابلتوجهی در رابطه با امام تولید نشده است.
آفتاب و زمین
سریال «آفتاب و زمین» وقتی از شبکه دو سیما پخش شد که علی لاریجانی در حال گذراندن دومین دوره ریاست خود بر رسانه ملی بود. در واقع این مجموعه پس از گذشت 22 سال از انقلاب اسلامی اولین کار نمایشی تلویزیون در باب روایت زندگی خانواده امام (ره) به حساب میآمد و پرواضح بود که کموکاستیهای زیادی در رابطه با آن وجود دارد که ممکن است مخاطب نتواند با آن ارتباط بگیرد. «آفتاب و زمین» -که نسخه سینمایی آن هم در ادامه به نمایش درآمد- به زندگی پدر بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخت و داستان مبارزات ایشان در زمانه خود را برجسته کرد. سیر وقایع سریال با پدر امام شروع میشود و تا ششماهگی آقا روحالله ادامه پیدا میکند. «جواد شمقدری» در مقام کارگردان این اثر عنوان کرد که دلیل مهمش برای ساخت «آفتاب و زمین» سالگرد تولد صدسالگی امام بوده است. شمقدری برای به تصویر درآوردن زندگی پدر امام منابع قابلتوجه و دقیقی به جز خاطرات 140صفحهای آیتالله پسندیده در دست نداشت و سپس اطلاعات دیگر را از طریق باقی کتابها جمعآوری کرد. او حتی طبق گفته خود برای «پدر امام بهعنوان یک مجتهد» قداست قائل بوده و سعی کرده تا از بازیگر چهره برای این نقش استفاده نکند چون اعتقادش بر این بوده که تأثیر نقشهایی که یک بازیگر معروف پیشتر به عهده گرفته ممکن است چهره «سید مصطفی» را بین عموم مردم مخدوش کند؛ اما با همه این احوال، «ولیالله مؤمنی» بهعنوان یک بازیگر حرفهای ولی کمترشناختهشده در نزد مردم عادی برای این نقش انتخاب شد چون او پیش از این در یکی از معدود بازیهای مهمش نقش میرزا کوچکخان را در دو فیلم ِ «میرزا کوچکخان» و «سردار جنگل» ساخته مرحوم «امیر قویدل» بازی کرده بود و میتوانست خاطرات خوش گذشته بهجامانده از آن آثار را دوباره در نقش پدر امام زنده کند.














