مهران زارعیان، خبرنگار: سعید روستایی خوب شروع کرد. تصور کنید فیلمسازی در 26 سالگی، نخستین فیلمش را بسازد، بهعنوان فیلماولی در جشنواره فیلم فجر شرکت کند و فیلمش آنقدر خوب باشد که در برابر چشمان تمام اجزای جشنواره، یعنی هم داوران هم منتقدان هم اصحاب رسانه و هم مردم بسیار محبوب و مرغوب جلوه کند. بیشترین جوایز و نامزدی را در جشنواره کسب کند که شامل جوایز مهم کارگردانی، فیلمنامه و بهترین فیلم نگاه نو باشد و در نهایت هنگام اکران عمومی نیز بهعنوان یکی از پرمخاطبترین فیلمهای غیر کمدی دهه نود شناخته شود. تمام اینها یعنی سعید روستایی یک استعداد واقعی بود که از قضا از دل مناسبات رسمی سینمای ایران مطرح شد و ترکیب تجربه زیستن، استعداد، تسلط بر قابلیت بیانی سینما و همکاری با تیم مجرب، موفقیت بزرگی را برای او رقم زد. در ادامه مسیر فیلمسازی روستایی نیز، «متری شیش و نیم» با تکرار تمام آن موفقیتها، اثبات کرد که «ابد و یک روز» صرفاً یک تصادف یا اتفاق استثنایی نبوده و روستایی واقعاً کارش را بلد است. دو فیلم ابتدای کارنامه روستایی جریانساز نیز بودند و باعث شیفت فیلمهای اجتماعی ایرانی از درامهای طبقه متوسطی متأثر از فرهادی به ملودرامهای فقرمحور متأثر از روستایی شدند.
«برادران لیلا» اما، بهعنوان سومین فیلم روستایی، قدم به مسیری گذاشت که برای کارنامه او سودمند نیست و نخواهد بود. مشکل «برادران لیلا» این بود که از خارج از سالن سینما نان میخورد و جنبه رسانهای و حواشی آن پررنگتر از خود فیلم بود. این موضوع اگر خارج از اراده سازندگان باشد، طبیعتاً اشکالی ندارد اما به نظر میرسید که روستایی خودش علاقهمند بود که چنین حاشیهای برایش مطرح شود.
در دو فیلم اول کارنامه روستایی، یک رویکرد و نگاه اجتماعی وجود داشت که از دل شناخت فقر و خانوادههای فرودستی میآمد که لزوماً مشکل مالی حاد نداشتند، بلکه ترکیبی از فقر فرهنگی، گرفتاری در آسیبهای اجتماعی، چالشهای طبقاتی و مشکلات مربوط به محیط زندگی، آنها را در دشواری قرار میداد و روستایی خیلی خوب این مدل زندگیها را میشناخت و آدمهای فیلمهایش بسیار جاندار، عمیق، پرجزئیات و دوستداشتنی بودند. کمدی و تراژدی نیز در دو فیلم اول، لابهلای لحن آثار گنجانده میشد و سبک سینمایی روستایی را منحصربهفرد میکرد.
در «برادران لیلا» اما، رویکرد و نگاه اجتماعی روستایی، جای خود را بهنوعی رویکرد تأویلپذیر سیاسی داد. علیرغم آنکه فیلم سوم روستایی همچنان روایتگر یک خانواده پرجمعیت جنوب شهری مشابه دو فیلم اول بود و اینجا نیز چالشهای فقر و بیبضاعتی برجسته میشد، اما یک مشکل جدی در فیلم وجود داشت؛ اینکه خط داستانی اصلی و ظاهری فیلم، در حاشیه یک نوع نمادپردازی سیاسی قرار میگرفت که فیلم از اساس، به موجب آن نمادپردازی سیاسی مورد توجه و سر و صدای رسانهای قرار گرفت. اینکه یک پدر لجباز و بیاعتنا به مشکلات فرزندانش، بهعنوان نمادی از حاکمیت قرار بگیرد و دختر خانواده علیه او طغیان کند و حتی با نشان دادن مرگ پدر در جشنی که دختران کوچک در آن میرقصند، نوعی پیشگویی از آینده سیاسی ایران انجام شود که مطابق با سلیقه و نگاه سیاسی جریان مخالف نظام حکمرانی مستقر در ایران است، مجموعه این زیرمتن مستتر در فیلم، «برادران لیلا» را دچار نقص در زبان سینمایی کرده بود که بین قصه ظاهری و معنای باطنیاش، اتصال به درستی برقرار نمیشد. مهمترین اشکال فرمی و سینمایی «برادران لیلا» همین عدم انسجام در لحن و شیوه بیان بود که بهخاطر وسوسه نمادپردازی به وجود آمده بود.
موضوع اما منحصر به ضعف فرمی و سینمایی نیست. مشکل فرمی در یک فیلم از فیلمساز خوب، کلیت کارنامه او را لزوماً تهدید نمیکند؛ اما مسیری که روستایی با «برادران لیلا» شروع کرد، ممکن است به حیثیت و روند فیلمسازی او صدمه بزند. مسئله این است که سیاسی شدن در موقعیت امروز ایران برای هنرمندان میتواند چالش و دشواری و دردسر جدی ایجاد کند. جریان رسانهای و فضای استادیومی حاکم بر سپهر سیاسی امروز ایران تحت تأثیر توییتر (ایکس فعلی) و اینستاگرام، یک فضای بیرحم، رادیکال، شعارگرا و حذفی است. بنابراین کسی که بخواهد به این فضا وارد شود یا باید آلوده مناسبات رادیکال و ظاهربین و دگماتیک آن شود و یا باید خود را برای هجمههای فراوان آماده کند. اتفاقی که برای روستایی نیز افتاد و در ادامه هم میتواند بیفتد.
ماهیت هنر، ماهیتی لفافهگو و بهدوراز شعار و بیان مستقیم است؛ بنابراین یک فیلمساز اگر بخواهد از طریق فیلمش حرف بزند و حرفهای عمل کند، نمیتواند انتظارات فضای گلآلود مجازی و رسانهای سیاست امروز را برآورده کند و همین عامل نیز، آن بلا را بر سر «قهرمان» فرهادی آورد که منجر به رفتن فرهادی از ایران (شاید دائمی و شاید موقت) شد. روستایی نیز خوب است در نظر بگیرد که اگر بخواهد فیگور اکتیویست سیاسی که امثال رسولاف و پناهی دارند را بگیرد، از موقعیت حرفهای فیلمسازی خصوصاً داخل ایران، دور خواهد شد و اگر بخواهد نصفهنیمه حرف سیاسی بزند یا داعیه انتقادی و اعتراضی داشته باشد، انتظارات فضای گلآلود حاکم بر سیاست امروز را برآورده نخواهد کرد. بنابراین بهترین کار این است که همان جنس سینمای اجتماعی و خانوادگی که در «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» تجربه شد را ادامه دهد و وارد دعواهای بیرحمانه سیاسی نشود.
حضور روستایی با چهارمین فیلمش - «زن و بچه»- در جشنواره کن اما، نشاندهنده این بود که انگار روستایی دوست دارد همچنان مسیر «برادران لیلا» را ادامه دهد. اتفاقی که درباره «زن و بچه» در جشنواره کن افتاد اما چه بود؟ روستایی با هجمه روبهرو شد که چرا با مجوز رسمی فیلم ساختی و یا چرا بازیگران زن فیلم همان اندک ملاحظات فعالیت در داخل ایران را رعایت کردهاند و روستایی هر چه قدر هم که تلاش کرد با حرفدرمانی، تندروهای آنورآبی را آرام کند، فایدهای نداشت و مغضوب شد.
موقعیت روستایی امروز، شبیه به یک اکتیویست سیاسی خجالتی است. از طرفی بهخاطر ملاحظاتی که برای فعالیت حرفهای داخل ایران دارد، نمیخواهد از خطوط قرمز عبور کند و در عین حال دوست دارد فیگور و ژست فیلمساز معترض نیز داشته باشد. این موضوع اما به ضرر اوست، زیرا هم برای فعالیت حرفهای او دردسر نسبی دارد و کیفیت فیلمهایش را هم کمتر میکند و هم آن طرفیها و جریانات معترض و عصبانی را راضی نخواهد کرد و بنابراین آرزوی من این است که کاش روستایی به همان دوران «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» بازگردد.
شماره ۴۴۲۲ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
اکتیویست سیاسی خجالتی یا فیلمساز اجتماعی خوشقریحه














