زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست: تأکید ایران بر خط قرمزش یعنی غنیسازی صلحآمیز هستهای، محدود به امروز و دیروز نیست و بهاندازه عمر فعالیت هستهای ایران سابقه دارد. روز گذشته اما رهبر انقلاب در واکنش به اظهارنظرهای زیادهخواهانه کابینه ترامپ در مورد تعطیلسازی حق غنیسازی ایران بازهم به این موضوع تأکید کردند و گفتند: «اینکه بگویند ما به ایران اجازه غنیسازی نمیدهیم، این غلط زیادی است. کسی منتظر اجازه این و آن نیست. جمهوری اسلامی سیاستی دارد، روشی دارد، سیاست خودش را تعقیب میکند.» پیشازاین مقامات دستگاه وزارت خارجه هم بارها به این موضوع تأکید کردند که خطقرمز ایران در مذاکرات حق غنیسازی صلحآمیز هستهای است. عباس عراقچی وزیر خارجه ایران، در چند دور مذاکراتی میان ایران و آمریکا در پیامها و گفتوگوهای رسمی به این موضوع تأکید داشت که «حفظ غنیسازی ایران و زیرساختهای هستهای کشور» غیرقابلمذاکره است. تأکید صریح آمریکاییها بر تعطیلکردن برنامه هستهای ایران با ابزار تهدید و فشار ابعاد و اهداف گستردهای دارد، موضوعی که رهبر انقلاب نیز در بخشی از صحبتهای روز گذشته خود به آن اشاره کردند. مسئله این است که ادامه و پیشرفت غنیسازی ایران حتی بدون دستیابی به سلاح هستهای در حوزههای مختلف مثل تولید رادیوداروها و تولید برق توانمند میشود. تعطیلی غنیسازی هستهای عملاً ایران را از استفاده از قابلیتهای این دانش محروم میکند، محرومیت از این دانش نیز طبعاً ایران را در موقعیت ضعیفی قرار میدهد، در حال حاضر که با بحرانهای ناترازی انرژی مواجهیم، تولید برق با استفاده از فناوری هستهای در سالهای آینده میتواند به مدیریت این بحران کمک کند؛ اما محروم شدن ایران از این توانمندی مدیریت بحران ناترازی انرژی را با دشواریهای زیادی همراه میکند، نکته دیگر آن که تختهکردن فناوری هستهای ایران، امکان استفاده از این فناوری در حوزههایی که به توانمندیهای دفاعی ایران هم مربوط میشود را محدود میکند. درحالیکه بسیاری از کشورها با ایجاد و احداث نیروگاههای هستهای به دنبال تقویت قدرت خود هستند، تعطیلی دانش بومی هستهای ایران نوعی خودکشی حساب میشود و پروژه تضعیف ایران را محقق میکند، کوتاهآمدن ایران در استفاده از فناوری هستهایاش، عملاً این امکان را به آمریکاییها میدهد که پس از آن خواستههای زیادهخواهانه دیگری در مورد توانمندی دفاعی ایران مطرح کنند. به همین منظور کوتاهآمدن ایران علاوه بر اینکه ایران را از داشتن یک توانمندی راهگشا محروم میکند، به لحاظ سیاسی، قدرت ایران را تضعیف میکند. برای بررسی ابعاد مهم غنیسازی هستهای ایران و اهمیت حفظ آن با «حسین طالبی» و «حسین آبنیکی» کارشناسان حوزه هستهای گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
حسین طالبی، کارشناس هستهای:
آمریکاییها در زمان شاه میگفتند ایران تا 1990 باید 20هزار مگاوات برق هستهای داشته باشد
حسین طالبی ابتدا به این موضوع اشاره کرد که یکی از کارکردهای مهم فناوری هستهای در حوزه انرژی است. وی گفت: «فناوری هستهای کاربردهای متفاوت و متعددی دارد. عمده کارکرد آن در بحث تولید انرژی است. این حوزه دو بخش دارد: یک بخش، بخش رآکتور و تولید قدرت است؛ خروجی فناوری هستهای است که برق را تولید میکند مثل رآکتور بوشهر که بسیاری از کشورها که این قسمت را دارند. یک قسمت دیگر هم که به آن تولید سوخت میگوییم؛ یعنی مواد لازم که باید وارد رآکتور شود تا آن نیرو بتواند ایجاد شود. این دو بخش باید مکمل یکدیگر باشند تا تضمینی برای تولید واقعی انرژی وجود داشته باشد. باید یک گام عقبتر برویم و این سؤال را بپرسیم که بحث انرژی واقعاً چقدر اهمیت دارد و سهم هستهای چقدر است و آیا قابلجبران است یا نه؟ درباره اهمیت انرژی، دادههایی داریم که میتوان به آن استناد کرد، برای مثال حدود پنج سال پیش از تجارت روزانهای که انجام میشد، بین ۱۳ تا ۱۵ درصد کل آن چیزی که در دنیا معامله میشود، مربوط به انرژی و حاملهای انرژی بود. شما توجه کنید، چند هزار قلم کالا و خدمات وجود دارد و یکی از آنها به تنهایی حدود یکششم یا یکهفتم کل سهم تراکنش مالی را دارد، این نشاندهنده اهمیت این موضوع است. اگر کمی عملیتر به این قضیه نگاه کنیم، بهطور مشخص کشور ما، از سال گذشته تا الان، شدیداً درگیر ناترازی انرژی بهخصوص در حوزه برق است. با اینکه کشوری هستیم که منابع عمده تولید انرژی را داریم و حدود ۶۰ درصد از منابع ما فسیلیاند؛ ولی امروز با ناترازی انرژی مواجهیم، مصرفمان بالا رفته و وضعیت جدی است. یک نکته را هم باید کنار این موضوع مورد توجه قرار دارد، ما بحثی به نام آلودگی هوا داریم که شدیداً معضل شده است؛ یعنی بهمحض اینکه بوی زمستان میرسد، موضوع آلودگی هوا و تبعات آن مطرح میشود. یکی از راهحلهایی که بهعنوان جایگزین، خیلی روی آن مانور داده میشود، استفاده از وسایل نقلیه برقی است تا آلودگی کاهش یابد و این وسایل نقلیه برقی را بهنوعی فرشته نجات میدانند؛ ولی برقی که این ماشینها مصرف میکنند بالاخره بدون آلایندگی تولید نشده است. این برق در نیروگاه تولید شده و برای تولید این برق، دوباره آلایندگی صورت گرفته است. درمجموع آلایندگی غیرمستقیم این وسایل برقی تفاوت چندانی با وسایل نقلیه معمولی ندارد. حالا منظور من مثلاً پیکانی با مصرف ۱۳ لیتر در صد کیلومتر نیست؛ ولی مثلاً فکر کنید ماشینی که در هر ۱۰۰ کیلومتر، به طور نرمال ۵ لیتر بنزین مصرف میکند، مدل برقی همان ماشین، برقی که برایش باید تأمین شود در نیروگاه تقریباً و با درنظرگرفتن یکسری عوامل دیگر همان مقدار آلایندگی ایجاد میکند. خب آن زمان، جایگزین آن یکی از این روشهای تولید انرژی نو هست؛ جبرانپذیر، جایگزینپذیر، مثل انرژی بادی، خورشیدی و... که حداقل امروز، به لحاظ فناوری هزینه و قیمت تمامشده فوقالعاده بالایی دارند و حتی چشمانداز 10 سال یا 15 سال آینده هم با آن تفاوت چندانی ندارد. در این بازه، آنقدر قیمت اینها بالاست که بههیچعنوان برای کشورها صرفه ندارد که عمده تولید برقشان را روی این منابع بگذارند. پس اگر این گزینههای تجدیدپذیر، بهواسطه مشکلاتی که دارند—یعنی اینکه باد همهجا قابلاستفاده نیست، همه فصول هم قابلاستفاده نیست، خورشید هم همینطور و سایر مسائلی که دار—جوابگو نباشند، تنها جایگزین آن موضوع هستهای است. موضوع هستهای، نه فقط برای کشور ما، بلکه برای کل دنیا میتواند، جایگزین خیلی خوبی باشد که شدیداً در حال افزایشپیداکردن است.»
غنیسازی هستهای یک اتفاق خوب نیست، یک توانمندی واجب است
منظور از مصرف انرژی الکتریکی زمانی فقط مصرف انرژی الکتریکی بود؛ اما الان بهاصطلاح این انرژی الکتریکی جایگزین میشود، سوختهایی مثل بنزین، دیزل و سوختهایی که قرار است ماشینها و کامیونها مصرف کنند؛ بنابراین، حالا که این اتفاق دارد میافتد، به نظر میآید رشد مصرف برق در کشورها خیلی زیاد شده و برای جبرانش، اگر قرار باشد آلایندگی ایجاد نکند و با قیمت مقرونبهصرفه تأمین شود، واقعاً گزینه جدی آن انرژی هستهای است. این بحث یک زمانی مطرح بود، مثلاً 50 سال پیش یکسری مشکلات پیش آمد و مقداری از این ماجرا، فاصله گرفتند. اما دنیا دوباره در حال برگشت به این موضوع است، یعنی روند سرمایهگذاری در زمینه هستهای را وقتی در کشورهایی که حتی ریالریال یا سنتسنت برای آنها اهمیت دارد بررسی میکنیم، میبینیم که در این زمینه سهم سرمایهگذاری زیادی دارند. این نشان میدهد که موضوع هستهای یک موضوع قابلاغماض نیست. موضوعی نیست که بگوییم، چیز خوبی است، اما اگر نشد هم مهم نیست. بلکه در حال تبدیلشدن به یک موضوع واجب است.
استفاده فزاینده از انرژی الکتریکی از جمله مواردی است که استفاده از انرژی هستهای برای تولید سوخت در این حوزه را ضروری میکند، طالبی در توضیح لزوم این جایگزینی، گفت: «یک نکته جالبتوجه در این مورد هم این است که یکی از دغدغههایی که اخیراً خیلی مطرح میشود، موضوع مصرف انرژی الکتریکی توسط سرورها و رباتهای هوش مصنوعی است. مثلاً اگر به آمار نگاهی بکنید، مثل GPT و امثال اینها که خودشان ارائه میدهند و شرکتهایی که اینها و میزان مصرف انرژی را رصد میکنند اعلام میکنند، مشخص است که مصرف انرژیشان بسیار بالاست و این در حالی است که این رباتهای هوش مصنوعی هنوز سهم جدیای در زندگی روزمره مردم پیدا نکردند؛ هنوز در حد یک آپشن تزئینی و نسبتاً جذاب و جالبند که بیشتر بهخاطر حس کنجکاوی، مردم سراغ آنها میروند، اگر پیشبینیهایی که مطرح میشود، درست باشد و در آیندهای نهچندان دور، حضور اینها در زندگی مردم بیشتر بشود، بنابراین مصرف برق آنها هم خیلی بالا میرود و دوباره به یک مصرفکننده شدید تبدیل میشود. مصرف انرژی الکتریکی با شیبی خیلی بیشتر از چیزی که تا حالا وجود داشته و در بازهای که در یکی دو دهه آینده، پیش روی ما قرار دارد، حرکت میکند و جایگزین مناسبی هم برای تولید انرژی آن وجود ندارد، چون منابع فعلی، بهخاطر آلایندگی ناشی از سوختهای فسیلی، وضعیت مطلوبی ندارند؛ بنابراین باید یک جایگزین بهتر داشت. این جایگزین بهتر استفاده از انرژی هستهای را الزامی میکند. درواقع انرژی هستهای یک چیز خوب نیست؛ یک چیز ضروری و واجب است؛ باتوجهبه اتفاقاتی که الان دارد میافتد.»
سهم تأمین برق از انرژی هستهای تنها 3 درصد
در حال حاضر از بخشی از تولید برق ما از نیروگاه هستهای بوشهر تأمین میشود؛ اما سهم آن بسیار کم است، طالبی در مورد اینکه چقدر ظرفیت برای افزایش این ظرفیت وجود دارد، گفت: «نیروگاه بوشهر یک نیروگاه ۱۳۰۰ مگاوات اسمی است که با توان هزار رآکتور ۱۳۰۰ مگاواتی دارد، حدود ۱۲ یا ۱۳ سال است که فعال است. همینالان ما از انرژی هستهای استفاده میکنیم، اما سهم آن کم است، حدود دو یا سه درصد، از سهم تولید انرژی را تشکیل میدهد. اگر قرار باشد این عدد بالا برود، مثلاً به ۴۰ یا ۵۰ درصد، ما به تعداد بسیار بیشتری نیروگاه نیاز داریم. اینکه چقدر در این قضیه همت به خرج دهیم و چقدر این مسئله را مهم بدانیم به این بستگی دارد که دولت چقدر سرمایهگذاری کند. ما طرحهایی مشابه داریم، قبل از انقلاب در یکی از پیشنهادهایی که یک دانشگاهی آمریکایی به شاه داده بود که مربوط به سالهای ۱۹۷۰ بود، پیشنهاد داده بود که اگر قرار است ایران به قدرت منطقهای تبدیل شود، باید تا سال ۱۹۹۰ حدود ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای تولید کند؛ یعنی ۲۰ برابر نیروگاه بوشهر امروز ما. این پیشبینی مربوط به حدود ۵۰ سال پیش است. طرح این ۲۰ مگاوات نیروگاهی مستلزم سرمایهگذاری بوده است. آن زمان، به هر دلیلی، سمتگیری حکومت به آن سمت رفت. یعنی قراردادهایی بسته شد که نه فقط از داخل، بلکه فشارهای خارجی، هم وجود داشت، مثلاً آمریکاییها و فرانسویها تا حدودی فشار میآوردند که بیایند و در ایران، رآکتور احداث کنند. ولی فقط یکی از آنها عملیاتی شد. بااینحال، طرح ۲۰ گیگاوات برق، طرحهای اولیهاش آماده بود؛ برای مثال در خنداب راهاندازی اولیه هم شده بود. در خود بوشهر نیز قرار بود دو واحد نیروگاهی مثل آنچه امروز داریم، وجود داشته باشد. اگر به دنبال زمان هستیم، باید بپرسیم که چقدر دولت این موضوع را جدی میداند. مثل این است که کسی از من بپرسد ساختن یک ساختمان سهطبقه چقدر طول میکشد؟ پاسخ این است که شما چقدر میخواهید برای آن هزینه کنید، چقدر از سهم زندگیتان را روی این موضوع بگذارید. اگر هیچ محدودیتی در هزینه و اولویتدادن نداشته باشید، ممکن است ساختمان سهطبقه را در دو تا سه ماه بسازید؛ ولی اگر بخواهید بهصورت قسطی و قلکی به آن نگاه کنید، ممکن است ۱۰ سال طول بکشد. اما اگر واقعاً دولت تمام توانمندی خود را پای کار بیاورد، ما برنامه مصوب مجلس را داریم، در بازه پنج تا ۱۰ساله، ما باید به عدد ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای برسیم. یعنی مجلس این موضوع را کارشناسی کرده و به این نتیجه رسیده که در صورت استفاده از تمام توانمندیهای کشور، این زمان قابلدستیابی است.»
طالبی ضمن اشاره به این موضوع که محدودکردن توانمندی هستهای، عملاً ایران را دچار بحرانهای جدی میکند، گفت: «الان همه دغدغه روی بحث نظامی است؛ ولی مطمئن باشید اگر کشوری واقعاً ما را دشمن خود بداند و هر پیشرفت ما برایش مضر باشد و نتواند با ما کنار بیاید، هر چیزی که بتواند آینده ما را تأمین کند برای او مضر است و او از این زاویه به قضیه نگاه خواهد کرد. باید به این موضوع توجه کنیم که تمام صحبت من فقط درباره تولید انرژی است. چون ممکن است در پاسخ گفته شود که تولید انرژی شما را میتوانید، خریداری کنید. الان هم همین را میگویند؛ میگویند شما تولید غنیسازی را صفر درصد انجام دهید یا اصلاً انجام ندهید و در مقابل روسیه ضمانت بدهد که سوخت شما را تأمین میکند. این تجربه دقیقاً قبلاً وجود داشته است. بعد از انقلاب قرار بود که سوخت رآکتور بوشهر ما را آلمانیها تکمیل کنند که نکردند، با اینکه پولش را گرفته بودند و تا حد زیادی هم پیشرفت کرده بود اما بهخاطر فشارهای آمریکا، این کار انجام نشد. بعد از آن، روسیه وارد شد و روسها هم هزارجور بازی درآوردند و درنهایت، رآکتوری که ۸۵ درصد پیشرفت کرده بود تا سال ۵۷، برای اینکه دوباره عملیاتی شود، نزدیک به ۲۰ سال از زمانی که مجدداً استارت زدند تا آن را تکمیل کنند زمان برد تا وارد چرخه شود. این برای ساخت رآکتور بود، عرض من این است که این مسئله چیزی نیست که بتوانید با اعتماد به دیگران بنشینید و بگویید من رآکتور میسازم و سوخت آن را دیگران میدهند، چنین اتفاقی در حوزه استراتژیک ممکن است اتفاق بیفتد، اما ریسک است، زمانی که خیلی موضوع مهمی باشد، هیچ دولت عاقلی ریسک نمیکند که بگوید به ضمانت یک معاهده قبول میکنم، 20 راکتور بسازد، سوخت آن را چینیها یا کشورهای دیگر بدهند. این است که چرخه تولید باید کنار چرخه تأمین قدرت باشد.»
کانادا و آلمان هم غنیسازی هستهای دارند و سلاح نساختند
طالبی اشارهای هم به کشورهایی که علیرغم تولید انرژی هستهای، سلاح هستهای ندارند کرد و گفت: «باید تفکیک قائل شویم بین تولید قدرت و سوخت. مثلاً کنار گوش ما امارات قرار دارد که رآکتور دارد، عربستان هم قرار است رآکتور بزند، این معمولاً حساسیت ندارد. بیشتر روی آن بخش از ماجرا که مربوط به تولید سوخت هستهای است، حساسیت وجود دارد. کشورهایی که تولید سوخت هستهای دارند؛ ولی در باشگاه دارندگان سلاحهای هستهای نباشند، یکیشان، اگر اشتباه نکنم، آفریقای جنوبی است. کاناداییها هم غنیسازی را انجام میدهند بدون اینکه جزء دارندگان سلاح هستهای باشند. آلمانیها و برخی کشورهای اروپایی هم سهامدار شرکت یورودیف هستند. یورودیف بزرگترین تولیدکننده سوخت هستهای در دنیا البته در فرانسه است؛ ولی یک کنسرسیوم اروپایی پشت آن است؛ بنابراین این کشورها بهنوعی دارنده این فناوری هستند، ولی سلاح هستهای ندارند. چند سال پیش هم کرهجنوبی هم در بحث غنیسازی پلوتونیوم و مواردی ازایندست کارهایی انجام داده بود. ما میدانیم که کرهجنوبی هم حداقل بر اساس آنچه اعلامشده سلاح ندارد.»
حسین آبنیکی: تعطیلی غنیسازی هستهای قدرت ملی ما را تضعیف میکند
حسین آبنیکی، کارشناس هستهای به سه سطح از غنیسازی هستهای در ایران و ضرورتهای مورد نیاز ایران اشاره کرده و گفت: «ما در سه سطح غنیسازی انجام میدهیم. غنیسازی سه و نیم درصد برای ما کاملاً ضروری است و متناسب با نیازمان است. ما الان در برق ناترازی داریم، قطعاً باید در سبد تولید انرژی، بخش قابل توجهی را برای فناوری هستهای و برق هستهای داشته باشیم که هدفگذاریاش ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای است. قطعاً و قهراً باید ما بتوانیم سوخت این نیروگاهها را هم خودمان تولید کنیم و نمیتوانیم در این سوخت وابسته باشیم. وابستگی در این سوخت میتواند به این ترتیب باشد که هر طرفی که به او وابسته هستیم - مهم نیست چه کسی باشد و کدام کشور است - به ما سوخت ندهد، ما نمیتوانیم برق داشته باشیم. صنعت خانگی ما نمیتواند برق داشته باشد. کل کشور فلج میشود. پس ما نمیتوانیم برقمان را از برق هستهای در حد ۲۴ هزار مگاوات، استفاده کنیم اما تولید سوخت نکنیم و به سوختش وابسته باشیم. این، برای ما چالش اساسی است. بنابراین ما نمیتوانیم غنیسازی سه و نیم درصد را کنار بگذاریم. غنیسازی ۲۰ درصدی که الان داریم، برای رآکتور تهران که داریم با آن کار تحقیقاتی انجام میدهیم، هم تولید رادیودارو میکنیم و بیش از یک میلیون نفر از این رادیوداروها در تشخیص بیماریها استفاده میکنند و در بعضی موارد، درمان بیماریها؛ آن هم بیماریهای صعبالعلاج، بسیاری از سرطانها، بیماریهای مغزی، کلیوی و قلبی، اینها با استفاده از این فناوری است. اگر ما این فناوری را نداشته باشیم و نتوانیم سوخت رآکتور تهران را تولید کنیم، جان بیش از یک میلیون بیمار به خطر میافتد.»
حذف سوخت 20 درصد، جان یک میلیون بیمار را به خطر میاندازد
آبنیکی به این موضوع اشاره کرد که رآکتور تهران که برای تولید رادیوداروها مورد استفاده قرار میگیرد، یک دهه است که با سوخت ایرانی تولید میشود و گفت: «رآکتور تهران، تقریباً یک دهه است که با سوخت ایرانی کار میکند. اگر ما غنیسازی ۲۰ درصد را کنار بگذاریم، معنایش این است که ما سوختی برای رآکتور تهران نخواهیم داشت و غربیها نه آن موقع، نه از آن موقع تا الان، حاضر نشدند به ما سوخت ۲۰ درصد بدهند. رادیودارو هم حاضر نیستند، کمااینکه داروهای بیماریهای پروانهای و خیلی داروهای دیگر را هم همین حالا به ما نمیدهند. حالا ما تحریم را دور میزنیم یا تولید داخل میکنیم. کمااینکه همان واکسن کرونا را به ما نمیدادند. ما خیلی محدود توانستیم از بیرون تأمین کنیم و بیشترش را سعی کردیم در داخل تولید کنیم. فلذا نداشتن سوخت ۲۰ درصد، به معنای این است که ما رادیو دارو نخواهیم داشت. در تشخیص و درمان، حدود بیش از یک میلیون بیمار، فلج خواهیم شد و جان اینها به مخاطره میافتد. سوخت 60 درصد هم که الان، تولید میکنیم. روی پروژهای هم کار میکنیم برای پیشرانهای هستهای، یعنی موتورهایی که سوختشان از سوخت هستهای تأمین میشود. این موتورها برای زیردریاییها و برای یکسری کشتیهای بزرگ هستند، برای جابهجایی دریایی است. هماکنون ما داریم آن موتورهای هستهای را میسازیم. الان تقریباً هفت، هشت سالی است که روی اینها کار میشود، و انشاءالله بهزودی صاحب پیشرانهای هستهای خواهیم بود؛ موتورهای دریایی که در واقع سوختشان از فناوری هستهای تأمین میشود. آن وقت اگر قرار باشد که سوخت ۶۰ درصد در اختیار نداشته باشیم، معنایش این است که عملاً آن موتورهای دریایی را هم ما نخواهیم داشت. ما در کشتیرانیمان نخواهیم توانست از این امکان بهرهبرداری کنیم. بنابراین، همین سه مقولهای که الان ما در حوزه غنیسازی داریم، هر سه مورد، مصرف راهبردی برای ما دارد و ما نمیتوانیم بگوییم این را کنار میگذاریم و از کشور دیگری استفاده میکنیم یا سوخت را از جای دیگر تأمین میکنیم؛ کما اینکه هیچ کشوری هم تا حالا به ما نداده است. فقط روسها سوخت رآکتور بوشهر را که خودشان ساختهاند، دارند تأمین میکنند. ما همین الان رآکتورهای مختلف دیگری در کشور داریم میسازیم و سوختشان را قاعدتاً باید خودمان تأمین کنیم و کسی به ما نخواهد داد.»
مسئله، تضعیف قدرت ملی کشور است
آبنیکی به این موضوع اشاره کرد که غنیسازی هستهای، حتی تا 90 درصد هم میتواند صلحآمیز باشد و در ادامه افزود: «همین رآکتور تهران در زمان طاغوت که خودشان ساختند، سوخت ۹۲ درصد استفاده میکرده، کاملاً هم صلحآمیز بوده، هیچ مشکلی هم نداشته و ندارد. حالا بعد از انقلاب، سوخت را به ۲۰ درصد تبدیل کرده و ما هم پذیرفتیم. بنابراین حتی غنای بالای ۹۰ درصد هم به معنای غیرصلحآمیز بودن فعالیت صنعت هستهای نیست. بسیاری از رآکتورهای تحقیقاتی در دنیا سوخت بالای ۹۰ درصد استفاده میکنند. نباید کسی تصور کند که اگر ما بخواهیم سوخت مثلاً بالای ۹۰ درصد هم تولید کنیم، یعنی داریم فعالیت غیرصلحآمیز انجام میدهیم. پروژههای تحقیقاتی زیادی میتوانیم داشته باشیم که سوخت بالای ۹۰ درصد استفاده کنند. اصلاً بحث اعتماد نیست؛ بحث تضعیف قدرت ملی کشور است. این تضعیف قدرت ملی کشور در فضای این است که شما ۲۰ درصد تولید نکن تا بیماران دچار مشکل شوند. ترامپ رفت در عربستان نشست و ما را با عربستان مقایسه کرد، عربستانی که در تأمین غذای مردمش - که تقریباً یکسوم جمعیت ماست - وابسته است. ما کمتر از ۳۰ درصد از غذای مردممان را وارداتی و از بیرون تأمین میکنیم، در حالی که نزدیک به ۸۰ درصد یا ۷۰ و چند درصد غذای خودمان را داریم تأمین میکنیم. بعد که فناوری هستهای را تعطیل کنیم، میگویند اینها نمیتوانند الان بیایند رادیو دارو برای مردمشان تولید کنند و مردمشان دارند از دست میروند. این قدرت ملی کشور را پایین میآورد و مردم را تحت فشار قرار میدهد.»














