امیرمهدی حسیبی طاهری، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی(ره) مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): انقلاب اسلامی، تنها یک تحول سیاسی در ایران نبود؛ یک پیام جهانی بود برای بشریت. اگر حوزه علمیه بخواهد به وظیفه تاریخی خود وفادار بماند، باید جای خود را در میدان جهانی تبلیغ دینی پیدا کند. این وظیفه، فردی نیست؛ یک تکلیف جمعی برای حفظ هویت اسلامی در جهان است. زمان آن رسیده است که حوزه، گام دوم خود را جهانی بردارد.
انقلابی فراتر از مرزها...
در ۱۵۰ سال گذشته، مصلحان اسلامی و متفکران بزرگ- مانند سیدجمالالدین و محمد اقبال و دیگران- باوجود تلاشهای ارزشمندشان، بهجای برپایی انقلاب و حکومت اسلامی، تنها به دعوت اسلامی و اصلاحات فرهنگی و فکری بسنده کردند. گرچه این روش پسندیده و مفید است، اما هرگز نتایجی در حد حرکت پیامبران و انقلابهای بنیادین به بار نمیآورد و تنها میتواند زمینهساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر! درست است که در انقلاب باید از ابزار «گفتن و نوشتن و تبیین» استفاده کرد اما اصل بر حرکت و «سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن است.» دقیقاً مانند کاری که حضرت امام(ره) انجام دادند «امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم(ص) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را.»1
با پیروزی انقلاب اسلامی، موجی از هیجان در کشورهای اسلامی ایجاد شد؛ چراکه یک «تجربه جدید و یک حرف نو» را در دنیا مطرح کرده بود و با بلندکردن پرچم اسلام و ایستادگی در برابر تهدیدات شرق و غرب، شعار «نه شرقی، نه غربی» سر میداد و به وعدههای فریبنده بیاعتنا ماند.
این حرکت بهقدری تأثیرگذار بود که غرب و آمریکا، گفتند «اگر جلوی این انقلاب را سد نکنیم و این نظام را از پا نیندازیم، دنیای اسلام را تسخیر و منافع غرب را در دنیای اسلام تهدید خواهد کرد. راست هم میگفتند؛ لذا توطئهها علیه انقلاب اسلامی شروع شد»2 «برای اینکه بتوانند این تجربه جدید را به شکست بکشانند.»3
انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر قرائت ناب محمدی (ص) از اسلام شکل گرفته بود، نمیتوانست «به مرز و ملیت و قومیت خاصی محدود باشد.»4 به همین خاطر از ابتدای پیروزی خود ملتهای «زیرفشار سلطه که دلهایشان از قدرتهای بزرگ، پر بود» را مخاطب خود قرار داد؛ چراکه معتقد بود «حرف ملت ایران و راه آنها و هدفهای آنها برای بقیه ملتها و حداقل برای بعضی از ملتهای علم مورد قبول و موردعلاقه است.»5 البته برخلاف تهاجم رسانهای دشمن جمهوری اسلامی ایران هیچگاه بهدنبال «هیچ تحمیلی بر ملتهای دیگر» نبوده و نیست؛ چراکه ماهیت انقلاب اسلامی یک ماهیت فرهنگی بهشمار میرود و مقوله فرهنگ اساساً اجباربردار نیست و اشاعه و گسترش آن به معنای «صدور فرهنگ انسانسازِ اسلام»6 است. اما این هدف بدون سازماندهی و داشتن یک نهاد متولی قابلتحقق نبود. به همین دلیل، انقلاب اسلامی تلاش کرد تا نهادهایی فراتر از ساختارهای سنتی دیپلماسی مانند «وزارت امور خارجه» ایجاد کند. درنهایت، با تجمیع نهادهای مختلف، «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» راهبری این عرصه را عهدهدار شد.
از قم تا قاهره؛ آیتالله بروجردی(ره) و تولد تبلیغ جهانی تشیع
یکی از عناصر مهم در پیروزی انقلاب اسلامی «روحانیت متعهد و انقلابی» بود که در امتداد «حرکتهای اصلاحی یا انقلابی در 150 سال اخیر» آنهم در زمانی که «هیچکس جرات دم زدن نداشت یا مسئله را بهدرستی درک نمیکرد، ابتدائا وارد میدان شده و در بسیاری از موارد به برکت حمایت مردم توانستند دشمن را ناکام بگذارند.» اما این نقشآفرینی پایان کار روحانیون نبوده و نیست؛ بلکه آنان همچنان که در تأسیس نظام اسلامی مؤثر بودند باید در تثبیت و استحکام آن نیز تأثیرگذاری جدی داشته باشند که یکی از این موارد «فعالیت در عرصه بینالملل» است. حوزههای علمیه باید بهواسطه «توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشورهای اسلامی، با تحول اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند.»7
البته توجه به تبلیغ بینالملل در دوران معاصر به زمان زعامت آیتالله بروجردی(ره) بازمیگردد که در آن زمان حوزه علمیه قم مبدل به «قله علمی و تحقیقی و تبلیغی تشیع در سراسر جهان شد.»8 در دورانی که خیلی از افراد خواندن زبان انگلیسی را «مستهجن» و خروج از «زی طلبگی» تلقی میکردند، ایشان با تشویق طلاب مستعد آنان را در تابستان به تهران و مدرسه علوی میفرستادند تا به معلومات جدید و زبان خارجی مجهز بشوند؛ چراکه ازنظر ایشان طلاب باید برای تبلیغ به خارج از کشور بروند و شرط لازم این امر آشنایی با علوم جدید و یادگیری زبان خارجی بود.9
آیتالله بروجردی برای گسترش و پیشبرد تبلیغ بینالملل، در مصر، مکه، مدینه و آفریقا نماینده داشتند، همچنین مرکز اسلامی هامبورگ را تأسیس کردند که آقایان محققی، محمدیگیلانی و شهید بهشتی مسئولیت آن را برعهده گرفتند.10 شاگرد برجسته ایشان یعنی حضرت امام(ره) نیز با توصیف «وضع خاص» حوزه در دوران قدیم، یادگیری زبان در آن دوران را از نگاه حوزویان معادل «کفر مطلق» بیان کرده و یادگیری زبان خارجی برای تبلیغ اسلام را «عبادتی بزرگ» بهشمار میآورند.11
از طرف دیگر ایشان سعی داشتند از طریق ارتباط با مراکز علمی مهم جهان اسلامی در آن دوران ازجمله «جامعه الازهر مصر» و «دارالتقریب»، «سوءتفاهم»های شکلگرفته شده در میان فرق مختلف اسلامی را برطرف کرده و زمینه وحدت میان مسلمانان را ایجاد کنند.
همچنین آیتالله بروجردی به تقریب میان فرق اسلامی، به مسئله گفتوگوی میان ادیان نیز اهتمام میورزیدند. مرحوم آیتالله صافیگلپایگانی در این زمینه میفرمایند: «استاد ما آیتالله بروجردی بارها بر این نکته تاکید داشتند که باید با ادیان الهی دیگر ارتباط داشت و در ضمن این ارتباطها، هدایتهای قرآن و اهلبیت(ع) را با دلیل متقن برای آنها بیان کرد.»12
نمیگویم محال اما...
رهبر معظم انقلاب نیز با عنایت به این مسائل و افزایش روزافزون حجم و تطور علمی و گسترش اقسام شیوهها و ابزارهای پراکندن پیام، بر عبور از نوع نگاهی که «تبلیغ را در مرتبه دوم حوزههای علمیه» میداند، تأکید کردند و معتقدند که تبلیغ در دوران ما «اهمیت مضاعفی» دارد، چون در این دوره حاکمیت اسلامی رخ داده است که «در طول بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتفاقی نیفتاده بود.»
همچنین اهدافی همچون «تشکیل نظام اسلامی»، «اقامه و اشاعه معروف»، «ازاله منکر» و... «جز با تبلیغ» قابلتحقق نمیباشد.13 آیتالله خامنهای شرایط فعلی را به یک «میدان جنگِ تبلیغاتی» تشبیه میکنند که درنهایت و برای مقابله با تهاجمات فرهنگی دشمن، «اسلام به میدان میآید و پدر همهشان را درمیآورد. اما به چه قیمتی؟!»14
از نظر ایشان کوتاهی در تبلیغ میتواند آن «سیلیای باشد که اگر اسلام بخورد تا سالهای متمادی اثرش روی او باقی خواهد ماند» و اگرچه جبران این عارضه «محال» نبوده، ولی بهآسانی نیز ممکن نیست و ما را مبتلای به «استحاله فرهنگی» میکند.15
البته باید توجه داشت که تبلیغ «صرفاً گفتن و نوشتن نیست؛ تبلیغ رساندن است.»16 این رساندن لوازمی دارد که باید نسبت به آن ملتفت بود ازجمله: «شناخت مخاطب»17، «بهروز بودن تبلیغ»18، «روحیه جهادی»19، «توانمندی علمی و عمل به گفتههای خود»20، «استفاده از هنر»21 و... است. همچنین نباید «دفع و رفع شبههها، دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان به غفلت بکشاند»22؛ چراکه در موضوعاتی همچون «حقوق بشر»23، «حقوق زنان»24 و... ما در موضع طلبکار از تمدن غربی قرار داریم.
راهحل چیست؟!
رهبری مهمترین کمبود امروز کشور را «پیگیری» معرفی میکنند،25 بنابراین باید برای پیگیری مسئله تبلیغ یک نهاد ایجاد شده یا مسئولیت این کار به نهادهای موجود محول شود. آیتالله خامنهای برای «جبران عقبماندگی از لحاظ کمیت در تبلیغ» ایجادشدن «کانونهای عظیم حوزوی» را پیشنهاد میکنند که سهمأموریت اصلی «تهیه مواد تبلیغی بهروز»، «تنظیم و تعلیم شیوههای اثرگذار تبلیغی» و «تربیت مبلغ به معنای واقعی» را دنبال کنند.26 البته تکیه و تمرکز بر مسئله تبلیغ نباید موجب فرار از خوب درسخواندن بشود؛ چراکه به تعبیر مقاممعظمرهبری «بیمایه فطیر است»!27
رهبر معظم انقلاب با توجه به مرکزیت حوزه علمیه، وظیفه «پاسخگویی به پدیدههای پیچیده و پرتعداد» و مشارکت در «تولید و تبیین نظامات اجتماعی» را در دوران اسلامی برای حوزه بیان میکنند؛ چراکه «امروز نمیتوان فقاهت را به تعبیر امام راحل، همچون ناآگاهان، غرقشدن در احکام فردی و عبادی دانست. فقه امتساز، محدود به حد و اندازه احکام عبادی و وظایف فردی نیست.» البته فقیه علاوه بر آشنایی با «همه ابعاد و معارف دینی در همه زمینهها» باید با «یافتههای امروز بشر در عرصه علوم انسانی و دانشهای مرتبط با زندگی انسان» آشنا باشد. در میان موضوعاتی که آیتالله خامنهای به آن اشاره میکنند «روابط دولت با دولتها و ملتهای دیگر» به چشم میخورد.28
امروز سفرا و نمایندگان جمهوری اسلامی باید هم به دیدگاههای اسلام در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی آگاه باشند، هم در عمل به آن پایبند باشند و هم در ترویج و انتقال آن به دیگران نقشآفرینی کنند. درصورتیکه حوزههای علمیه نتوانند از دانشگاه «در علوم انسانی مرتبط با نظامات حاکمیتی و مردمی» درکنار «نگاه محققانه و نقاد» خود، درست و غلط نظرات رایج دانش جهان را تشخیص دهند، نمایندگان خارجی بهمثابه فرماندهان میدانی خواهند بود که ارتباطشان با ستاد مرکزی قطع شده و مجبور به تشخیص و اجتهادهای خود از اسلام هستند!
در حال حاضر و با توجه به شرایط جهان موضوعات متعددی وجود دارد که با انتقال نظر اسلام پیرامون آن از حوزهای که «وارث سرمایه سترگ علمی شیعه» و «محصول اندیشهورزی و پژوهشگری هزاران عالِم دینی» در دانشهای مختلف است، کارآمدی جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی عمومی و تلطیف افکار عمومی نسبت به خود را، بهمراتب ارتقا خواهد داد.
نمونهای از این مباحث عبارتند از: «مباحث حقوقی (در موضوعات مختلف مانند حقوق اقلیتها، حقوق جنگ، حقوق اسرا، حقوق زن و خانواده، حقوق زندانیها و...)»، «مباحث محیطزیست (اعم از خود تعامل با طبیعت و وظایف انسان نسبت به آن، تعامل با حیوانات و حقوق آنان و...)»، «مباحث انسانی (همچون جایگاه انسان، هدف انسان، کرامت انسانی و...)»، مباحث مذهبی (مانند بررسی موضوعات مختلف بهصورت تطبیقی در میان ادیان گوناگون)» و... وجه امتیاز تمامی مباحث بالا- غیر از مباحث مذهبی- فراگیری و عمومیت آن است؛ چراکه امروز این مباحث بهعنوان پرسشهای جدی تمدن غرب مطرح است و اسلام در «منابع کتاب و سنت اینقدر پرعمق و پرمغز» به این مباحث پرداخته است که خود موجب جلب و جذب قلوب به سمت اسلام میشود. البته علاوه بر چنین فعالیتهایی در سطوح خرد یا نیمهکلان، میتوان بهصورت فعالانه در طراحی و تولید نظام سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی نیز نقشآفرینی کرد.
العلما ورثة الانبیاء
بهعنوان نکته پایانی لازم است بیان شود که علما وارثان رسول مکرم اسلام(ص) معرفیشدهاند و از سوی دیگر در توصیفاتی که از پیغمبر اکرم (ص) بیان شده است: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَی مَوَاسِمَه؛29 طبیب دوارِ به طب است. طب خود را به همهجا میبرد، به همهجا میرساند؛ با ابزارهای آماده، مرهمها را آماده کرده است.»30 بنابراین حوزههای علمیه و روحانیون فاضل نباید در حوزه بمانند تا از سوی نهادهای متولی به سراغ آنان بیایند، بلکه باید طب خود را که همان علم آنان است با خود به همراه داشته باشند و آن را به سازمانهای مربوطه ارائه کنند؛ چراکه علاوه بر نیاز وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و... به این مسائل، حرکت فعالانه آنان برای رساندن این نظرات و آشنایی با عرصه اجرا، میتواند به تدقیق نظرات و اجتهادات آنان کمک شایانی کند. از سوی دیگر این کار خودش مصداق عمل به علم باشد تا خدایناکرده مشمول این سخن امام علی(ع) نشوند که «اهل آتش از بوی بد عالم بیعمل آزار میبینند.»31 اگر امروز حوزههای علمیه در میدان جهانی تبلیغ دینی غایب باشند، دیگران تفسیر خود را از اسلام به دنیا ارائه خواهند کرد و این یعنی عقبماندگی از رسالتی که بر دوش دارند...
پاورقی
1- بیانات 10 خرداد 1369
2- بیانات 12 آبان 1380
3- بیانات 29 خرداد 1379
4- بیانات 04 تیر 1368
5- بیانات 03 آبان 1368
6- بیانات 19 تیر 1368
7- بیانات 10 خرداد 1369
8- بیانات 17 اردیبهشت 1404
9- برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به بخش «آیتالله بروجردی و احیای حوزه قم» از کتاب «خاطرات آیتالله مهدوی کنی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، غلامرضا خواجهسروی
10- برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به «چشموچراغ مرجعیت: مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، مجتبی احمدی و دیگران.
11- بیانات 02 شهریور 1362
12-برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به مقاله «بازشناسی رویکردهای تبلیغات حوزوی (داخلی و بینالمللی) در عصر آیتالله بروجردی (1340-1325ش)»، مرتضی غرسبان، دو فصلنامه علمی-تخصصی تبلیغ اسلامی، سال چهارم، شماره نهم، بهار و تابستان 1402.
13-بیانات 21 تیر 1402
14- بیانات 09 خرداد 1373
15- بیانات 21 تیر 1402
16- بیانات 18 اسفند 1375
17-- بیانات 17 اردیبهشت 1404
18- بیانات 05 اسفند 1370
19-بیانات 21 تیر 1402
20-بیانات 07 بهمن 1388
21- بیانات 22 اردیبهشت 1379
22- بیانات 17 اردیبهشت 1404
23- بیانات 14 آذر 1386
24- بیانات 01 خرداد 1390
25- بیانات 26 فروردین 1404
26- بیانات 21 تیر 1402
27--بیانات 25 اردیبهشت 1395
28- بیانات 17 اردیبهشت 1404
29- نهجالبلاغه خطبه 108
30-حوزه و روحانیت صفحه 1490، آیتالله خامنهای، موسسه انقلاب اسلامی.
31-«قَالَ رسولالله(ص): أَهْلَ اَلنَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ اَلْعَالِمِ اَلتَّارِكِ لِعِلْمِهِ» الکافی، ج 1، صفحه 44











