مازیار وکیلی، خبرنگار: جشنواره فیلم کن از نگاه بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما، معتبرترین جشنواره سینمایی جهان است. این اعتبار پیش از هر چیز به پیشینه و قدمت آن بازمیگردد؛ جشنوارهای که از دهه ۳۰ میلادی (با احتساب وقفهای پنجساله بهدلیل جنگ جهانی دوم) تاکنون بیوقفه برگزار شده است. اما تنها تاریخچه پربار نیست که کن را مهم میکند، بلکه تأثیر آن بر تقویم سینمای جهان نیز نقش بسزایی در اعتبار آن دارد. بهعنوان نمونه، سال گذشته آنوراشان بیکر با کسب نخل طلای جشنواره، بهیکباره به چهرهای جهانی بدل شد. موفقیتی که نهتنها آغازگر فصل جوایز برای فیلمش بود، بلکه سرانجام به کسب چهار اسکار و مجموعهای از افتخارات دیگر انجامید. تأثیرگذاری کن را باید جهانی دانست. زمانی سینمای آمریکا و به تبع آن اسکار، مسیر مستقلی از سینمای اروپا طی میکردند، اما امروز کن توانسته حتی بر ذائقه سینمای نخبهگرای آمریکا نیز اثرگذار باشد. رد پای این تأثیر را میتوان در روند توزیع جوایز اسکار هم مشاهده کرد.
با وجود دهها جشنواره کوچک و بزرگ در اقصی نقاط جهان، کن همچنان جایگاه خود را بهعنوان مهمترین جشنواره سینمایی حفظ کرده است. همین اهمیت باعث میشود سالانه هزاران خبرنگار، منتقد و چهره رسانهای برای پوشش اخبار آن، راهی جنوب فرانسه شوند. هرچند کن در سالهای اخیر با انتقادهایی مواجه بوده، اما در روزگاری که عمر بیشتر رویدادهای فرهنگی از چند سال فراتر نمیرود، تداوم و ثبات آن نشان از جایگاهی ویژه دارد؛ جایگاهی که میتوان آن را نمادی از حیات سینما در دوران پرتلاطم امروز دانست.
نخل طلای افتخاری؛ جایزهای برای جاماندگان
نخل طلای افتخاری، شاید در نگاه اول یک جایزه فرعی و کماهمیت به نظر برسد، اما وقتی به فلسفه اهدای آن توجه کنیم، معنای تازهای پیدا میکند. این جایزه به چهرههایی تعلق میگیرد که با وجود تأثیرگذاری بیچونوچرایشان بر سینما، هرگز نخل طلای اصلی را دریافت نکردهاند. نامهایی چون وودی آلن، آلن دلون، جودی فاستر، آنیس واردا و رابرت دنیرو در فهرست دریافتکنندگان این نخل طلای خاص به چشم میخورد؛ اتفاقی که بیش از آنکه تعجبآور باشد، عمق و سختگیری این جشنواره را یادآور میشود.
امسال نیز نخل طلای افتخاری به رابرت دنیرو تعلق گرفت؛ بازیگری که کارنامهاش سرشار از نقشآفرینیهای افسانهای است. از همکاریهای ماندگار با مارتین اسکورسیزی گرفته تا فیلمهایی چون «پدرخوانده۲»، «روزی روزگاری در آمریکا»، «شکارچی گوزن»، «مخمصه» و «ملاقات با والدین». فهرستی که در کنار آثار او با اسکورسیزی، دنیرو را به یکی از ستونهای تاریخ سینما بدل میکند. هرچند در سالهای اخیر برخی انتخابهای ضعیف، به پرستیژ حرفهای دنیرو لطمههایی زده، اما جایگاه بلند او بهعنوان بازیگری توانمند و منعطف همچنان محفوظ مانده است. همین اعتبار نیز باعث شد اعطای نخل طلای افتخاری به او مورد توجه وسیع رسانهها و مخاطبان قرار گیرد. پرسشی که به میان میآید این است: چرا دنیرو تاکنون نخل طلای بهترین بازیگری را دریافت نکرده؟ کن از دنیرو مفتخرتر است یا برعکس؟ پرسشی جذاب که میتواند سوژه بحثهای سینمایی بیپایان باشد.
دنیرو در مراسم دریافت این جایزه، سخنرانیای طوفانی و سیاسی داشت و از فرصت استفاده کرد تا رئیسجمهور پیشین آمریکا، دونالد ترامپ را مورد انتقاد تند قرار دهد. او با اشاره به تعرفههای سنگین ترامپ بر فیلمهای هالیوودی، گفت: «هنر حقیقت است. هنر تنوع را در آغوش میکشد و به همین دلیل تهدیدی برای دیکتاتورهاست...» این اظهارات، آغاز کن ۲۰۲۵ را بهشدت سیاسی و بحثبرانگیز کرد؛ شروعی که شاید آن را به یکی از پرحاشیهترین دورههای تاریخ جشنواره بدل سازد.
هیئت داوران معیارهای هنری یا دیکتاتوری فرهنگی؟
برخلاف اسکار و گلدنگلوب که رأیگیری گستردهای دارند، جوایز جشنواره کن بر اساس نظر هیئت داورانی محدود اهدا میشود. این هیئت توسط دبیر و مدیران جشنواره انتخاب میشوند و طبیعتاً مزایا و معایب خاص خود را دارند.
مدافعان مدل آمریکایی بر این باورند که گستردگی رأیدهندگان موجب عدالت و تنوع میشود. در مقابل، طرفداران سیستم جشنوارهای مانند کن معتقدند این شیوه، تمرکز بیشتری بر کیفیت هنری آثار دارد. با این حال، تصمیمات هر دو سیستم در دورههای مختلف مورد مناقشه بوده است. در مدل کن، رئیس هیئت داوران بعضاً از قدرت وتو برخوردار است و همین موجب شکلگیری اختلافنظرهایی جدی میشود. نمونه مشهور این تنشها، دورهای بود که استیون اسپیلبرگ ریاست داوران را بر عهده داشت و مایل به اهدای نخل طلا به «گذشته» اصغر فرهادی بود. اما تهدید نیکول کیدمن و کریستین مونجیو مبنی بر ترک مراسم، سبب شد جایزه به فیلم عبداللطیف کشیش اهدا شود، البته با شرطی که اسپیلبرگ گذاشت: بازیگران اصلی هم در کنار کارگردان، جایزه را دریافت کنند. در سوی دیگر، در سال ۱۹۹۴ گفته شد بسیاری از داوران رأی به «زیر درختان زیتون» کیارستمی داده بودند، اما کلینت ایستوود با اصرار نخل طلا را به «داستان عامهپسند» تارانتینو رساند.
اما پرسش مهم این است: آیا تصمیمات داوران فقط بر مبنای کیفیت هنری اتخاذ میشود؟ قطعاً نه. هیئت داوران کن نیز مانند بسیاری از جشنوارههای اروپایی، گاه فیلمهایی با مضامین اجتماعی، سیاسی یا جنسیتی خاص را، حتی با کیفیتی متوسط، بر آثار دیگر ترجیح دادهاند. این رویه، محل نقد و تردید بسیاری از منتقدان جدی سینما بوده است. امسال ژولیت بینوش، بازیگر مطرح فرانسوی، ریاست هیئت داوران را بر عهده دارد و سایر اعضا نیز با ترکیبی از چهرههایی از آمریکا، کنگو، هند، مراکش، کره جنوبی و مکزیک انتخاب شدهاند؛ ترکیبی که نشان از توجه به تنوع فرهنگی و نژادی دارد. حال باید دید آیا این تنوع، به انتخابهایی قابل دفاع منجر خواهد شد یا نه.
فهرست فیلمهای بخش مسابقه حضور بزرگان
کن همواره در انتخاب آثار بخش مسابقه، دو سیاست را دنبال میکند: حضور چند فیلمساز سرشناس برای جلب توجه عمومی و در کنار آن، معرفی استعدادهای نو. امسال نیز از این قاعده پیروی شده است. در صدر چهرههای نامآشنا، وس اندرسون با فیلم «طرح فنیقی» حضور دارد. فیلمی که احتمالاً همان حال و هوای فانتزی و شاد آثار پیشین او را دارد، با بازیگرانی چون بنسیو دل تورو، مایکل سرا، تام هنکس و بیل مورای. ریچارد لینکلیتر، کارگردان محبوبی که با سهگانه «پیش از...»، «پسرانگی» و «مدرسه راک» شناخته میشود، امسال با فیلم «موج نو» درباره جنبش سینمایی فرانسه به کن آمده؛ فیلمی که احتمال دارد توجه داوران را جلب کند. یواکیم تریه از نروژ و فیلمسازان دیگر نیز در این بخش حضور دارند، اما نکته مهمتر سهم سینمای ایران در این دوره است. «یک تصادف ساده» جعفر پناهی، فیلمی زیرزمینی و بدون مجوز، به کن راه یافته؛ فیلمی که ظاهراً در نقد فضای سیاسی ایران ساخته شده و طبیعتاً مورد توجه داوران سیاسیمحور قرار خواهد گرفت.
در مقابل، «زن و بچه» ساخته سعید روستایی، فیلمی مجاز و قانونی است که درگیر حاشیههای جدی شده است. منتقدان اپوزیسیون، به همکاری روستایی با نهادهای رسمی اعتراض و او را متهم به تلطیف چهره ایران کردند؛ انتقادهایی که به واکنش قلمی روستایی انجامید. او در مقالهای نوشت، حجاب انتخاب شخصیاش نیست، بلکه واقعیتی اجتماعی است. همه این موارد نشان میدهد که کن امسال جشنوارهای پرحاشیه، پرهیجان و بسیار سیاسی خواهد بود. با همه نقدها و ایرادها، جشنواره کن همچنان مهمترین جشنواره سینمایی جهان است؛ رویدادی که نبض سینمای سال را تعیین میکند.














