فرهیختگان: دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در جریان سفر به عربستان سعودی و در نشست سرمایهگذاری این کشور، اظهارات تندی علیه ایران مطرح کرد. این اظهارات بخشی از عملیات روانی علیه ایران بود که با هدف ایجاد تنش در داخل کشور مطرح شد. بااینحال، تمرکز بیشازحد او بر ایران، عقبنشینی از جنجال نام خلیج فارس، اجتناب از تقابل نظامی و مقایسههای نادرست با عربستان، نشاندهنده ضعف منطقی و واقعی این ادعاهاست.
اگر ایران ضعیف است اینهمه توجه و تهدید چرا؟
ترامپ در نشست سرمایهگذاری در عربستان سعودی که با هدف جذب سرمایه و تقویت روابط اقتصادی برگزار شده بود، بخش عمدهای از سخنان خود را به ایران اختصاص داد. این تمرکز بیشازحد بر ایران خود نشاندهنده اهمیت استراتژیک این کشور در معادلات منطقهای و جهانی است. اگر ایران بهواقع کشوری ضعیف و بیاهمیت بود، همانگونه که ترامپ سعی در القای آن دارد، دلیلی برای اختصاص این حجم از توجه و وقت رئیسجمهور آمریکا در چنین نشستی وجود نداشت. این امر بهتنهایی نشاندهنده جایگاه ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای است که حتی مخالفانش نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
ایران توانسته با وجود تحریمهای سنگین و فشارهای بینالمللی، در حوزههای مختلف از جمله فناوری، صنعت، کشاورزی و نظامی پیشرفتهای چشمگیری داشته باشد. تمرکز بیشازحد ترامپ بر ایران نهتنها نشاندهنده اهمیت آن است، بلکه بیانگر نگرانی آمریکا از نفوذ و توانمندیهای روبهرشد ایران در منطقه نیز است.
جرئت تغییر نام خلیج فارس را نداشت
یکی از نکات قابلتوجه در سخنان ترامپ، اجتناب او از بهکاربردن عباراتی تحریکآمیز در مورد نام خلیج فارس بود. پیش از سفر او به عربستان، برخی رسانههای آمریکایی گمانهزنیهایی را مطرح کرده بودند که او ممکن است از عنوانی جعلی به جای «خلیج فارس» استفاده کند تا حمایت کشورهای عربی را جلب کند. بااینحال، واکنش قاطع و یکپارچه مردم ایران از طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی به این موضوع، باعث شد که ترامپ از این اقدام عقبنشینی کند. او در نهایت به جملهای خنثی بسنده کرد: «من مانع از آن شدم که ایران خلیج [فارس] را خلیج ایرانی بنامد.» این عقبنشینی نشاندهنده تأثیرگذاری واکنشهای مردمی و رسمی ایران در خنثیکردن عملیات روانی آمریکا بود. نام خلیج فارس نهتنها یک مسئله جغرافیایی، بلکه بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ایران است که با اسناد معتبر بینالمللی نیز تأیید شده است. اجتناب ترامپ از ورود به این جنجال نشان داد که حتی در اوج عملیات روانی علیه ایران، او ناچار به رعایت حساسیتهای ملی ایرانیان شد.
عقبنشینی از تقابل نظامی با ایران
ترامپ از زمان انتخاب مجددش بهعنوان رئیسجمهور، بارها ایران را به اقدام نظامی تهدید کرده بود، اما تحولات منطقهای، بهویژه مقاومت نیروهای یمنی در برابر حملات آمریکا، او را وادار به تجدیدنظر در مواضع خود کرد.
یمن با هدف قراردادن هواپیماها و ناوهای جنگی آمریکا و شلیک موشکهای دقیق به سمت اهدافی در سرزمینهای اشغالی، نشان داد که توانایی مقابله با قدرت نظامی آمریکا را دارد. این مقاومت باعث شد ترامپ از موضع تقابل نظامی عقبنشینی کند و حتی به توافقی با یمن افتخار کند که بر اساس آن، نیروهای یمنی متعهد شدند کشتیهای آمریکایی را هدف قرار ندهند.
او در نشست عربستان نیز این موضوع را تکرار کرد و گفت: «حوثیها مبارزان سرسختی هستند، اما آنها موافقت کردند تا کشتیهای آمریکایی را هدف قرار ندهند.» این اظهارات بهمعنای پذیرش ضمنی شکست آمریکا در برابر نیروی مقاومتی است که با امکانات محدود، توانسته قدرت نظامی آمریکا را به چالش بکشد.
طبیعی است که وقتی آمریکا در برابر یمن ناچار به عقبنشینی شده، از تقابل نظامی مستقیم با ایران نیز اجتناب کند. ایران با داشتن توان موشکی پیشرفته، نیروی انسانی آموزشدیده و تجربه چندین دهه مقاومت در برابر فشارهای خارجی، قدرتی بهمراتب بزرگتر از یمن دارد. به همین دلیل، ترامپ بهجای تهدید نظامی، به تشدید تحریمها و عملیات روانی روی آورده است.
مقایسه نادرست جمهوری 80 میلیونی با سلطنت 30 میلیونی
ترامپ در سخنان خود سعی کرد با مقایسه ایران و عربستان، ایران را کشوری ضعیف و ناکارآمد جلوه دهد. او ادعا کرد که عربستان صحرا را به زمین کشاورزی تبدیل کرده، درحالیکه ایران زمینهای کشاورزی را به صحرا تبدیل کرده است. این مقایسه نهتنها نادرست است، بلکه فاقد مبنای منطقی و علمی است. ایران با جمعیتی بیش از دو برابر عربستان (حدود 85 میلیون نفر در برابر 35 میلیون نفر) و مساحتی بهمراتب بزرگتر، با چالشهای متفاوتی مواجه است. ایران با وجود تحریمهای سنگین، توانسته بخش عمدهای از نیازهای صنعتی و کشاورزی خود را تأمین کند، درحالیکه عربستان به دلیل وابستگی شدید به درآمدهای نفتی و اقتصاد تکمحصولی تنها واردکننده بزرگی محسوب میشود. همچنین ایران در بسیاری از شاخصهای توسعه از عربستان پیشی گرفته است. ایران در رتبهبندی نظامی جهانی در جایگاه 16 قرار دارد، درحالیکه عربستان با هزینههای هنگفت نظامی (از جمله قرارداد 142 میلیارد دلاری در همین سفر ترامپ) در رتبه 24 قرار دارد. ایران در حوزه فناوری فضایی و پرتاب ماهواره جزء 10 کشور برتر جهان است، درحالیکه عربستان چنین توانمندیای ندارد. در حوزه دارویی، ایران به خودکفایی 70 درصدی رسیده، اما عربستان کاملاً به واردات وابسته است. در ورزش، ایران با 88 مدال المپیک و رتبه 18 فیفا، عملکرد بهمراتب بهتری نسبت به عربستان (با 4 مدال المپیک و رتبه 58 فیفا) دارد. این درحالی است که عربستان سرمایهگذاری گستردهای به ویژه در ورزش فوتبال داشته و با این حال در کسب سهمیه جام جهانی با چالش مواجه شده است. در حوزه آموزش، نرخ باسوادی، تولید مقالات علمی و حضور زنان در رشتههای علمی نیز ایران وضعیت بهتری نسبت به عربستان دارد. این مقایسهها نشان میدهد که ادعاهای ترامپ نهتنها نادرست هستند، بلکه سعی در تحریف واقعیتهای عینی دارند. ایران با ساختار جمهوری و مشارکت مردمی، در برابر ساختار سلطنتی و متمرکز عربستان، توانسته با وجود محدودیتها به پیشرفتهای قابلتوجهی دست یابد.
رؤیافروشی در مورد آیندۀ ارتباط با آمریکا
ترامپ در سخنان خود سعی کرد پیشرفتهای تکبعدی عربستان (مانند ساخت آسمانخراشها) را به رابطه نزدیک این کشور با آمریکا نسبت دهد و به ایران پیشنهاد دهد که با همکاری با آمریکا میتواند به آیندهای بهتر دست یابد. او گفت: «من میخواهم مسیر تازهای به ایران ارائه دهم تا به سوی آیندهای امیدوارتر حرکت کند. من آماده ایجاد همکاریهای تازه هستم.» این ادعا در حالی مطرح میشود که بسیاری از کشورهای منطقه که روابط نزدیکی با آمریکا دارند، مانند مصر و پاکستان، با وجود جمعیت مشابه ایران، از نظر زیرساختی و اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارند. مصر با بحرانهای اقتصادی مزمن و پاکستان با مشکلات زیرساختی و امنیتی دستوپنجه نرم میکند، درحالیکه ایران با اتکا به توان داخلی خود توانسته در بسیاری از حوزهها خودکفایی نسبی ایجاد کند. این نشان میدهد که رابطه با آمریکا بهتنهایی نمیتواند ضامن پیشرفت باشد و ایران با تجربه تاریخی خود، بهخوبی از این موضوع آگاه است.














