فرهیختگان: اخیراً سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی، بهویژه لیندسی گراهام و تام کاتن، لایحهای را معرفی کردهاند که هدف آن ممنوعیت مطلق غنیسازی اورانیوم توسط ایران است. این لایحه بهگونهای طراحی شده که دولت دونالد ترامپ را از امضای هرگونه توافقی که به ایران اجازه غنیسازی حتی در سطح 3.7 درصد (سطحی که در توافق برجام مجاز بود) میدهد، بازدارد. این اقدام در حالی صورت میگیرد که رئیسجمهور آمریکا و وزیر امور خارجهاش، مارکو روبیو نیز مواضعی مشابه در راستای برچیدن کامل برنامه هستهای ایران مطرح کردهاند. این تحولات پس از اظهارات اولیه استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور غرب آسیا رخ داد که تلویحاً غنیسازی محدود ایران در چهارچوب برجام را به رسمیت شناخته بود، اما این موضع بعداً توسط روبیو و دیگر مقامات آمریکایی تصحیح و سختگیرانهتر شد. این لایحه تلاشی برای محدود کردن انعطافپذیری تیم مذاکرهکننده آمریکا و وادار کردن ایران به تسلیم کامل است که میطلبد ایران نیز در مقابل آن راهبرد هماهنگی اتخاذ کند.
Deep state به کمک ترامپ میآید
سناتورهایی مانند تام کاتن و لیندسی گراهام بهعنوان نمایندگان جریان محافظهکار سرسخت (یا به تعبیری، بخشی از deep state) شناخته میشوند. این جریان، که در سیاست خارجی آمریکا به شدت طرفدار اسرائیل و مخالف هرگونه مصالحه با ایران است، نقش مهمی در شکلدهی به سیاستهای آمریکا در قبال ایران ایفا کرده است. تام کاتن، سابقهای طولانی در مخالفت با برنامه هستهای ایران دارد. در سال 2015، او نامهای سرگشاده به رهبر انقلاب نوشت و هشدار داد که هرگونه توافق هستهای بدون تأیید کنگره میتواند توسط دولت بعدی لغو شود. لیندسی گراهام نیز بارها خواستار برچیدن کامل برنامه هستهای ایران شده است. او در اظهاراتی در سال 2025 اعلام کرد: «ایران میتواند برنامه هستهای صلحآمیز داشته باشد، اما نباید غنیسازی کند و باید برنامه خود را کاملاً برچیند.» این موضعگیریها نشاندهنده هماهنگی میان سناتورهای جمهوریخواه و برخی مقامات ارشد دولت ترامپ، از جمله مارکو روبیو، برای اعمال فشار حداکثری بر ایران است.
در یک توافق بندهای حقوقی همهچیز نیست
سال 1394، فؤاد ایزدی، تحلیلگر مسائل آمریکا، به ظریف در مورد اظهارات کاتن درباره احتمال خروج آمریکا از برجام هشدار داد. ظریف در پاسخ گفت: «میگویند رئیسجمهور بعدی میخواهد با یک امضا تحریمها را برگرداند، خب برگرداند، چه کسی در دنیا اجرا میکند؟ نمیتواند این کار را بکند، قاعده حقوقی دارد. من به شما اطمینان میدهم، تام کاتن این را گفت، جوابش را که دادم، همه زیر توییتش نوشتند؛ برو پولت را از هاروارد پس بگیر، خوب حقوق یادت ندادند!» با این حال، خروج آمریکا از برجام در سال 2018 توسط دونالد ترامپ نشان داد که پیشبینی کاتن درست بود و تحلیل ظریف، که به قواعد حقوقی بینالمللی تکیه داشت، نادرست از آب درآمد و پیشبینی کاتن با خروج آمریکا از برجام در سال 2018 به واقعیت پیوست. یکی از انتقادات اصلی به رویکرد ایران در مذاکرات برجام، خوشبینی بیش از حد به پایبندی آمریکا به تعهدات بینالمللی بود. ظریف و تیم مذاکرهکننده ایران معتقد بودند که قواعد حقوقی بینالمللی، مانند قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، مانع از خروج یکجانبه آمریکا از برجام خواهد شد. اما این دیدگاه نادیده گرفت که سیاست داخلی آمریکا، بهویژه نقش کنگره و سناتورهای تندرو، میتواند تصمیمات دولت را تحت تأثیر قرار دهد. علاوه بر این، ایران در مذاکرات برجام نتوانست اهرمهای فشار کافی برای تضمین اجرای تعهدات طرف مقابل ایجاد کند. ایران بخش عمدهای از زیرساختهای هستهای خود را در چهارچوب برجام محدود کرد، اما در مقابل، تحریمهای آمریکا بهطور کامل لغو نشد و حتی در دوره بایدن تشدید شد. این تجربه نشان میدهد که ایران باید در مذاکرات آینده رویکردی کاملاً محتاطانه اتخاذ کند.
اقناع کنگره به ایران ربطی ندارد
یکی از نکات کلیدی که در مذاکرات هستهای باید مدنظر قرار گیرد، نقش کنگره و سنا در سیاست خارجی آمریکا است. برخلاف تصور برخی در ایران که معتقدند دولت آمریکا بهتنهایی تصمیمگیرنده است، کنگره و سنا میتوانند با تصویب قوانین یا قطعنامهها، محدودیتهای قابلتوجهی برای دولت ایجاد کنند. لایحه گراهام-کاتن نمونهای از این تلاشهاست که هدف آن محدود کردن انعطافپذیری تیم مذاکرهکننده آمریکا و تقویت موضع سختگیرانه در برابر ایران است. این وضعیت برای ایران یک چالش محسوب میشود. ایران نباید بهانههایی مانند «محدودیتهای کنگره» را از طرف آمریکایی بپذیرد و باید در مذاکرات به طرف آمریکایی تأکید کند که تمام نهادهای آمریکایی، از جمله دولت و کنگره را یکپارچه میبیند تا به این صورت دست طرف مقابل برای بهانهتراشی و ارجاع امتیازات اساسی به کنگره بسته شود. ایران باید به طرف آمریکایی تأکید کند که مسئولیت اقناع نهادهای داخلی آمریکا برعهده دولت آمریکاست و ایران هیچگونه بهانهتراشی برای عدم تحقق امتیازاتش را نخواهد پذیرفت.
فعالسازی ابزارهای داخلی برای چانهزنی
برای مقابله با فشارهای آمریکا، ایران باید ابزارهای داخلی خود را برای چانهزنی در مذاکرات فعال کند. مجلس ایران میتواند با تصویب قوانینی مشابه آنچه سناتورهای آمریکایی انجام میدهند، موضع ایران را تقویت کند. بهعنوان مثال، مجلس میتواند قوانینی تصویب کند که در صورت عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات، ایران اقدامات متقابل مانند افزایش غنیسازی یا محدود کردن بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در پیش گیرد. با این حال، این نقش باید توسط نمایندگان معتدل مجلس پیش برده شود تا از اقدامات تند و غیرسازنده جلوگیری شود. ایران باید اهرمهای فشار جدیدی ایجاد کند تا در مذاکرات دست بالا را داشته باشد. این اهرمها نباید صرفاً به ایدههایی مانند خروج از NPT یا بستن تنگه هرمز محدود شود. در عوض، ایران باید ترکیبی از دیپلماسی فعال، تقویت توانمندیهای داخلی (مانند پیشرفت در فناوری هستهای)، و ایجاد اتحادهای منطقهای را در پیش گیرد. برای دستیابی به یک توافق پایدار با آمریکا، ایران باید چندین اصل را در نظر بگیرد. هرگونه توافق باید شامل قوانین شفاف و قابل اجرا باشد که حقوق ایران تحت معاهده NPT، از جمله حق غنیسازی برای مقاصد صلحآمیز را به رسمیت بشناسد. ایران باید مکانیزمهایی برای تضمین اجرای تعهدات طرف مقابل، مانند لغو تحریمها، در توافق بگنجاند. این مکانیزمها میتوانند شامل اقدامات متقابل خودکار در صورت نقض توافق توسط آمریکا باشند. برای تحقق این مطالبات اجماع داخلی ضروری است. این امر نیازمند همکاری نزدیک بین دولت، مجلس و دیگر نهادهای نظام است.
تجربۀ خوب تصویب قانون اقدام راهبردی به کار گرفته شود
قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، مصوب مجلس شورای اسلامی در آذرماه 1399، یکی از نمونههای برجسته ایفای نقش مؤثر مجلس در سیاست خارجی ایران است. این قانون در واکنش به بدعهدیهای طرفهای غربی، بهویژه خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال 2018 و عدم اجرای تعهدات توسط اروپا، تصویب شد. هدف اصلی این قانون، توقف اجرای یکجانبه تعهدات برجام توسط ایران و ایجاد اهرم فشار برای وادار کردن طرفهای مقابل به لغو تحریمها بود.
این قانون با الزام دولت به کاهش تعهدات هستهای، از جمله توقف اجرای پروتکل الحاقی و افزایش غنیسازی اورانیوم به 20 درصد و بالاتر، پیام روشنی به غرب ارسال کرد مبنیبراینکه خروج از برجام و تداوم تحریمها بدون هزینه نخواهد بود. این اقدام، که پاسخی به نقش مخرب نهادهای قانونگذار آمریکایی مانند کنگره و سنا در تحمیل محدودیتهای جدید علیه ایران بود، توانست تعادل را در مذاکرات احیای برجام به نفع ایران تغییر دهد. تصویب قانون اقدام راهبردی همچنین نشاندهنده ظرفیت مجلس ایران برای تقویت دیپلماسی کشور در برابر فشارهای خارجی بود. این قانون نشان داد که ایران نیز میتواند از ابزارهای قانونی برای ایجاد توازن در مذاکرات استفاده کند. قانون اقدام راهبردی نمونهای موفق از نقشآفرینی مجلس در سیاست خارجی است که نهتنها اجرای یکجانبه برجام را متوقف کرد، بلکه به طرفهای غربی نشان داد که ایران در برابر بدعهدیهای بینالمللی منفعل نخواهد ماند. چنین مدلی در ادامه مذاکرات غیرمستقیم با طرف آمریکایی که به مرور نقش کنگره و سنا نیز برای اثرگذاری در مذاکرات و اعمال فشار به ایران پررنگ میشود میتواند مؤثر واقع شده و دست تیم مذاکرهکننده را پرکند.














