فرهیختگان: باشگاه استقلال در یکی از حساسترین فصول تاریخ خود قرار دارد؛ هواداران نگران آینده تیم هستند، وضعیت مالی پیچیده است و شرایط کادر فنی هنوز نامشخص است. در چنین شرایطی، تصمیمهای هیئت مدیره باید مبتنی بر عقلانیت، شایستهسالاری و اولویتهای واقعی باشد. انتصاب سخنگوی باشگاه، آن هم بدون توجیه روشن و با شائبههایی جدی، نهتنها کمکی به حل بحران نکرده، بلکه خود به بحرانی جدید تبدیل شده است. در هر صورت باشگاه بزرگ استقلال بیش از هر زمان دیگری به آرامش، صداقت و تصمیمهایی شجاعانه نیاز دارد، نه نمادسازی و سیاستزدگی!
شکافی که بیشتر شد
نشست خبری سخنگوی باشگاه استقلال روز گذشته برگزار شد؛ نشستی که در ابتدا با ظاهری آرام و کلیگوییهای رایج آغاز شد اما به تدریج با طرح سؤالات جدی و انتقادات رسانهها، رنگ و بویی متفاوت گرفت و به وضوح مشخص شد که بدنه رسانهای مرتبط با باشگاه استقلال نسبت به شرایط امروز باشگاه رضایت ندارد.
در بخش پایانی این نشست، یکی از پرسشهای کلیدی و جنجالی مطرح شد؛ سؤالی درباره اظهارنظر اخیر علیرضا اسدی، عضو هیئت مدیره باشگاه استقلال، که مدعی شده بود با بودجه 40 میلیارد تومانی نیز میتوان یک تیم مناسب بست. خبرنگاری با اشاره به این اظهارنظر، این تفکر را «سَم» دانست و با انتقاد از تفکر حاکم بر هیئت مدیره پرسید که آیا چنین دیدگاههایی در شرایط بحرانی باشگاه، فرار به جلو و مسئولیتگریزی نیست؟ ساعده سیما، سخنگوی باشگاه اما در واکنش به این پرسش در پاسخی سطحی اما عجیب اظهار داشت: «خیلی هم وضع ما وخیم نیست، به دلیل اینکه همچنان مدعی قهرمانی در جام حذفی هستیم. اگر لیگ را از دست دادهایم، میپذیریم که مشکلاتی از اول فصل وجود داشته. ضمن اینکه هیئت مدیره از نیمفصل سر کار آمده است!»
اما این پاسخ نهتنها نتوانست خبرنگاران را قانع کند، بلکه جرقهای بود برای آغاز انتقادهای تازهتر. یکی از خبرنگاران با اشاره به وضعیت فعلی تیم استقلال، گفت: «اینکه میگویید وضع استقلال وخیم نیست، شاید به خاطر این باشد که خیلی از شرایط تیم اطلاع ندارید. استقلال امسال یکی از بدترین فصول تاریخ خود را تجربه کرده است!» سیما در پاسخ به این انتقاد نیز اینچنین مطرح کرد که «تیمهایی که وضعیت خیلی بهتری نسبت به ما داشتند، نه در جام آسیایی بالاتر از ما بودند و نه در لیگ جایگاه بهتری دارند. اما استقلال همچنان مدعی قهرمانی در جام حذفی و انشاءالله سوپرلیگ خواهد بود!»
پاسخی که بار دیگر نشان داد باشگاه استقلال ترجیح میدهد به آیندهای مبهم دلخوش کند تا پاسخگوی گذشتهای پرابهام باشد. در شرایطی که استقلال از کورس قهرمانی لیگ برتر جا مانده و فصلی سراسر تلخ برای هوادارانش همراه با تغییرات پیاپی و توام با ناکامی را سپری کرده و وضعیت نامشخص کادرفنی، مدیریت و حتی جذبهای فصل آینده در هالهای از ابهام هستند، اتکا به جام حذفی که آن هم تازه به مراحل حساس خود رسیده به هیچ وجه نمیتواند دلیلی برای وخیم نبودن اوضاع باشد.
نشست خبری سخنگوی استقلال که حتی با خواندن متن از روی کاغذ هم مسلط نشان نداد، اگرچه به ظاهر تلاشی برای ترمیم چهره رسانهای باشگاه بود، اما در عمل بیش از هر چیز، شکاف میان مدیران و افکار عمومی را عیان کرد؛ شکافی که با توجیه و پاسخهای کلی، پرشدنی نیست.
سخنگویی که ضرورتی نداشت!
در فضای حرفهای فوتبال، چه در سطح داخلی و چه بینالمللی، انتصاب سخنگوی رسمی برای باشگاهها رویهای مرسوم نیست؛ به خصوص آنکه مدیرعامل و روابط عمومی باشگاه وظیفه پاسخگویی رسمی را برعهده دارند. در شرایطی که بحرانهای مدیریتی، مشکلات مالی و نتایج ضعیف استقلال هواداران را به شدت نگران کرده، این پرسش پیش میآید که چه ضرورتی برای این انتصاب وجود داشته و چه مسئلهای در ساختار ارتباطی باشگاه باید با چنین سرعتی و به این شیوه حل میشد؟ آن هم با معرفی فردی که پیشینه مشخصی در حوزه فوتبال یا حتی مدیریت ورزشی ندارد و از وی به عنوان یک فرد سیاسی یاد میشود! نکته قابل توجه اینکه بعضاً مشاهده شده از بین اعضای هیئتمدیره، معمولاً یک نفر برای پاسخگویی به رسانهها انتخاب میشود، اما اینکه باشگاه استقلال با ساز و کاری غیرمرسوم و رسمیسازی این نقش در قالب «سخنگوی باشگاه» و انتصاب فردی خارج از بدنه تخصصی ورزش، تلاش کرده فضا را تلطیف کند، بیش از آنکه حرکتی در مسیر شفافیت باشد، نشانهای از رویکرد تبلیغاتی و نمادسازی در دل بحران یکی از تیمهای بزرگ ایران محسوب میشود؛ رویکردی که نهتنها کمکی به آرامسازی فضا نکرده، بلکه به حاشیههای این باشگاه بیشتر از هر زمانی دامنزده است.
انتخابی از بیرون ورزش
ساعده سیما، اگرچه در حوزه روابط عمومی و احزاب سیاسی سابقه دارد، اما بیتردید با پیچیدگیهای خاص باشگاهی مثل استقلال بیگانه است. او در نخستین کنفرانس خبری خود، نهتنها نتوانست از پس چالشهای رسانهای برآید، بلکه با پاسخهای کلیشهای و بعضاً انکار حقایق، فشار مضاعفی به مجموعه باشگاه وارد کرد. پرسش اینجاست: «آیا نمیشد فردی آشنا با فضای فوتبال، ساختار باشگاه و مطالبات هواداران، این مسئولیت را بر عهده گیرد؟»
درهر صورت هرچقدر هم نام استقلال وسوسهانگیز باشد، سیما نباید خود را وارد مسیری میکرد که نهتنها تخصصی در آن نداشت، بلکه با این انتخاب، بیش از آنکه به باشگاه کمک کند، موقعیت حرفهای خودش را خدشهدار کرد.
تصمیمی در سایه روابط سیاسی؟!
آنچه باعث تشدید انتقادات شده، شائبه نفوذ روابط سیاسی در این انتخاب است. بسیاری معتقدند که علی تاجرنیا، رئیس هیئتمدیره استقلال، با تکیه بر شبکههای سیاسی و ارتباطی خود، این انتصاب را رقم زده است؛ تصمیمی که نه بر اساس شایستگی، بلکه بر مبنای وفاداری یا نزدیکی سیاسی اتخاذ شده است. این در حالی است که تاجرنیا که از بدنه سیاسی وارد باشگاه شده، حالا باید پاسخ دهد که چرا استقلال باید بهای انتخابهایی را بپردازد که نه بر اساس نیازهای واقعی باشگاه، بلکه بر مبنای محاسبات غیرورزشی هستند.
فرصتی که به حاشیه رفت!
ورود بانوان به عرصه مدیریت ورزشی، یک اتفاق مثبت و ضروری محسوب میشود. اما اگر این حضور صرفاً به هدف پر کردن یک ویترین تبلیغاتی باشد و بدون پشتوانه تخصصی و حرفهای رخ دهد، نتیجهای جز تخریب این ایده نخواهد داشت. انتصاب یک زن در جایگاهی حساس اما بدون تجربه و شناخت کافی، نهتنها گامی رو به جلو نیست، بلکه نوعی فرصتسوزی و حتی استفاده ابزاری از شعارهای برابری جنسیتی تلقی میشود. همه اینها در شرایطی است که به جای بهرهگیری از بانوان متخصص و آشنا با ساختار ورزش، حالا شاهد انتخابی هستیم که به جای ایجاد فضای همدلی، تبدیل به حاشیهسازی برای یکی از پرهوادارترین و پرافتخارترین باشگاههای ایران و آسیا شده است.
در هر صورت نشست خبری اخیر باشگاه استقلال، نهتنها با پاسخهای قانعکننده همراه نبود، بلکه گرههای تازهای در ذهن هواداران و اهالی رسانه ایجاد کرد. در کنار حواشی این نشست، یک پرسش اساسی بیش از پیش برجسته شد؛ چرا باشگاهی مثل استقلال در این برهه حساس، به طور ناگهانی اقدام به معرفی «سخنگو» کرده است؟ آن هم در شرایطی که انتخاب فردی بدون سابقه روشن در مدیریت ورزشی، نهتنها واکنشهای انتقادی بسیاری را در پی داشت، بلکه اتهاماتی درباره استفاده ابزاری از موقعیت زنان در مدیریت فوتبال را هم برانگیخت. در این میان، نقش رئیس هیئت مدیره در این انتصاب و شائبه سیاسیکاری در پشتپرده تصمیمها، موضوعی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد.
اولویتهای دیگری وجود داشت
به هر روی شاید در این فرصت، بهتر بود به جای انتخاب چنین جایگاهی پردردسر برای یک فرد غیرمتخصص آن هم در حالی که اضطرار و اولویتی برای ایجاد چنین پستی احساس نمیشد، تکلیف فریده شجاعی، عضو هیئتمدیره مشخص میشد. در هر صورت از شجاعی به عنوان چهرهای دوشغله یاد میشود؛ او همزمان در بالاترین مرجع تصمیمگیری برای فوتبال بانوان در فدراسیون فوتبال حضور دارد و هم در ساختار مدیریتی باشگاه استقلال نقشآفرین است. این در صورتی است که تداوم این وضعیت، مصداق آشکار تعارض منافع بهشمار میرود؛ موضوعی که بارها در مدیریت ورزش ایران مورد اشاره قرار گرفته و به تازگی نیز مورد انتقاد وزیر ورزش واقع شده اما همچنان بیپاسخ باقی مانده و به نظر میرسد در اولویت مدیران باشگاه نیز قرار ندارد.
در نهایت اینکه استقلالیها در روزهایی که چشمانتظار تعیینتکلیف سرمربی فصل آینده هستند، در اتفاقی ناامیدکننده با حاشیههایی مواجه شدند که نهتنها کمکی به آرامش باشگاه نکرد، بلکه فضای مدیریتی تیم را مبهمتر از قبل کرد!
شماره ۴۴۰۵ |
صفحه ۱۰ |
ورزش
دانلود این صفحه
کنفرانس خبری سخنگوی جدید استقلال سوالات مهمی را دربارۀ انتصابات جدید این باشگاه پدید آورد
آقایان! استقلال حزب سیاسی نیست














