فرهیختگان: گفتوگوی تلفنی اخیر سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در میانه مذاکرات حساس هستهای، پرده از عمق اختلافات و فشارهای فزاینده بر تهران برداشت. عراقچی با تأکید بر تعهد ایران به دیپلماسی برای حل بحران ساختگی پیرامون برنامه هستهای صلحآمیز کشور، موفقیت این مسیر را منوط به اراده جدی و واقعبینی طرف مقابل دانست.
او بهصراحت اعلام کرد ایران، بهعنوان عضو معاهده منع اشاعه هستهای (NPT) ضمن پایبندی به تعهدات خود، بر حق ملت ایران برای بهرهمندی از انرژی هستهای، بهویژه غنیسازی برای مقاصد صلحآمیز، اصرار دارد. این موضع قاطع، پاسخی مستقیم به اظهارات تحریفشده مقامات آمریکایی است که اخیراً پیشنهاد کردهاند ایران باید مواد غنیشده مورد نیاز خود تا 3.6 درصد را وارد کند، نه اینکه خود تولید کند.
عراقچی همچنین با اشاره به بدعهدیهای تاریخی طرفهای مقابل، تأکید کرد هرگونه توافق باید متوازن، منصفانه و پایدار باشد و از طرح خواستههای فراقانونی یا مغایر با NPT اجتناب شود. او رفتارهای متناقض مقامات آمریکایی، ازجمله اعمال تحریمهای جدید و تهدیدهای مکرر را عاملی برای تعمیق بیاعتمادی ایران به نیت دیپلماتیک واشنگتن دانست.
همزمان، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در مراسم روز ملی دعا در کاخ سفید بار دیگر تهدید کرد هر کشوری که از ایران نفت بخرد، از تجارت با آمریکا محروم خواهد شد. این اقدامات، همراه با ادعاهای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مبنی بر توانایی ایران برای ساخت چندین بمب اتمی، فشارها بر تهران را در مذاکرات تشدید کرده است.
عراقچی با اشاره به گفتوگوهای اخیر با سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس)، بر آمادگی ایران برای تعامل سازنده تأکید کرد، اما هشدار داد موفقیت این روند به رویکرد غیرتقابلی و واقعبینانه طرفهای مقابل بستگی دارد. این مواضع، عزم ایران برای حفظ خطوط قرمز خود، از جمله رد غنیسازی صفر و مقاومت دربرابر فشار برای واردات مواد غنیشده را دربرابر خواستههای فزاینده بینالمللی نشان میدهد.
مذاکرات در برزخ؛ نه شکست، نه توافق
مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در نقطهای مبهم قرار دارد؛ نه میتوان آن را شکستخورده دانست و نه آنکه به نتیجهای ملموس رسیده باشد. این وضعیت گمانهزنیهای خوشبینانهای مانند یادداشت محمد قوچانی در روزنامه سازندگی را -که از «سورپرایز اردیبهشت» و نزدیکی توافق سخن گفته بود- به چالشی جدی کشانده است.
او در تحلیل خود مدعی بود سرعت مذاکرات، مخالفان توافق، بهویژه اپوزیسیون ایران و رسانههایشان را غافلگیر کرده و دونالد ترامپ با مهار اسرائیل و اولویتبندی پرونده ایران نسبت به مسائل اوکراین و فلسطین، درپی دستیابی به توافقی خارجی برای تحقق وعدههای انتخاباتی خود است.
او حتی تعبیر «سورپرایز بهار» و «سورپرایز اردیبهشت» را به کار برده بود، برخلاف پیشبینیهای قوچانی، «سورپرایز اردیبهشت» به تشدید مواضع ضدایرانی آمریکا تبدیل شد. علاوه بر تعویق مذاکرات دور چهارم، اظهارات تند دونالد ترامپ، همراه با اعمال دو دور تحریم جدید علیه صادرات نفت ایران از زمان آغاز مذاکرات، نشاندهنده چرخشی تقابلی در رویکرد واشنگتن است.
همچنین درحالیکه برخی رسانهها کنار گذاشته شدن مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی را با تیتر کنار گذاشته شدن چهره تندرو ضریب میدهند. روبیو، وزیر خارجه آمریکا که او هم مواضع تندی علیه ایران داشته و ایده واردات سوخت هستهای را مطرح کرده با حفظ سمت در وزارت خارجه جای والتز نشسته تا خوشخیالیها در مورد اینکه تغییرات آمریکا به نفع ایران است، خنثی شود. این تحولات، پیشبینیهای خوشبینانه از توافق قریبالوقوع را به حاشیه رانده و نشان میدهد آمریکا نهتنها بهدنبال رفع زودهنگام تحریمها نیست، بلکه با طرح موضوعات غیرهستهای، مانند اتهامات منطقهای علیه ایران، مذاکرات را به سمتی پیچیدهتر هدایت میکند. در این میان، ذوقزدگی برخی تحلیلگران داخلی از احتمال توافق، میتواند افکار عمومی را به انتظار غیرواقعی سوق دهد و تیم مذاکرهکننده ایرانی را در برابر طرف آمریکایی تضعیف کند.
اظهارات محتاطانه سیدعباس عراقچی پس از دور سوم مذاکرات در عمان که بر نگاه محتاطانه ایران تأکید داشت و همچنین بیانیه وزارت خارجه که پس از اعمال دور جدیدی از تحریمها در مورد «سوءظن به جدیت آمریکا» نوشته شده بود، هشداری به این خوشبینیهای زودهنگام است. این وضعیت نشان میدهد مذاکرات همچنان در برزخی از ابهام به سر میبرد و هرگونه ارزیابی قطعی، چه خوشبینانه و چه بدبینانه، نیازمند دقت بیشتری است.
تلاش برای گسترش مذاکرات به موضوعات غیرهستهای مشهود است
تحولات اخیر در مذاکرات هستهای ایران، بهویژه اقدامات و اظهارات مقامات آمریکایی، نشاندهنده استراتژی پیچیده واشنگتن برای تشدید فشار بر تهران در ابعاد مختلف است. ترامپ در مراسم روز ملی دعا در کاخ سفید، با اعلام تحریمهای جدید علیه صادرات نفت ایران، صراحتاً موضعی تقابلی اتخاذ کرد. او اظهار داشت: «هرکسی که از ایران نفت بخرد، اجازه تجارت با آمریکا را نخواهد داشت.»
این موضع که در شبکه اجتماعی تروث سوشال با تأکید بر توقف فوری خرید نفت و محصولات پتروشیمی ایران و تهدید به تحریمهای ثانویه تکمیل شد، در راستای اجرای همان راهبرد اتخاذ شده که ترامپ پس از انتخاب بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در یادداشت اجرایی ضدایرانی خود به آن اشاره کرده بود. همچنین همزمان با این اظهارات دومین دور تحریمهای ضدایرانی از زمان آغاز مذاکرات غیرمستقیم نیز اعمال شد. این تحریمها که در بحبوحه مذاکرات اعمال شدند، نشانهای از عدم جدیت کافی آمریکا در پیگیری دیپلماسی و تلاشی در راستای تضعیف موقعیت اقتصادی ایران است. پیش از این هم رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ادعای جنجالی مبنی بر اینکه ایران اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت «6 تا 7 بمب اتمی» در اختیار دارد، صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را زیرسؤال برد.
این اظهارات که به نظر میرسد با هماهنگی واشنگتن مطرح شد، دو هدف اصلی را دنبال میکند؛ نخست، افزایش فشار روانی و دیپلماتیک بر ایران در مذاکرات و دوم، فراهمکردن زمینه برای اقدامات احتمالی مانند فعالسازی مکانیسم ماشه توسط کشورهای اروپایی. این ادعاها، درکنار تحریف مواضع اولیه رابرت ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد آمریکایی، پیچیدگی مذاکرات را دوچندان کرده است.
ویتکاف پس از دور اول مذاکرات تلویحاً حق ایران برای غنیسازی تا 3.6 درصد را به رسمیت شناخته بود، اما مارک روبیو، این موضع را بهسرعت تحریف کرد و مدعی شد منظور ویتکاف این بوده که ایران باید مواد غنیشده مورد نیاز خود را وارد کند، نه اینکه خود تولید کند. علاوه بر مسائل هستهای، آمریکا با طرح اتهامات منطقهای، مذاکرات را به حوزههای غیرهستهای کشانده است.
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا در شبکه اجتماعی ایکس، اقدامات نظامی اخیر یمنیها در تقابل با آمریکا را به ایران نسبت داد و تهدید کرد: «شما تاوان این حمایت را در زمان و مکانی که ما انتخاب میکنیم، خواهید داد.» بازنشر این توییت توسط ویتکاف باعث شد روایتسازیهای برخی گروههای داخلی برای سفیدشویی نماینده ترامپ در خاورمیانه و اهل تعامل نشان دادن او تا حد زیادی به شکست بینجامد.
هگست همچنین با بازنشر پیامی قدیمی از ترامپ، ایران را مسئول اقدامات یمن دانست. طرح این اتهامات، بهویژه در زمانی که مذاکرات در مرحله حساسی قرار دارد، ایران را در موضع دفاعی قرار داده و مذاکرات را به سمتی هدایت میکند که عملاً تهران را تحتفشار برای پذیرش شرایط سختتر قرار دهد.
این اقدامات چندجانبه، از تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی گرفته تا ادعاهای هستهای و اتهامات منطقهای، نشاندهنده استراتژی آمریکا برای کشاندن مذاکره به موضوعاتی فراتر از بحث هستهای است. اظهارات محتاطانه سیدعباس عراقچی و تأکید وزارت خارجه ایران بر سوءظن به جدیت آمریکا، نشان از آگاهی تهران به این فشارها و عزم آن برای حفظ خطوط قرمز خود، ازجمله حق غنیسازی و رد دخالت در مسائل نظامی و منطقهای دارد.
خطوط قرمز ایران در مذاکرات پاک نمیشود
ایران از ابتدا سه خطقرمز کلیدی را بهصراحت اعلام کرده بود؛ نخست رد غنیسازی صفر که به معنای ازبینبردن دانش و توان غنیسازی برای مقاصد صلحآمیز است؛ دوم جلوگیری از تغییر ماهیت مذاکرات از «رفع تحریم هستهای» به «رفع تهدید هستهای» و سوم عدم ورود به بحثهای نظامی و موشکی. اظهارات اخیر مقامات آمریکایی پس از دور سوم مذاکرات در مسقط، نشان میدهد که آمریکا به هر سه این حوزهها سرک کشیده و با طرح خواستههای فراتر از توافق هستهای، سعی در تحتفشار قرار دادن ایران دارد. این رویکرد را که در مواضع علنی مقامات آمریکایی نیز بازتاب یافته شاید بتواند در تغییر لحن وزیر خارجه عمان نیز مشاهده کرد. بدر البوسعیدی پس از دور دوم مذاکرات طی توییتی از شتاب مذاکرات گفته و نوشته بود: «مذاکرات میان آمریکا و ایران شتاب گرفته و آنچه غیرمحتمل بود، اکنون امکانپذیر شده است.»
او اما پس از دور سوم توییتی خنثی را منتشر کرد که هیچنشانهای از اقبالهای پیشین در آن نبود: «مذاکرات امروز ایران و آمریکا، تلاش مشترکی را برای دستیابی به توافقی مبتنی بر احترام متقابل و تعهدات پایدار مشخص کرد.» طرح اتهامات منطقهای و نظامی توسط مقامات آمریکایی، مانند اظهارات پیت هگست، وزیر دفاع که ایران را تهدید به اقدام نظامی کرد، نشاندهنده تلاش برای ورود به حوزه نظامی و موشکی ایران است.
این رویکرد که با بازنشر پیامهای تهدیدآمیز توسط دیگر مقامات آمریکایی تقویت شده، نقض آشکار خطقرمز سوم ایران است. چنین اقداماتی مذاکرات را از چهارچوب هستهای خارج کرده و به سمت خواستههای گستردهتر سوق خواهد داد. ایران باتکیهبر این خطوط قرمز، از حقوق هستهای خود دفاع میکند و دربرابر تلاشهای آمریکا برای تحمیل شرایط فراتر از توافق هستهای مقاومت میکند. این رویکرد محتاطانه که ریشه در تجربیات تلخ گذشته دارد، نشاندهنده عزم تهران برای دستیابی به توافقی متوازن و پایدار است که منافع ملی را تضمین کند، بدون آنکه به فشارهای خارجی تن دهد.














