محمدحسین سلطانی، خبرنگار: اصولاً آدمهایی که شغل نهچندان شریف دلالی را بر عهده دارند، برای کسبشان اسمهای مختلفی میتراشند؛ از بیزینسمن و معاملهگر بگیرید تا واسطه و کارراهانداز. تا این لحظه کسی نبوده که دلال باشد و با افتخار سر بالا بگیرد و بگوید من دلال هستم. ماجرای برنامه جدیدی که مجموعه شرکتهای ترکیهای به زبان فارسی (عشق ابدی) به راه انداختهاند هم همین است. شرکتهایی که در راستای دلالی محبت، برنامهای را راهاندازی کردهاند تا نسخه کامل شدهای از بلایند دیتهاblind date را جلو ببرند. این نسخه، پیش از این در کشورهای مختلفی با عنوان برنامههای واقعگرای قرار عاشقانه،Dating game show یا جزیره عشق، Love Island اجرا شده بود و حتی شکل ترکیهای آن بعد از پخش در کشور همسایه، داد طیف گستردهای از مردم و مسئولان را درآورده بود. اما فرق جزیره عشق با بلایند دیتهای زیرزمینی درون ایران در چیست و اصلاً چرا ترکها باید در یوتیوب روی چنین برنامهای سرمایهگذاری کنند؟
عشق برای چند ساعت یا عشق برای چند روز
تفاوت در بلایند دیت یا باقی dating game show با جزیره عشق (و مدل برنامهای چون عشق ابدی) در مدت، تعداد شرکتکنندگان، نوع روابط افراد و شیوه پوشش است. در بلایند دیتها نوع تعامل دختر و پسر شرکتکننده بر پایه گفتوگوست، اما در جزیرههای عشق نحوه تعامل بر پایه تمام فعالیت مشترکی است که یک زوج میتوانند انجام دهند. بر خلاف بلایند دیتها یا باقی برنامههای قرار عاشقانه که اغلب تکاپیزودی هستند، جزیرههای عاشقانه در قالب یک فصل چند قسمتی و تعامل چند هفتهای میان شرکتکنندگان شکل میگیرد. شیوه پوشش در جزایر عشق بر خلاف بلایند دیتها یکسان نیست و پوششهای شرکتکنندگان به تناسب موقعیتهای مختلف تغییر میکند و بازتر و بستهتر میشود. در بین این تفاوتها شاید چشمگیرترین تفاوت و حتی بحثبرانگیزترین موضوع در این دیتها، مسئله تعداد شرکتکنندگان و جابهجایی زوجها با یکدیگر است. مسئلهای که باعث شد مقامات ترکیهای به این برنامه واکنش نشان دهند؛ یکی از کاربران ترک هم در واکنش به این برنامه میگوید: «کسانی که این را تماشا میکنند هیچ احترامی برای خود یا خانوادهشان قائل نیستند.» نتیجه این واکنشها باعث شد رئیس شورای عالی رادیو و تلویزیون ترکیه مدل ترکیهای جزیره عشق را غیرمجاز بداند: «چنین برنامههایی که مخالف ارزشهای جامعه هستند مجاز نیستند.» با همه این اتفاقات ترکها شروع به ساختن همان برنامه در لوکیشنی شبیه به برنامه ترکیهای برای مخاطب فارسیزبان میکنند، برنامهای که هیچ خط قرمز عرفیای را بینصیب نمیگذارد.
مهاجران با رابطهای باز
اگر بخواهیم وضعیت برنامه عشق ابدی را شرح دهیم باید بگوییم دو گروه دختر و پسر (هر کدام شامل پنج نفر) وارد محیطی مانند ویلا شدهاند و قرار است در یک رابطه باز یکدیگر را برای آن عشق ابدی امتحان کنند. هر کس به عشق ابدی خود برسد، 30 هزار دلار برنده میشود. گرداننده این مراسم کیست؟ بازیگر سابق و درجه دو تلویزیونهای فارسیزبان و کنشگر مدنی چند سال اخیر «ززآ» یعنی پرستو صالحی. در نگاه اول برنامه عشق ابدی یک فاجعه تمامعیار از نظر فرمی است. شمایل برنامه مخاطب را به یاد مسابقههای دهه 80 تلویزیون میاندازد، گرافیک، موسیقی و تصویربرداری در حد و اندازههای مسابقات برادران حسینی در تلویزیون است. نوع و مدل لباسها، مخاطب را به خنده میاندازد و همه چیز را به یک سیرکِ مبتذل بدل میکند. اما کمی که برنامه جلوتر میرود، حجم ابتذال بیشتر و بیشتر میشود. برنامه سعی دارد روی دعوای دو نفر از شرکتکنندگان، عشقهای آبکی و در نگاه اول دو زوج دیگر در داستان و البته برهنگی و آرایشهای اگزجره شرکتکنندگانِ زن برنامه مانور دهد. در این بین پرستو صالحی هم در نقش خانم رئیس ماجرا وارد میشود و سعی میکند واسطهگری کند و میان شرکتکنندگان را به سمت صلح بکشاند تا دست خالی از ویلا خارج نشوند. اما نکته جالب توجه برنامه این است که تلاش دارد چنین موقعیت غیراخلاقیای، سعی میشود از زبان شرکتکنندگان و یا خانم رئیس، نکاتی درباره چگونگی روابط صحیح زناشویی گفته شود و روی همان ادبیات بلایند دیتها (رد فلگ و کنسل شدن) مانور داده شود. البته این مدل از نصیحتها و تشریح سبک زندگی، آنقدر هم در چشم نمیآید و این مهمترین نکته برنامه عشق ابدی است که دستورالعملهایش برای روابط دختران و پسران ایرانی را در دهان موقعیتهای برنامه میگنجاند. به عنوان مثال در یکی از موقعیتهای برنامه، یکی از شرکتکنندگان میگوید: «از نظر من ازدواج رسمی فقط یک سند است.» یا در جای دیگر دختر رپر قصه از مدیتیشنهای پنج صبحش میگوید. این شکل از گنجاندن نصایح در یک برنامه تصویری به شدت مخاطب را به یاد برنامههای منوتو در سالهای آغازینش میاندازد، شبکهای که سعی میکرد با «بفرمایید شام» شکل و شیوه دیگری از سبک زندگی را میان خانوادههای ایرانی جا بیندازد و خودش را در بافت فرهنگی جای بدهد. عشق ابدی چه از نظر فرمی و چه از نظر محتوایی ادامه مسیر منوتوست، شبکهای که حالا جسم نیمهجانش باقی مانده و به نظر میرسد سنت این برنامه را حالا ترکها در پلتفرمهایی خارج از تلویزیون جلو میبرند.
این یک دستاورد برای اپوزیسیون است
عشق ابدی در اصل پذیرفته که یک برنامه مبتذل است. مخاطبش هم این را میداند. این ابتذال و مانوردادن روی خط قرمزهای فرهنگی است که باعث میشود مخاطب ایرانی صرف گذران وقت، چشمانش را به چنین برنامههایی بدوزد. برنامههایی از جذابیتهای ماهوی دیتینگ شوها استفاده و مخاطب را چندین قسمت با اثر همراه میکنند. اگر بخواهیم روی مهمترین مسئله دیت شوهای جزیرهای دست بگذاریم، مسئله نگاه ابزاری و کالایی است که در این شکل از برنامهها وجود دارد. از اساس شرکتکننده دیت شو در حال سبکسنگین کردن است، او دارد سعی میکند میان چند کالایی که در مقابلش قرار داده شده بهترینش را بردارد، انگار که دختر یا پسر درون مسابقه هندوانهای است که هر کس دوست دارد، شیرینترینش مال او باشد. اینکه یکی از داعیهداران جنبش زن زندگی آزادی در چشم چنین برنامه ضدزن و ضد مردی قرار میگیرد را میشود حاصل خط فکری اپوزیسیونهای خارجنشین دانست، آنهایی که هیچ درکی از تفاوت ابتذال و سرگرمی ندارند و تنها جذب حداکثری به هر عصایی را در دستور کار خود قرار دادهاند. در حقیقت اگر برنامهای همچون عشق ابدی مخاطب بگیرد، اصلاً چیز عجیبی نیست، چون شرح این وضعیت را پنجاه سال قبل میلان کوندرا بیان میکند. او در یکی از آثارش به مفهومی به نام «جذابیت انکارناپذیر ابتذال» اشاره میکند و میگوید، ابتذال از نظر ماهوی جذاب است. مضامین کلیشهای، امور سطحی و نخنما، سریالهای اشکآور، حاشیههای زندگی هنرمندان، چیزهایی که با احساسات ما بازی کند و شعورمان را به بازی بگیرد مصادیق ابتذال محسوب میشوند. البته این بدان معنی نیست که هر چیز جذاب یا سرگرمیای مبتذل باشد، بلکه ابتذال آن است که بخواهد با جلوهفروشی مخاطب را پای حرفهای خالهزنکی و سبک زندگی عدهای مهاجر تشنه دیده شدن، نگه دارد.
شاید بتوان گفت مهمترین دستاورد عشق ابدی برای خود پرستو صالحی است. اجرای او در این برنامه به عنوان گرداننده یک عشرتکده که دخترها و پسرهای تنها و بیچاره ایرانی به آن پناه آوردهاند و برای دیده شدن و جذب فالوور بیدلیل و با دلیل میرقصند و از نقاط مختلف بدنشان به فیلمبردار کلوزآپ میدهند، دیدنی است! و نشان میدهد صالحی پس از چندین سال گشتزنی در ترکیه و رهبری جنبش به یک نقطه مشخص رسیده و فهمیده است که چه کاری را میتواند بهتر انجام دهد. او نقش یک زن واسطهگر و دلال محبت را ایفا میکند و مخاطب را جذب حضور خود میکند. اینکه صالحی و ترکیهایها دیگر برای شبکهسازی هزینه نمیکنند و به برنامهسازی در یوتیوب روی آوردهاند هم خودش جای بحث دارد. اتفاقی که به نظر میرسد رفتهرفته ما را به پایان دوران ماهواره نزدیک کرده و آغاز مدلی از برنامهسازی در سایر بسترهای رسانهای را اعلام میکند.
با تمام این تفاصیل آنچه مشخص است، ترکیه هنوز هم به دنبال مخاطب ایرانی است. ترکها فهمیدهاند در چند سال اخیر، اقبال طیف گستردهای از مخاطبان به آثارشان کم شده و دیگر مخاطب جذب سریالهای چند صد قسمتیشان نمیشود. اول تلویزیون تی آر تی فارسی را به راه انداختهاند و حالا باز هم به دنبال آناند که از ترکیه سرزمین آزادی بسازند که هر نوع رابطهای در آن جاری است و مردم، درینک و دنس دارند و فارغ از احوالات دنیا به دنبال آن هستند که پسر چشم و ابرو مشکی جذابتر است یا دختر بلوند. با همه اینها اگر تئوریشان ساختن برنامههایی مانند عشق ابدی باشد، باید گفت که ترکیهایها دچار یک عقبگرد جدی شدهاند و سعی دارند با همان دست فرمان گذشته مخاطب بگیرند. در حقیقت با این دستفرمان نهایت بشود همان مخاطب بلایند دیتها را حفظ کنند که البته این امر هم با توجه به ضعفهای خندهدار برنامه بعید به نظر میرسد. با این حال عشق ابدی یک قدم جدی است که برنامهسازانش به سمت خط قرمزهای عرفی جامعه ایرانی برداشتهاند، خط قرمزهایی که به نظر میرسد در سالهای آتی باید خیلی جدی در مقابل لذت انکارناپذیر ابتذال قرار بگیرند.














