یکی از علل مشخصی که باعث میشود، جامعه ایرانی، علیرغم چالشها و چندپارگیهایی که دارد در مواقع بروز بحران، تصویری از همدلی اجتماعی نشان دهد، به ریشههای تاریخی و فرهنگی جامعه ایرانی برمیگردد. در چند سال اخیر، نمونههای زیادی از رفتار مردم مقابل چشم قرار دارد که علیرغم وجود اختلافها، در مواقع بروز بحران، یکپارچه ابراز همدردی میکنند. اتفاقی که بعد از ماجرای انفجار در بندر شهید رجایی رخ داد نیز در زمره همین موارد قرار دارد، برای بررسی علل بروز این تصویر همدلانه در جامعه ایرانی، با سیدحسین شهرستانی، جامعهشناس گفتوگو کردیم که در ادامه متن آن را از نظر میگذرانید.
همدلی اجتماعی در هویت ایرانیان ریشه دارد
ریشههای تاریخی و فرهنگی رفتار ایرانیان است که باعث میشود، در هنگامه بروز بحرانهایی مشابه انفجار بندر شهید رجایی، همدلی اجتماعی بروز و ظهور پیدا کند، موضوعی که سیدحسین شهرستانی در تحلیل اثرات اجتماعی به آن اشاره کرد و گفت: «یک بخشی از این تصویر ناشی از پشتوانههای فرهنگی و هویت فرهنگی ایرانیان است که به هر صورت از دیرباز در این لحظات خود را نشان میدهد. در واقع ایرانیان، یک جوهره فرهنگی و یک سرشت تاریخی دارند که این سبب تداوم تاریخی هویت ایرانی، در طول هزارهها شده است و این سرشت فرهنگی و هویت تاریخی خود را در این مقاطع ظهور و بروز میدهد. مهمترین نمود آن هم یک جمعگرایی و عبور از تنشهای فردی، قومی، محلی، زبانی، جناحی و اینهاست که باعث میشود در عبور از مدارهای تنگ یک هویت ملی، ظهور و تداوم پیدا کند. این خصلتی بود که ایرانیان در طول تاریخ داشتند. اولین نقطهای که در تاریخ این ویژگی را نمایان کرده است، به شهادت بسیاری از متفکران منجمله هگل، ایران بوده است. به تعبیر هگل، ایران اولین ملت تاریخی و اولین نقطه شروع تاریخ جهانی است، از این جهت که در ایران بود که اولینبار در تاریخ یک هویت فراگیر ملی شکل گرفت که فراتر از چهارچوبهای تعلق قومی، زبانی و محلی و فردی، موضوع همبستگی و فداکاری یک ملت قرار میگیرد و این نقطه تأسیس یک ملت و مفهوم ملیت است. تلقی مدرن از مفهوم ملیت در دوران جدید، بعد از وستفالیا و در دوره وستفالیا به وجود آمده است. اما مفهوم عامی از امر ملی در نقطه آغاز تاریخ از ایران شکل گرفته و در طول تاریخ هم تداوم پیدا کرده است، ملتهایی در طول تاریخ، دستاوردهایی برای تاریخ جهانی داشتند ولی دیگر تداوم نداشته و نوبت را به کشورهای دیگر دادند، برای مثال یونان در مقطعی، مهد تفکر سیاسی، مهد جمهوریت، مهد شکلگیری فلسفه بوده است، اما در همان عصر باستان، تمدن یونان این ویژگی خودش را از دست میدهد و پس از آن به رم و دیگر مناطق اروپا منتقل میشود. یا هند، چین و مصر هرکدام در مقطعی در تاریخ یک وجه تازهای از تمدن را به مثابه دستاورد بشری عرضه کردند اما بعداً به تعطیلات تاریخ رفتند. اما میتوان گفت ملت ایران، در نقطه سپیدهدم تاریخ، نخستین بار طرح یک دولت جهانی و هویت ملی فراگیر را طرح میکند و این هویت را هم از دست نمیدهد و به صورت مداوم تا امروز آن را حفظ کرده است. این تداوم، خودش یک خصلت استثنایی به تاریخ ایران داده و در این مقاطع هم خودش را نشان میدهد. در واقع در شرایط عادی و روتین، این هویت تاریخی، ققنوسی است که دائماً میسوزد و از خاکسترش دوباره زاده میشود، در شرایط عادی چهره خودش را آشکار نمیکند. در شرایط عادی مردم ما همان خصلتی را دارند که هرملتی، هرجامعهای و توده مردم دارند. ممکن است نابردباریهایی داشته باشند، ممکن است رفتارهای بهنجار و نابهنجاری داشته باشند، اما در شرایط استثنایی و خاص، یکباره انگار آن ژنوم فرهنگی، آن ذخیره ژنتیکی فرهنگی، خودش را آشکار میکند و بروز میدهد. آن عنصر مرکزی این ذخیره فرهنگی هم اسمش، آیین جوانمردی و روحیه فتوت است. بخش مهمی از این جوانمردی هم همین همیاری و نوعدوستی است.»
با وجود تهاجمهای رسانهای، چهارچوبهای هویتی و فرهنگیمان را حفظ کردیم
شهرستانی به این موضوع هم اشاره کرد که تلاشها برای از بین بردن امر ملی چندان بیتأثیر نبوده، کمااینکه هجمههای گستردهای هم برای از میان بردن امر ملی انجام شده و گفت: «این تأثیر ضرب در بازتابها و فوکسهای رسانهای عظیمی میشود که در ایران وجود دارد و هیچ ملتی، در هیچ جای تاریخ، این تهاجم رسانهای را تجربه نکرده است، این در آن ضرب میشود و در جامعه تنش ایجاد میکند. نکته عجیب داستان این است که همچنان در مقاطع حساس تاریخی، زمانی که شرایط عادی بههم میریزد و یک موقعیت استثنایی به وجود میآید، آن جوهره تاریخی، این حجابها را کنار میزند، ظرفیتهای خودش را آزاد میکند و باعث میشود ما بتوانیم، از این مقاطع تاریخی عبور کنیم. در طول تاریخ و نهتنها در این 40 سال اینگونه بوده است، زمانی که مغول وارد ایران شده، اسکندر حمله کرده، حمله اعراب که اگرچه باعث ورود اسلام به ایران شده و موهبتی برای فرهنگ ایران بوده است، اما ستمگریهای زیادی هم داشتند و حوادث زیاد دیگر، اما بالاخره این تاریخ تداوم پیدا کرده است و توانسته بعد از هر بحرانی، قد راست کند و از بحران عبور کند. در دوره معاصر، از قبل از مشروطیت و جنگهای بینالملل، بحرانهای دیگری داشتیم. اما در مجموع توانستیم به مثابه یک ملت با زخم و خونریزی و دشواری، اما چهارچوبهای هویتی و فرهنگی خودمان را حفظ کرده و تداوم پیدا کنیم.»
شهرستانی در مورد اینکه میشود چه اقداماتی انجام داد که اثر این همدلی اجتماعی حفظ شود و دستاوردهای این همدلی از دست نرود، گفت: «در مقطعی در زلزله کرمانشاه، یک بخشی از اینفلوئنسرها و سلبریتیها تلاش کردند که از این انرژی آزاد شده اجتماعی برای خودشان بارگیری کنند. بخشی از جامعه هم به خاطر اینکه مقداری بیاعتمادی نسبت به چهارچوبهای رسمی کمکرسانی پیدا کرده بود، به سمت آنها رفت و آب در آسیابشان ریخت. اما همان تجربهای شد برای اینکه مردم هم به این فرایندها بدبین شدند. الان از طرف مردم، این اعتماد و همراهی وجود دارد. با همه اعوجاجهای ارتباطی بین دولت و ملت، به هر حال مردم ترجیح میدهند به نسبت چهرههای خلقالساعه و مدعی، به چهارچوبهای رسمی اعتماد کنند. از آن طرف هم چهارچوبهای رسمی هم تجاربی پیدا کردند و امیدواریم از این تجربه درس بگیرند و مراقب باشند که مردم احساس نکنند که همدلی و همراهی آنها مصرف میشود.»











