علی ملکی، خبرنگار گروه سیاست: وقوع اتفاقی غیرمنتظره، همه ایران را در شوک فرو برده و بخش زیادی از مردم هرمزگان داغدار عزیزانشان هستند. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور از مهار آتش در ضلع غربی، شمال و جنوب اسکله خبرداده و نوید داده که آتشسوزی ضلع شرقی هم تا ساعات پایانی یکشنبه کنترل میشود. شاید تا لحظه انتشار این مطلب، آتش از بندر رفته باشد اما بعید است که تنور فیکنیوزها و اخبار متناقض به همین زودی خاموش شود. از زمان وقوع حادثه، پایگاهها و افراد مختلفی اقدام به اظهارنظر درباره حادثه رخ داده کردهاند. از بلاگرهای اینستاگرامی و فعالان رسانهای گرفته تا مسئولان مختلف و نمایندگان مجلس. هر کدام خود را در قامت صاحبنظری میبینند که لازم است راجع به هر موضوعی در کشور اظهار فضل کنند. افکار عمومی هم در معرکهای که اخبار رسمی به صورت قطرهچکانی و ناهماهنگ مخابره میشود، ناچار است خود را به موج اخبار غیررسمی و متناقض بسپارد. فرایندی که هرچیزی را میتوان در آن دید. برخی از کانالهای خبری بدون هیچ ملاحظهای تصاویر دلخراش پیکرهای آسیبدیده را منتشر میکنند بدون آنکه دلیل انتشار آن را از خود بپرسند. برخی دیگر که سمت مسئول دولتی یا نمایندگی مجلس شورای اسلامی را یدک میکشند، درباره موضوعی که هیچ اطلاع دقیقی از آن ندارند، اطلاعاتی میدهند که چندساعت بعد توسط مقامات مرجع، رد میشود. در این شرایط دو گروه شدیدترین آسیب را میبینند. اول، افکار عمومی که عملاً میان محتواهای ضد و نقیض سلاخی میشود و دوم، نظام رسانهای که به تدریج اعتمادش میان مردم را از دست میدهد. محمد لسانی، پژوهشگر حوزه رسانه معتقد است شکی نداریم که در میدان هر کاری که میشده به بهترین وجه انجام شده اما این فعالیت میدانی به امنیتبخشی رسانهای ختم نشده است. در ادامه متن کامل گفتوگوی «فرهیختگان» با وی را از نظر میگذرانید.
انفعال، باعث استیلای روایت رقیب میشود
محمد لسانی معتقد است افکار عمومی مشخصاً سؤالاتی درباره انفجار روز گذشته دارد. او این سؤالات را در سه بخش تقسیمبندی کرده و توضیح داد: «یک، دلیل؛ دو، ابعاد مسئله، تلفات و خسارات؛ و سه، بحث کنشها و اقداماتی که برای ترمیم، بازیابی و بازسازی توسط نیروهای لجستیکی و امدادی انجام شد. این سه سؤال مطرح میشود که همیشه در بحرانها این سؤالات وجود دارد. پس اگر آمادگی از قبل وجود داشته باشد، آمادگی رسانهای و آمادگی تیم مدیریت بحران باید بدانند چگونه مواجه شوند. طبق اسناد مصوبی که در سازمان مدیریت بحران کشور در ۱۴۰۳ تصویب شده، وقتی حادثهای در یک استان رخ بدهد، استاندار و مدیر سازمان مدیریت بحران سخنگو میشوند. دیروز همین اتفاق افتاد و این افراد سخنگو بودند، اما حداقل هدایت جریان خبری را در دست نگرفتند. این مسئله خیلی مهم است. ما قانون داریم و قانون را هم اجرا میکنیم، اما قانون برای چه آمده؟ قانون برای این آمده که جایی مسئلهای را حل کرده و از چالشی جلوگیری کند. دیروز این اتفاق نیفتاد؛ یعنی هدایت جریان خبری شکل نگرفت. ابعاد ماجرا به خاطر بزرگی آن حادثه و منطقه استراتژیکی که این حادثه در آن اتفاق افتاد، اهمیت زیادی داشت. طبق گزارشها، این بندر دومین بندر استراتژیک منطقه خاورمیانه بعد از بندری در امارات است، یعنی بندر شهید رجایی بندرعباس جایگاه دوم را در منطقه دارد. خب، این هدایت جریان خبری میتواند عللی داشته باشد. من قصد ورود به علل آن را ندارم، اما مهم این است که آیا نحوه اطلاعرسانی مسئولان کمک کرد که افکار عمومی به بدترین برداشت نرسد و برداشتی نزدیک به قرائت و روایت حکمرانی داشته باشد؟ نه، این اتفاق نیفتاد. اتفاقاً مسئله مهم اینجاست؛ سکوت، تأخیر و انفعال باعث تهنشین شدن و استیلا و نشستن روایت رقیب میشود. این به نظر من باید یکبار برای همیشه برای مسئولان جا بیفتد. در بحرانها معمولاً در طول سال، حداقل با پنج تا 10 بحران طبیعی یا غیرطبیعی مواجهیم. هر دفعه شاهدیم که متأسفانه نه تنها هدایت جریان خبری شکل نمیگیرد، بلکه معمولاً بدترین برداشتها و روایتها در بخشی از جامعه یا کل جامعه تهنشین میشود. این باید واکاوی شود. این مسئله صرفاً اندیشهای نیست، این مسئله صرفاً اجرایی هم نیست؛ مسئله به حکمرانی رسانهای ما برمیگردد و حکمرانی رسانهای ما نیازمند جراحی فوری و جدی برای کارآمد شدن و اثربخش شدن است.»
مدیریت دولتی قبل از رسانه است
لسانی در ادامه با اشاره به اینکه بحث مربوط به نفر نیست، افزود: «بحث تعیین نقش به معنای بیان است. پس اگر گفته نشده، آیا مشکل، مشکل بیانی بوده؟ نه. به نظر میرسد که اتفاقاً فهم ما از پیچیدگی مدیریت بحران این است که تعیین نقش و بیان صرفاً مسئله نیست، بلکه اینکه چه چیزی از اطلاعات موثق گفته شود و اصلاً اطلاعات موثقی آیا وجود دارد یا نه، اینها میشود مراحل قبل از بیان و مراحل قبل از رسانه. خیلی وقتها بزرگوارانی میگویند که ما در حوزه رسانه نقص داریم. من میخواهم بگویم این یک دوی امدادی است که آن چوب دوم امدادی اصلاً به رسانه تحویل نشده. علت، ابعاد و بخشهای مغفول زیاد است. خب، در آن بندری که حادثه اتفاق افتاده، دست یک شرکت خصوصی بوده. بخش مربوطه آن بخش خصوصی خودش نقصهایی در کارش داشته است؛ اصلاً خیلی جاها خودش خبر نداشته، تعداد افراد و اینها شفاف نبوده. اتفاق افتاده و از زمین و زمان مسئولان دستگاهها آمدهاند. خود همکاری آن بخش خصوصی کمک میکند به ابعاد ماجرا. پس قسمتهای دولتی، حاکمیتی، سامانهای و مدیریتی بخشهای قبل از رسانهاند.»
نداشتن اطلاعات در ساعات اولیه طبیعی است اما نداشتن پروتکل نه!
این پژوهشگر حوزه رسانه تأکید میکند باید حواسمان باشد که قطعات پازل قبل از رسانه لَنگشها و نقصهای جدی داشتند. او در این باره گفت: «در رسانه هم قطعاً مسائلی بوده، اما من خیلی از اینها را علت اصلی و ضعف اصلی نمیبینم. در حوادث مهم دنیا حجم بالایی از اطلاعات داده نمیشود، اصلاً چون آنها هم نمیدانند؛ مخصوصاً در ساعتهای اولیه چیز زیادی نمیدانند. اما حداقل پروتکلهایی وجود دارد که این پروتکلها سه چیز را تأکید میکنند: یک، ما باید سریع؛ دو، دقیق؛ و سه، هماهنگ باشیم. اگر میگوید «ما»، این «ما» کیست؟ آن «ما» همه دستگاههای مربوط است یعنی افراد مختلف حرفهایی نزنند که نقض حرف همدیگر باشد. خب، خبرنگاران دسترسی دارند؛ از خبرنگاران محلی گرفته تا خبرنگاران ملی، پشت سر هم تماس میگیرند و افراد مختلف چیزهای مختلفی میگویند. ماجرا از اینجا شروع میشود. ماجرا از رسانه شروع نمیشود؛ ماجرا از مسئولانی شروع میشود که وقتی گوشیشان زنگ میخورد، حرف میزنند. اما این مسئول، مسئولی نیست که در آن مدیریت باید حرف بزند. پس باید یک تجمیع دادهای صورت گیرد؛ آن تجمیع اطلاعات باید در ستاد بحران انجام شود و بعد آن افراد سریع عمل کنند. یعنی باید خودشان را به معرض نمایش بگذارند، سریع کنفرانس خبری بگذارند، سریع مصاحبههای ساعت اول، سه ساعت اول و بیانیههای رسمی را منتشر کنند. مسئله بعدی این است که رسانههای دیگر هم باید آن را پوشش دهند. اینجا هم باز ما در کشورمان مشکلی داریم؛ همه رسانهها دنبال دسترسی خاص و خبر خاصاند. برای همین، صحبت مسئولان رسمی را آنطور که باید، پروموت و توزیع نمیکنند. هر کسی دنبال این است که رسانه خودش را بالا بیاورد. برای همین این تشتت به جایی میرسد که حتی اگر مسئولی مشخص شده که حرفی را بزند، آن حرف همهگیر نمیشود. افراد مختلف و رسانههای مختلف آن را منتشر نمیکنند که آن صحبت ضریب بگیرد و مرجع شود.»
ابهام از وقفه در خبررسانی درست میشود
لسانی معتقد است که قسمتهای مختلف پازل بههم ریخته مفقود است و برای همین تأکید میکند که دادهها باید تجمیع شوند. او در این باره توضیح داد: «مسئولان عموماً مواضعی که میگیرند محافظهکارانه و محتاطانه است. حتی در ساعتهای اول از مواجهه با دوربین خودداری میکنند و به تأخیر میاندازند. اینجا زمینه ایجاد میشود برای رشد فیکنیوزها و اخبار جعلی. ما الگوریتم و فرمولی که برای خبر جعلی و دروغ و شایعه داریم، چیست؟ میگویند ابهام ضرب در اهمیت. ابهام از کجا ایجاد میشود؟ ابهام از اینجا شروع میشود که خبررسانی و اطلاعرسانی در آن وقفه ایجاد میشود. ابهام ضرب در اهمیت. اهمیت یعنی گستردگی حادثه؛ حالا تلفاتش، آثارش، پیامدهایش که ما شاهد آن هستیم. این فرمول دقیقاً دیروز اجرا شد؛ هم ابهام داشت، هم اهمیت داشت. برای همین رسانهای به نام شبکه یک که اصلاً رسانه منافقین بود، خبری را منتشر کرد. خب، همه هم فکر میکنند شبکه یک مثلاً شبکه خبر است؛ مثل این رسانه در اینستاگرام است که یکی از این پیجهای میلیونی موسیقی، اسمش را گذاشته «رادیو جوان» و خیلیها ممکن است ذهنیتشان باشد که این رادیو جوان ربطی به آن رادیو جوان دارد. این هم اسمش را گذاشته شبکه یک. خبری را منتشر کرده که کسانی که در مقدمات رسانه باشند، میفهمند این دروغ است.»
مجاری رسمی چطور از اعتبار میافتند؟
لسانی در ادامه «سرعت»، «دقت» و «هماهنگی» را به عنوان مؤلفههای لازم برای تشکیل پازل اطلاعرسانی در بحران دانسته و افزود: «سرعت یعنی در معرض قرار دادن و به پیشواز رسانه رفتن توسط یک نفر سخنگو؛ دقت یعنی آن چیزی که میگوییم توسط دیگران نقض نشود، پس دادههایی که میدهیم باید دادههای معتبر باشد؛ سوم، هماهنگی. این هماهنگی، هماهنگی بین رسانهها و بین تیم است. خب، این تشتت چرا وجود دارد؟ چون در طول سال تمرین نمیشود، چون ضعفهای ساختاری وجود دارد، به خاطر اینکه هر دفعه افراد با شگفتانههای عجیبی مواجه میشوند. هر حادثه ابعاد مختلفی دارد که اصلاً باز نشدهاند. این شگفتانهها هم یک امر جهانی است. من خودم در اتحادیه اروپا نگاه میکردم، مثلاً یک سندی داشتند به نام سند «سیف کامز» (SafeComms)، ارتباطات امنیتی. این سندی است برای اطلاعرسانی حملات تروریستی؛ یعنی آماده است که اگر الان متحمل حمله تروریستی شود، این سند با این پروتکلها مواجه میشود که اینها را میگویم، اینها را نمیگویم. یک آرایشی و یک آمادگی از قبل ایجاد میکند. من به نظرم در این زمینه کمبود یا فقدان نیروی متخصص رسانهای و تشتت مراجع، این دو را کنار هم بگذاریم؛ تشتت مراجع تصمیمگیر و کثرت مراجع تصمیم، از طرف دیگر کمبود نیروی متخصص. اصولاً رسانهایها اینطور دست روی دست گذاشته، آماده پشت در منتظرند که چه چیزی به ما بگویند تا بگوییم. متأسفانه اینجا آن جسارتهای خبری در مسیر منافع عمومی قرار نمیگیرد. اصولاً جسارت ذبح میشود، خلاقیت ذبح میشود، میرسد به یک اخبار کلی بدون آمارها و سنجهها و عملاً خردهاطلاعات کمککننده. برای همین مجاری رسمی از اعتبار میافتند، چون مجاری رسمی چیزی دندانگیر نمیگویند. وقتی چیز دندانگیری نمیگویند، مجاری دیگر تقویت میشوند و افکار عمومی به سمت این مجاری میرود.»
فعالیت میدانی خوب باید با اطمینانبخشی رسانهای همراه شود
این پژوهشگر حوزه رسانه معتقد است رسانه باید کارهایی را پیش از بحران بکند، کارهایی را حین بحران و کارهایی را بعد از بحران. او در این باره تصریح کرد: «مثلاً بعد از بحران امید میدهند، یک فضای ترمیم ایجاد میکنند. بعد از بحران میروند به سمت اینکه تحلیل بکنند و فضای یادگیری ایجاد کنند. اما حین بحران باید چه کار کرد؟ رسانه در بحران چه وظیفه اصلیای دارد؟ یک؛ خبررسانی یعنی ارائه اطلاعات معتبر. دو؛ امنیتبخشی یعنی نسبت به اینکه تیمهای مختلف اعزام شدهاند، چند تیم به صورت مشخص آرایش مواجهه و مقابله را بیان کند و افکار عمومی که هراس از گسترده شدن فاجعه دارد را سدگذاری کند و مانع از تشدید فاجعه شود. این میشود وظیفه امنیتبخشی رسانه. رسانه صرفاً نمیتواند حرف روی هوا بزند؛ قسمتش باید مبتنی بر آمارها و اخبار دقیقی باشد که مسئولان میدانی میدهند. من میخواهم تأکید بکنم بین مسئول میدان و مسئول رسانه باید ارتباط موثق و رفتوبرگشت زیاد و دقیقی باشد. چیزی که دارم میبینم جداافتادگی است؛ یعنی مسئول میدان که کف ماجرا دارد فعالیت میکند، به رسانه میگوید حالا تو برو. مسئله من این است؛ یعنی باید اینها جمع بشوند. این جداافتادگی خودش را نشان میدهد. کسی شکی ندارد که در میدان هر کاری که میشده به بهترین وجه انجام شده. ما شکی نداریم، اما این فعالیت میدانی به اطمینانبخشی و امنیتبخشی رسانهای ختم نشده. و سومین چیزی که رسانه باید بدهد در بحران، همدلی و همبستگی است؛ یعنی بتواند نشان بدهد که ما همه با هم در کنار مردم آنجا، در کنار امدادگران، در کنار خانواده قربانیان و مجروحان هستیم. این همدلی و همبستگی، قسمتی از آن در اخبار مربوط به اهدای خون بود و وجود داشت.»
نیروی پختۀ رسانهای در میدان نداریم
لسانی در بخش پایانی گفتوگو به پروتکلهای رسانهای پرداخته و توضیح داد: «ما هنوز داریم تمرین میکنیم. هنوز پروتکلها استخواندار و پخته و قوی نشدهاند. حتی اگر پروتکلها به معنای استانداردهای رفتاری وجود داشته باشد، ما نیروهای پخته رسانهای در میدان نداریم که آن پروتکل را بتوانند به خوبی اجرا بکنند. چهار چیز در کنار هم موفقیت در بحران را شکل میدهد: ۱. پروتکل و استاندارد رفتاری - گفتاری، ۲. نیروی رسانهای پخته، ۳. رسانه دارای بُرد پیام زیاد، مؤثر و قوی، ۴. مردمی که نسبت به آن رسانه اعتماد دارند و آن را مصرف میکنند و حرف رسانهای را که رسانه بحران است، میپذیرند و در جهت آن پیام عمل میکنند. ما وقتی همه اینها را در کنار هم میگذاریم، میگوییم بله، هدایت رفتاری در بحران شکل میگیرد؛ هدایت رفتار مردم که مردم رفتار هیجانی نکنند. خوب آیا این چهار تا هست؟ یک؛ پروتکلش میگویند هست؛ ۱۴۰۳ اردیبهشت میگویند پروتکل آمده. دو؛ آیا نیروی نخبه رسانهای بوده؟ سه؛ اصلاً رسانهای که این را پخش بکند و شنیده بشود چقدر برد پیام دارد؟ چهار؛ حالا پیام به مردم رسیده، مردم چقدر الان باور میکنند، همدلی میکنند؟ اینها کنار هم آن رسانه بحران را شکل میدهد. به نظر من ما در ابتدای راهیم. ما هر دفعه داریم تجربه میکنیم. کنشگریمان از ابعاد مختلف باید تقویت بشود؛ یک بُعدش بُعد حقوقی است؛ قوه قضاییه باید نسبت به کسانی که اخبار دروغ و فیک نیوز را تولید یا منتشر میکنند مواجهه داشته باشد. یک قسمت برمیگردد به دستگاههایی که باید عملاً کار ایجابی بکنند، یک قسمت هم برمیگردد به دستگاهی که باید کار سلبی بکند. به نظر من این چرخه هنوز در مرحله ابداع است. باید جلوتر برویم و انشاءالله بتوانیم تکمیلش بکنیم.»














