مازیار وکیلی، خبرنگار: تازهترین واکنش اهالی هالیوود به سیاستهای اقتصادی ترامپ را تد ساراندوس، مدیرعامل نتفلیکس نشان داده است. او در یک نشست اقتصادی اظهار داشته: «رویکرد ضد جهانیسازی دولت ترامپ احتمال دارد فعالیت نتفلیکس در خارج از آمریکا را دشوارتر کرده باشد.» اما این همه اعتراض برای چیست؟ سیاستهای ترامپ چه تأثیری روی صنعت سرگرمی آمریکا خواهد گذاشت؟
از همان نخستین روز ریاست جمهوری دونالد ترامپ مشخص بود که بدنه لیبرال و چپ هالیوود که اکثراً به کاندیدای دموکراتها گرایش داشتند با دونالد ترامپ به مشکل برخواهند خورد. در همان دور اول ریاست جمهوری ترامپ بود که او در توئیتی به فیلمهای تولیدشده توسط هالیوود اعتراض و اعلام کرد دیگر فیلمهای بزرگی مانند سانست بولوار توسط هنرمندان آمریکایی تولید نمیشود. البته که هالیوودیها هم بیکار نبودند و با حملات گسترده و دامنهدار به سیاستهای ترامپ کاری کردند که جو بایدن با آن وضعیت جسمانی به ریاست جمهوری برسد. ترامپ اما دور دوم ریاست جمهوری با توپ پری به کاخ سفید برگشته و قصد دارد یکتنه برنامههای خود را ظرف مدت چهار سال جلو ببرد. شعار ترامپ در دومین دوره ریاست جمهوری او اولآمریکا است. بخشی از این شعار به سیاستهای انزواگرایانه و ضد جهانی شدن جمهوریخواهان محافظهکار برمیگردد و بخش دیگر آن به اعتقادات شخصی خود ترامپ که عقیده دارد جهان در چهار سال گذشته به واسطه ضعفهای شخصیتی جو بایدن شیره آمریکا را مکیده و این کشور را تبدیل به بازار مجانی سایر کشورها خصوصاً چین کرده است. دقیقاً به واسطه چنین نگاهی است که ترامپ پس از ورود به کاخ سفید جنگ تعرفهها را به راه انداخت و چنان تعرفههای سنگینی بر کل کشورهای جهان اعمال کرد که برای مدت کوتاهی دنیا را به هم ریخت. ترامپ البته خیلی زود این تعرفهها را به حالت تعلیق درآورد. اما سیاست تهاجم اقتصادی او به چین حتی بعد از تعلیق تعرفهها ادامه یافت و با وضع تعرفههای چندصددرصدی آمریکا عملاً با چین وارد جنگ اقتصادی شده است. جنگی که به نظر میرسد تأثیر خود را بر روی صنعت سرگرمی آمریکا گذاشته و بازارهای چین و شرق آسیا را از فیلمها و سریالهای این کشور گرفته است. درگیری ترامپ با روشنفکران آمریکایی موضوع تازهای نیست. اما به نظر میرسد در چند ماه اخیر به نقطه اوج خود رسیده است. هالیوودنشینان در انتخابات ریاست جمهوری قبلی به وضوح دیدند که اعتبار خود را نزد مردم آمریکا از دست داده و دیگر مرجع آنها در موضوعات سیاسی نیستند. آنها حالا نگران این موضوع هستند که با سیاستهای اقتصادی ترامپ تمایل جهان برای تماشای محصولات فرهنگی آمریکایی کمتر شود و کشورها به سمت تولیدات بومی خود چرخش کنند. جنگ ترامپ و هالیوود را میتوان جنگ آمریکا علیه آمریکا توصیف کرد. جنگ میان آمریکای محافظه کار که به دنبال احیای سنتهای آمریکایی است و هالیوودی که عاشق این است که آمریکا را با کمک سیاستمدارانی مانند جو بایدن و برنی سندرز تبدیل به یک اروپای بزرگ و البته سوسیال دموکرات کند که اولویتهایش نه مسائل مردم آمریکا که مسائلی مانند محیط زیست، اقلیتهای نژادی و جنسیتی و فمینیسم با قرائت اروپایی است. ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود جان وویت، مل گیبسن و سیلوستر استالونه را به عنوان سفیران دولت در هالیوود منصوب کرد. سه چهرهای که در کنار رابرت دووال و کلینت ایستوود میتوان آنها را آخرین بازماندگان جمهوریخواهان در دنیای سرگرمی آمریکا دانست. ترامپ با این انتخابها تضاد دیدگاه خود با بدنه صنعت سرگرمی آمریکا را عیان کرد. به نظر میرسد هنرمندان و روشنفکران آمریکایی در دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ دوران سختی را پیش رو خواهند داشت. مشکل اصلی برای آنها اینجا است که ترامپ در این دوره حمایت مردمی را هم پشت سر خود دارد و با اقتدار رئیس جمهور آمریکا شده است و همین موضوع کار را برای هالیوودنشینانی که قصد دارند آمریکا را به شعبه دوم اروپا تبدیل کنند سخت خواهد کرد.
اما فارغ از مسائل سیاسی این اقدامات تنشزای ترامپ تاثیر اقتصادی عمیقی هم بر روی کمپانیهای هالیوودی خواهد گذاشت. فیلمهای هالیوودی در سال گذشته پانصد و هشتاد و پنج میلیون دلار در گیشههای چین درآمد کسب کردند که سه و نیم درصد از درآمد 17.71 میلیاردی این کمپانی را تشکیل میداد. جدای از این از دست دادن بازار شرق آسیا میتواند اشتغال در این شرکتها را هم تحت تاثیر قرار دهد. بسیاری از نیروهای کمپانیهای هالیوودی در شرق آسیا مستقر هستند و اقدامات ترامپ در به راه انداختن جنگ اقتصادی با چین میتواند امنیت شغلی آن کارکنان را به خطر بیندازد. نگاهی کلی به تولیدات نتفلیکس نشان میدهد بازار شرق آسیا مهمترین و بزرگترین بازارهای این کمپانی برای تولید فیلم است. فصل دوم بازی مرکب که در نیمه دوم سال 2024 پخش شد با 9/619 میلیون ساعت تماشا در سراسر جهان پرتماشاگرترین سریال نتفلیکس در سال گذشته بود. به غیر از این چین و شرق آسیا همیشه یکی از لوکیشنهای اصلی هالیوودنشینان برای ساخت فیلم بوده است. اقدامات ترامپ و تیره و تار شدن روابط آمریکا و چین میتواند بر روی تولید فیلمهای آمریکایی در چین و شرق و آسیا تأثیر بگذارد و تولیدات مشترک آمریکا با این قسمت از جهان را تحت تأثیر قرار دهد.
تأثیر دیگری که اقدامات آمریکا میتواند بر روی صنعت سرگرمی آمریکا و خصوصاً هالیوود بگذارد خدشهدار شدن سلطه هژمونیک این کشور بر روی شرق آسیا و سراسر جهان است. این یک گزاره بسیار معروف است که آمریکا دشمنان خود را تنها به وسیله بمب و سلاحهای پیشرفته نابود نمیکند بلکه با استفاده از ابزار فرهنگی (که هالیوود مهمترین نماد آن است) میکوشد ماهیت آن کشورها را تغییر دهد. اقدامات ترامپ اختلال جدی در این تأثیرگذاری فرهنگی ایجاد خواهد کرد. بدبینی دنیا نسبت به آمریکا میتواند رغبت مردم جهان به تماشای محصولات هالیوودی را کاهش دهد. این کاهش رغبت علاوه بر زیان اقتصادی هنگفتی که به آمریکا وارد میکند میتواند تسلط هژمونیک آمریکا را هم از بین ببرد. خوب یا بد در دهههای اخیر فرهنگ آمریکایی بوده که بر فرهنگ جهانی غلبه داشته و مردم و سیاستمداران آمریکایی دوست ندارند این غلبه فرهنگی را از دست بدهند. اما اقدامات ترامپ میتواند سرآغاز از بین رفتن تسلط فرهنگی آمریکا بر دنیا باشد.
اما این اقدامات تنها به ضرر آمریکایی نخواهد بود و چین و سایر کشورها هم از این جنگ اقتصادی متضرر خواهند شد. هیچ کشوری در جهان توانایی تولید محصولات فرهنگی به اندازه آمریکا را ندارد و تمام جهان مصرفکننده محصولات فرهنگی این کشور هستند. جنگ اقتصادی میان آمریکا و جهان ممکن است در دسترسی مردم جهان به این محصولات اختلال وارد کند. این اختلال یقیناً باعث مشکلاتی خواهد شد که حتی فکر کردن به آن هم ممکن نیست. یک لحظه فکر کنید که دیگر نتوانید سریالهای آمریکایی را تماشا کنید. یقیناً بخش عمدهای از سرگرمی روزانه خود را از دست خواهید داد و این برای شما و مردم سراسر جهان خوشایند نخواهد بود.
البته اقدامات ترامپ یک ریشه ایدئولوژیک هم دارد. اقدامات ترامپ تلفیقی از یک ناسیونالیسم افراطی و اقتصاد سوداگرانه است. برداشت ترامپ از فرهنگ هم مبتنی بر این دو گزاره است. فرهنگ برای ترامپ تا جایی ارزش دارد که ترویجدهنده سنتهای آمریکایی باشد و به لحاظ اقتصادی هم برای مردم این کشور سودآوری داشته باشد. اما مشکل نگاه ترامپ این است که ماهیت گلوبالیزه جهان امروز را در نظر نمیگیرد. او همه چیز را معطوف به آمریکا میداند. ترامپ عقیده دارد آمریکا و بازار داخلی آن برای رشد اقتصادی آمریکا کافی است. بنابراین تلاش میکند تعریف جدیدی از آمریکا ارائه دهد. تعریفی مبتنی بر عقاید دست راستی که در آن فرهنگ وظیفه دارد مروج ناسیونالیسم آمریکایی باشد. در این نگاه محصولات فرهنگی هم باید در ابتدا برای مردم این کشور تولید شوند و حضور در بازارهای جهانی اولویت دوم و حتی چندم آمریکا است. مشکل این نگاه اینجا است که آمریکا تنها به یک جغرافیای خاص محدود نمیشود و مفهومی جهانی است. هر اقدام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا و دولتمردانش بر سراسر جهان تأثیر خواهد گذاشت. به همین خاطر ترامپ نمیتواند این جنگ اقتصادی را تنها درون جغرافیای آمریکا تعریف کند. این کشمکشهای سیاسی و اقتصادی تأثیر بسیار بزرگی بر نظم جهانی خواهد گذاشت و میتواند این نظم را که مبتنی بر لیبرال دموکراسی غربی است تغییر دهد. تغییری که یقیناً به نفع آمریکا نخواهد بود. از بین رفتن تسلط فرهنگی آمریکا میتواند زیانهای اقتصادی و سیاسی فراوانی هم برای این کشور داشته باشد. البته که استدلال ترامپ و تیم همراه او این است که اتفاقاً سلطه آمریکا با ترویج افراطی و تأکید زیاد بر روی قدرت آمریکا ممکن خواهد بود و در این راه نیازی به همکاری و تعامل با سراسر جهان احساس نمیکند. باید دید این نگاه ترامپ چه تأثیری بر روی اقتصاد هالیوود که هویت خودش را به حضور در بازارهای جهانی گره زده است خواهد گذاشت. تاثیر این اتفاق بسیار وسیع و دامنهدار خواهد بود. باید منتظر ماند و دید آیا هالیوود میتواند خودش را با دولتی که ضد جهانیسازی است هماهنگ کند یا اینکه تضاد میان کاخ سفید و بازوی فرهنگی آمریکا به اوج خود خواهد رسید.
شماره ۴۳۹۵ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
نگاهی به تأثیر سیاستهای ترامپ بر شرکتهای بزرگ صنعت سرگرمی در آمریکا
برفک ترامپ روی تصویر نتفلیکس














