فرهیختگان: دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده که در ژانویه ۲۰۲۵ برای دومین بار به قدرت بازگشت، با چالشهای متعددی در حوزه سیاست داخلی و خارجی مواجه شده است. بر اساس نظرسنجی اخیری که به طور مشترک توسط خبرگزاری رویترز و مؤسسه تحقیقاتی و نظرسنجی ایپسوس برگزار شده میزان محبوبیت او به ۴۳ درصد کاهش یافته که پایینترین سطح از زمان بازگشت او به کاخ سفید است. این کاهش محبوبیت عمدتاً به دلیل نارضایتی عمومی از سیاستهای اقتصادی، تعرفهای و نحوه مدیریت اطلاعات نظامی توسط دولت او رخ داده است. همچنین ۶۶ درصد از مردم آمریکا از عملکرد دولت ترامپ در حوزه سیاست خارجی رضایت ندارند. این نارضایتی، همزمان با مذاکرات حساس با ایران ضرورت دستیابی به یک توافق دیپلماتیک را برای دولت ترامپ بیش از پیش برجسته کرده است.
دولت دونالد ترامپ در شرایط حساسی قرار دارد. کاهش محبوبیت به ۴۳ درصد، نارضایتی ۶۶ درصدی از سیاست خارجی و انتقادهای گسترده از سیاستهای اقتصادی و سوءمدیریت در حوزه اطلاعات نظامی نشاندهنده نیاز مبرم به یک دستاورد سیاسی است. مذاکرات با ایران و احتمال یک توافق دیپلماتیک میتواند بهعنوان یک راهحل سیاسی عمل کرده و جایگاه ترامپ را نزد افکار عمومی داخل و خارج از آمریکا تقویت کند. چنین نیازی ادعاها در مورد حمله نظامی به ایران در صورت شکست مذاکرات را تا حد زیادی بدون پشتوانه بازنمایی میکند. ادعاهایی که به نظر بیشتر با هدف امتیازگیری سیاسی در میز مذاکره با ایران طرح میشوند.
تعرفهها گران تمام شد
یکی از دلایل اصلی نارضایتی عمومی، سیاستهای تعرفهای جدید دولت ترامپ است که با هدف کاهش وابستگی به واردات وضع شدهاند. بااینحال، ۵۲ درصد از پاسخدهندگان معتقدند که این تعرفهها، بهویژه بر خودروها و قطعات خودرو، به اقتصاد خانوادهها آسیب خواهد رساند. همچنین، تقریباً همین درصد بر این باورند که تعرفهها ضرر بیشتری نسبت به فایده دارند. این نارضایتی در شرایطی شکل گرفته که تنها ۳۷ درصد از عملکرد اقتصادی ترامپ رضایت دارند و از این میزان نیز تنها ۳۰ درصد از اقدامات او برای مقابله با هزینههای بالای زندگی حمایت میکنند. سیاستهای تعرفهای نهتنها به نگرانیهای عمومی دامن زده، بلکه باعث بیثباتی در بازارهای مالی شده است. ریزش بورس آمریکا و بالارفتن قیمت جهانی طلا بخشی از پیامدهای چنین سیاستهایی است.
سیگنالگیت حتی جمهوریخواهان را برافروخت
یکی دیگر از عوامل کاهش محبوبیت، رسوایی اخیر در مورد مدیریت اطلاعات نظامی توسط دولت ترامپ است. اخیراً مشخص شد که رهبران ارشد دولت در پیامرسان سیگنال که در دسترس عموم مردم است، درباره برنامههای حمله به یمن بحث کرده و به طور ناخواسته این اطلاعات را با یک روزنامهنگار به اشتراک گذاشتهاند. این اشتباه که ۷۴ درصد از پاسخدهندگان آن را «بیملاحظه بودن» توصیف کردند، اعتماد عمومی به توانایی دولت در مدیریت مسائل امنیتی را خدشهدار کرده است. این رسوایی نهتنها اعتماد عمومی به توانایی دولت در حفظ امنیت ملی را خدشهدار کرده، بلکه حتی در میان حامیان سنتی دولت نیز نارضایتی ایجاد کرده است. به طور خاص، ۵۵ درصد از جمهوریخواهان این اقدام را غیرحرفهای خواندهاند که نشاندهنده شکاف عمیق در پایگاه حامیان ترامپ است. همچنین، ۷۰ درصد از پاسخدهندگان معتقدند که ترامپ باید شخصاً مسئولیت این خطا را بپذیرد، اما تاکنون هیچ عذرخواهی رسمی یا اقدام اصلاحی از سوی او مشاهده نشده است.
بهترین دستاورد اجتماعی ترامپ زیر 50 درصد اقبال عمومی دارد
دونالد ترامپ با بازگشت به کاخ سفید سیاستهای ضدمهاجرتی خود را که در دوره اولش جنجالبرانگیز بود، با شدت بیشتری دنبال میکند. بر اساس این نظرسنجی تنها ۴۸ درصد از آمریکاییها از عملکرد او در حوزه مهاجرت حمایت میکنند که اگرچه بالاترین میزان رضایت در میان سیاستهای اوست، همچنان نشاندهنده نارضایتی بیش از نیمی از جمعیت است. این سیاستها که شامل اخراج گسترده مهاجران غیرقانونی، تشدید کنترلهای مرزی و محدودیتهای جدید برای پناهجویان است انتقادهای گستردهای را برانگیخته است. ترامپ در دولت دوم خود قول داده است که «بزرگترین عملیات اخراج در تاریخ آمریکا» را اجرا کند. او طرحهایی برای استفاده از نیروهای گارد ملی و بازداشتگاههای موقت برای مهاجران غیرقانونی اعلام کرده است. این اقدامات که یادآور سیاستهای جنجالی «تحمل صفر» در دوره اول او هستند، نگرانیهایی درباره نقض حقوق بشر و جدایی خانوادهها ایجاد کرده است. این سیاستها نهتنها در میان دموکراتها، بلکه در میان برخی جمهوریخواهان میانهرو نیز با مقاومت مواجه شده است. منتقدان ایده راهبرد اخراج مهاجران معتقدند این اقدامات به اقتصاد آسیب میرساند، بهویژه در صنایعی مانند کشاورزی و ساختوساز که به نیروی کار مهاجر وابستهاند. همچنین تصاویر بازداشت گسترده مهاجران و گزارشهای مربوط به شرایط نامناسب بازداشتگاهها، وجهه بینالمللی آمریکا را خدشهدار کرده است. درحالیکه پایگاه حامیان سنتی ترامپ از این سیاستها حمایت میکند، نارضایتی عمومی نشاندهنده چالش بزرگ او برای ایجاد اجماع ملی است.
جایی برای تنش بیشتر باقی نمانده است
سیاست خارجی یکی از حوزههای اصلی نارضایتی عمومی از دولت ترامپ است. تنها ۳۴ درصد از پاسخدهندگان از عملکرد او در این زمینه حمایت کردند که نسبت به ۳۷ درصد در نظرسنجی ماه گذشته کاهشی 3 درصدی را نشان میدهد. این نارضایتی در شرایطی شکل گرفته که دولت آمریکا درگیر مذاکرات حساس با ایران است و تهدید به اقدام نظامی در صورت شکست این مذاکرات کرده است. ۶۶ درصد از مردم آمریکا که از سیاست خارجی دولت رضایت ندارند، نشاندهنده نیاز مبرم به بازنگری در رویکردهای دیپلماتیک هستند. دولت ترامپ با اقدامات خود از جمله اخراج گسترده کارمندان فدرال و برهم زدن هنجارهای دیپلماتیک، جایگاه بینالمللی آمریکا را تضعیف کرده است. ادعای ترامپ مبنی بر مالکیت کانادا، گرینلند، خلیج مکزیک صرفاً منجر به افزایش تنش آمریکا با همسایگانش شده و هیچ خروجی درپی نداشته است. اعلام تعرفهها نارضایتی اجتماعی را دامن زد و باعث شد تا ترامپ از تصمیمش عقب نشسته و آنها را 90 روز تعلیق کند. علاوه براین ادعای ترامپ مبنی بر پایان بخشیدن به جنگ در غزه و اوکراین بینتیجه مانده و این پروندهها همچنان باز ماندهاند. در چنین شرایطی گسترش تنش به سمت ایران قطعاً نارضایتیها از ترامپ را تشدید خواهد کرد و آنطور که تاکنون ترامپ از ادعاهای خود عقب نشسته به نظر نمیرسد در مورد پیگیری راهبرد جنگ با ایران نیز حداقل در کوتاهمدت قدرت مقابله با افکار عمومی خودش را داشته و دست به تشدید تنش بزند.
ترامپ برای احیای وجههاش نیاز به پیروزی سیاسی دارد
باتوجهبه نارضایتی عمومی و کاهش محبوبیت دستیابی به یک توافق دیپلماتیک برای دولت ترامپ به یک ضرورت سیاسی تبدیل شده است. نارضایتی گسترده از سیاستهای اقتصادی و خارجی دولت ترامپ را در موقعیت شکنندهای قرار داده است. یک توافق دیپلماتیک موفق، بهویژه با ایران میتواند بهعنوان یک دستاورد بزرگ معرفی شود و بخشی از اعتماد عمومی را بازگرداند. چنین توافقی میتواند نشاندهنده توانایی دولت در مدیریت بحرانهای بینالمللی باشد و به کاهش انتقادهای داخلی کمک کند. تهدید به اقدام نظامی علیه ایران در صورت شکست مذاکرات، نگرانیهای زیادی را در میان مردم آمریکا نسبت به تشدید فشارهای اقتصادی ایجاد کرده است. تجربه جنگهای گذشته، مانند عراق و افغانستان به مردم آمریکا نشان داده که درگیریهای نظامی هزینههای انسانی، اقتصادی و سیاسی سنگینی به دنبال دارند. در شرایط کنونی که ۶۶ درصد از آمریکاییها از سیاست خارجی دولت ناراضیاند، آغاز یک جنگ جدید میتواند به کاهش بیشتر محبوبیت و حتی شکست سیاسی جمهوریخواهان در انتخابات آتی منجر شود.
در چنین شرایطی دستیابی به یک توافق با ایران بیشتر میتواند به نفع ترامپ باشد؛ چرا که ناکامیها در سیاست خارجی را تا حدی به حاشیه میبرد. یک توافق میتواند به بازسازی وجهه دولت ترامپ در حوزه سیاست خارجی کمک کند. این امر بهویژه در روابط با متحدان سنتی آمریکا که از سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ نگراناند، اهمیت دارد. اگرچه بخش قابلتوجهی از حامیان ترامپ (عمدتاً جمهوریخواهان) همچنان از سیاستهای او حمایت میکنند، کاهش محبوبیت او حتی در میان این گروه نشاندهنده نیاز به دستاوردهای ملموس است. یک توافق دیپلماتیک میتواند بهعنوان یک پیروزی سیاسی معرفی شود و حمایت این پایگاه را تقویت کند.
این آرامبخش سریع عمل نمیکند
با وجود ضرورت دستیابی به یک توافق، دولت ترامپ با چالشهای متعددی مواجه است. سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ از جمله خروج از توافقهای بینالمللی باعث ایجاد بیاعتمادی و مقاومتهایی در داخل و خارج از آمریکا در مورد تصمیمات دولت او شده است. در داخل، دموکراتها و حتی برخی جمهوریخواهان ممکن است با هرگونه توافق به دلایل سیاسی مخالفت کنند. در خارج، ایران و دیگر بازیگران بینالمللی ممکن است به دلیل بیاعتمادی به تعهدات آمریکا، مذاکرات را دشوار کنند. حتی در صورت ایجاد اجماع بر سر لزوم شکلدهی به یک توافق تجربه نشان داده مذاکرات دیپلماتیک آمریکا با ایران، فرایندی زمانبر است. باتوجهبه کاهش سریع محبوبیت ترامپ و فشارهای اقتصادی و سیاسی، دولت او زمان محدودی برای دستیابی به یک توافق قابلقبول دارد. حتی در صورت دستیابی به توافق، دولت باید بتواند آن را بهگونهای به مردم آمریکا معرفی کند که بهعنوان یک دستاورد بزرگ تلقی شود. این امر نیازمند یک استراتژی ارتباطی مؤثر است که بتواند بر نارضایتیهای موجود غلبه کند. استراتژیای که لااقل باتوجهبه اظهارات متناقض و سینوسی مقامات آمریکایی از جمله شخص ترامپ و استیو ویتکاف نماینده او در مذاکره با ایران نمیتوان از وجود آن مطمئن بود.















