ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: بالاخره ناقوس مرگ برای «پاپ فرانسیس» هم به صدا درآمد و او بهعنوان رهبر کاتولیکهای جهان در ۸۸ سالگی چشم از جهان فروبست؛ حال جامعه کاتولیکهای مسیحی علاوه بر قبول این فقدان باید منتظر جانشین «خورخه ماریو برگولیو» باشند و تا آن لحظه دود سفید کلیسای سیستین را تماشا کنند. اما رابطه سینما بهعنوان یکی از ظواهر دنیای مدرن با دستگاه مسیحیت و خصوصاً واتیکان و پاپ چگونه بود؟ ما در حال حاضر در دوران طلایی آثار موسوم به «فیلمهای پاپی» زندگی میکنیم، اما اوضاع از زمان پیدایش و استیلای سینما بهعنوان یک هنر و سپس صنعت پربازده همیشه به این شکل نبوده است. در ابتدا فیلمسازان تمایل چندانی به دنیای واتیکان نداشتند و روی خوشی به آن نشان نمیدادند ولی اوضاع از اوایل دهه 1950 اندکی تغییر کرد و راه برای آغاز رابطه این دو نهاد باز شد. براساس سیاههای که در وبسایت «IMDB» وجود دارد تنها 12 فیلم در باب زندگی و عوالم شخصی رهبران مسیحیت کاتولیک ساخته شده است. این تعداد با توجه به حمله اساسی جوامع بهاصطلاح «آزاد» به آیین مسیحیت میتواند بهعنوان سوژهای برای نگارش یک مقاله علمی-پژوهشی مستقل مورد اشاره قرار بگیرد و در این مجال جایی برای اشاره به آن نیست، اما غرب با آن هم ادعای خود مبنی بر آزادی فکر و اندیشه «سنگ را بسته و سگ را رها کرده است» تا هرکس هر محتوایی که دلش میخواهد در راستای حمله به ادیان ابراهیمی تولید کند و عرصه بر طرفداران و باورمندان به مسیحیت و دیگر ادیان تنگ و تنگتر شود. باری، در این گزارش به موارد انگشتشمار «فیلمهای پاپی» میپردازیم و خلاصهای از داستان و حواشی پیرامون هریک از آنها را بازگو میکنیم.
انجمن مخفی (1952)
اولین فیلم و گمنامترین اثر این فهرست، «انجمن مخفی» ساخته فیلمساز ایتالیایی، «آمبرتو اسکراپلی» است. «انجمن مخفی» اولین فیلم بلند این کارگردان بود؛ او در ادامه حیات هنری خود در سینمای ایتالیا تنها یک اثر دیگر ساخت و عمر کاریاش چندان دوامی نداشت؛ چون در چهارراه نئورئالیسم آثار تجاری و فیلمهای مدرنیستی اروپا گیر افتاده بود و کسی اهمیتی به شکل کار او نمیداد. اما داستان این فیلم از چه قرار بود؟ جنگ اول جهانی در شرف آغاز است که «پاپ پیوس دهم» تمام تلاشش را برای عدم وقوع این مصیبت به کار میبندد، اما درنهایت خضوع و فروتنی اتفاق مهمی رخ نمیدهد و شعلههای جنگ اروپا و بخش وسیعی از جهان را در بر میگیرد. فیلمساز در طول زمان 90دقیقهای فیلمش، پاپ را انسانی خیرخواه و دوستدار فقرا که جز صلح آرزویی برای این جهان ندارد نشان میدهد و با رویکردی کاملاً همسو با مسیحیت کاتولیک از دین متبوعش طرفداری میکند. «انجمن مخفی» البته فیلم مهم و قابل اهمیتی نیست و فقط از حیث تاریخنگاری با انگیزههای پژوهشی شاید به درد برخی از علاقهمندان به حوزه پژوهشگری هنر بخورد.
مردی به نام جان (1965)
دومین فیلم این فهرست برخلاف «انجمن مخفی» اثر ناشناختهای نبود و کارگردانش هم چند سال بعد سری میان سرها درآورد. «مردی به نام جان» فیلمی در گونه بیوگرافی بود که «آرمانو اولمی» فرمان هدایت تولید آن را برعهده گرفت. «مردی به نام جان» داستان بخشی از زندگی دویستوشصتویکمین پاپ کلیسای جامع رم را دستمایه روایت خود قرار داد. در این اثر، «راد استایگر» بازیگر نیویورکی برنده جایزه اسکار به ایفای نقش پرداخت و داستان زندگی پاپ «جان بیستوسوم» را از دوران کودکی او در برگامو با مخاطبان در میان گذاشت. «مردی به نام جان» بر اساس خاطراتی که از «آنجلو جوزپه رونکالی» (پاپ جان بیستوسوم) بر جای مانده بود تولید شد و به فیلم پرتره مهمی در باب زندگی معنوی و الهامبخش این پاپ محبوب بدل شد. رونکالی پسر یک تاجر معروف ایتالیایی بود و علاقه ویژهای به مردم زمانهاش داشت.
کفشهای ماهیگیر (1968)
«مایکل اندرسون» در اواخر دهه 90 و در دوران جنگ سرد پای واتیکان و پاپ را به سیاست و درگیری اطلاعاتی - امنیتی «آمریکا» و «شوروی» باز کرد. عمده آثاری که در مورد «پاپ» در سینمای اروپا و آمریکا ساخته شده در ژانر یا گونه «زندگینامهای» دستهبندی میشود و «کفشهای ماهیگیر» نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. در روزهای اوج جنگ سرد، «کریل پاولوویچ لاکوتا» اسقف لویو اوکراین بعد از گذشت 20 سال توسط زندانبان خود که در حال حاضر نخستوزیر شوروی است آزاد میشود. او عاقبت به رم فرستاده و درنهایت پس از مرگ پاپ بهعنوان جانشین او معرفی میشود. در ادامه، لاکوتا که خبر خصومت چین و شوروی به گوشش رسیده برای جلوگیری از آغاز یک جنگ هستهای به کشور شوراها بازمیگردد و تصمیم میگیرد تا بحران میان این دو کشور را از مسیر گفتوگو حل کند.
آمین (2002)
«کاستا گاوراس» با آثاری نظیر «حکومتنظامی»، «ضد»، «اعتراف»، «گمشده» و... در میان طیف وسیعی از دوستداران هنر هفتم شناخته میشود، اما او دراینبین یک فیلم مهم دیگر به اسم «آمین» هم دارد که بر اساس سیاستهای افشاگرانه نسبت به برخی از اعمال کلیسا تولید شده است. در زمان جنگ جهانی دوم «کرت گرشتاین» افسر نیروهای «اساس» که شاهد کشتار یهودیان در اردوگاههای مرگ نازی بود عزمش را جزم میکند تا «پاپ پیوس دوازدهم» را نسبت به این مسئله، یعنی کشتار یهودیان و عناصر بهاصطلاح «نامطلوب» آگاه کند. «کرت گرشتاین» اسیر روندهای اداری کلیسای کاتولیک میشود و بهخاطر عدم پاسخگویی از جانب پاپ با سرخوردگی تمام به این در و آن در میزند تا راهی برای جلوگیری از اقدامات نازیها پیدا کند. در همین اثناست که او با یک کشیش یسوعی به نام «فونتانا» دیدار میکند و ماجرا را برایش شرح میدهد.
ما یک پاپ داریم (2011)
ایجاد و شکلگیری شورای دوم واتیکان در سال 1962 میلادی توسط «ژان بیستوسوم» به نقطهعطف بسیار مهمی در تاریخ کلیسای کاتولیک رومی بدل شد و توانست مقدمات آشتی با جهان مدرن غربی را فراهم آورد. یکی از آثار این اقدام پدید آمدن «فیلمهای پاپی» را در پی داشت و باعث شد تا فیلمسازان بدون واهمه به نقد دستاوردهای دنیای کاتولیک بپردازند و حتی در مواردی به آئین مسیحیت توهین کنند. رسانهها، کمپانیهای معروف و حتی کمتر اسمی هالیوودی بهواسطه این اقدامات به فکر جذب سرمایه افتادند و موج جدیدی از آثار سینمایی در مورد واتیکان و مقام پاپ را آغاز کردند. سینماگران پیش از به وجود آمدن شورای دوم واتیکان در معدود تجربههای سینمایی خود، مسیحیت کاتولیک را ستایش میکردند و در مقام نگهبانان این سنت دوهزارساله پشت دوربین قرار میگرفتند ولی پس از اوایل دهه 60 میلادی، این «شخصیت» ویژه «پاپ» و «کلیسا» بود که محور اقدامات کارگردانان و صنعت سینمای دنیا قرار گرفت و باعث شد تا آنها به پاپ بهعنوان یک موجود زنده زمینی نگاه کنند.
«نانی مورتی» فیلمساز مطرح ایتالیایی 10 سال پس از دریافت جایزه نخل طلایی جشنواره کن در سال 2001 پشت دوربین «ما یک پاپ داریم» قرار گرفت و با وامگیری از سینمای کمدی، داستان پرچالش انتخاب «پاپ جدید» را روایت کرد. بعد از مرگ پاپ کنگره رم تشکیل جلسه میدهد و کاردینال ملویل را بهعنوان رهبر کاتولیکهای جهان معرفی میکند. او اما نسبت به تواناییها و همچنین ایمان خود دچار تردید است و درنهایت وظیفه رهبری این طیف از مسیحیان را نمیپذیرد. «میشل پیکولی» بازیگر نامآشنای فرانسوی هم در یکی از آخرین آثار کارنامه هنریاش نقش پاپ ملویل را بازی کرد و بازیگر نقش مقابل او هم کسی جز «نانی مورتی» نبود.
دو پاپ (2019)
«دو پاپ» یکی از آثار مهم سینمای غرب در مورد مسئله جانشینی پاپ بود که در سال 2019 توسط کارگردان برزیلی، «فرناندو میرلس» ساخته شد. «پاپ بندیکت شانزدهم» با بازی «آنتونی هاپکینز» تلاش میکند تا کاردینال «خورخه ماریو برگولیو» (پاپ فرانسیس تازهدرگذشته) با بازی «جاناتان پرایس» را متقاعد کند تا از تصمیم خویش مبنی بر استعفا بهعنوان اسقف اعظم خود تجدیدنظر کند. «دو پاپ» برای نخستینبار در جشنواره فیلم تلوراید به نمایش درآمد و اکران محدود آن در آمریکا به آغازی بر موفقیتهایش تبدیل شد. بازی تحسینبرانگیز پرایس و سرآنتونی هاپکینز در کنار فیلمنامه «آنتونی مککارتن» بسیار دیده شد و مورد تحسین منتقدان و خورههای سینما قرار گرفت. فیلم در جوایز سالانه اسکار، آکادمی فیلم بریتانیا و ایضاً گلدنگلوب نیز نامزد چند جایزه شد و جایزه اول فیلمنامه را از «هالیوود فیلم آواردز» به دست آورد.
مجمع کاردینالها (2024)
جدیدترین و شاید مهمترین «فیلم پاپی» این فهرست، «مجمع کاردینالها» است. هیئت ملی فیلم آمریکا از این اثر بهعنوان یکی از 10 فیلم سینمایی برتر سال 2024 یاد کرده است. «مجمع کاردینالها» بهعنوان تازهترین اثر «ادوارد برگر» یک تریلر پرتنش سیاسی است که نگاه بسیاری از منتقدان سینمایی را به فیلمنامه پر از جزئیات خود جلب کرد. در واقع، نکته مهم و حائز اهمیت این اثر، فیلمنامهاش بود و بهراحتی توانست بر اساس پیشبینیها تا دریافت اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی (بر اساس رمان رابرت هریس) پیش برود. بعد از درگذشت پاپ بر اثر سکته قلبی، کاردینالها به مدیریت و رهبری توماس لارنس دور هم جمع میشوند تا جانشین او را برگزینند، اما رسوایی هر کدام از نامزدهای جانشینی حسابی آنها را بهزحمت میاندازد.