کوثر قاسمی، دانشجوی سیاستگذاری اجتماعی: «من فقط زنان و دخترانی را که جویای کار بودند به محل قرار میکشاندم و از آنها سرقت میکردم.» این جمله، اظهارات متجاوزی سریالی است که به بیش از ۲۲ زن جویای کار، تجاوز کرده است. قربانیان او طیفی گسترده از زنان میانسال، دختران جوان و مادرانیاند که عمدتاً در جستوجوی شغل برای تأمین معیشت بودهاند. این زنان از طریق آگهیهای کاریابی در زمینههای نظافت، پرستاری و اجاره خانه فریب خوردهاند و برخی از آنها حتی تحت پوشش مأموران پلیس یا پیکهای موتوری به دام افتادهاند. متهم با تهدید به مرگ، آزار جسمی و بستن قربانیان با روسری یا شال، اقدام به اعمال خشونت در جریان جرمهای خود کرده است. این خشونتها نهفقط آسیبهای فردی برای زنان به همراه دارد، بلکه نشاندهنده مشکلات گستردهتری در ساختار بازار کار غیررسمی و فقدان حمایتهای قانونی در این بخش است.
فقدان شناسایی رسمی کار خانگی
بازار کار غیررسمی در ایران، بهویژه برای زنان، به یکی از اصلیترین فضاهای اشتغال تبدیل شده است؛ فضایی که در آن فقر، ناامنی شغلی و نبود حمایتهای قانونی بهشدت به هم گره خوردهاند. در این میان، بخش غیررسمی اقتصاد که خارج از شمول قانون کار فعالیت میکند، به پناهگاه اقشار آسیبپذیری چون زنان، کودکان و مهاجران بدل شده است. رشد نامتوازن بخش خدمات در ساختار اقتصاد شهری، همراه با ضعف نهادهای حمایتی، منجر به تمرکز چشمگیر زنان در مشاغلی شده که اغلب نهتنها فاقد امنیت شغلی و مزایای رفاهیاند، بلکه از حداقل شأن اجتماعی نیز بیبهرهاند.
در بدو ورود به بازار کار، بسیاری از زنان با گزینههایی چون خدمتکاری، دستفروشی، کارگری در تولیدیهای کوچک و غیررسمی یا انجام مشاغل خانگی مواجه میشوند. این گزینهها اغلب نه حاصل انتخاب آگاهانه، بلکه ناشی از نبود فرصتهای شغلی بهترند. در این میان، کار خانگی –بهویژه نظافت منازل– که عمدتاً از طریق معرفان غیررسمی، شرکتهای خدماتی و یا آگهیهای اینترنتی سازماندهی میشود، به یکی از اشکال شاخص اشتغال غیررسمی زنان بدل شده است. این نوع اشتغال، اغلب فاقد هرگونه پوشش قانونی، امنیت شغلی یا بیمه است و در مواردی، مصداق روشن استثمار، کار اجباری و نادیدهگرفتن ابتداییترین حقوق انسانی به شمار میآید. فقدان شناسایی رسمی کار خانگی موجب شده تا این فعالیت همچنان در حاشیه بماند.
طبق اعلام سازمان بینالمللی کار، ۸۳ درصد از کارگران خانگی در جهان را زنان تشکیل میدهند و از هر ۲۵ زن، یک نفر در این حوزه مشغول به کار است. با این حال، در ایران بسیاری از زنان کارگر خانگی بهدلیل انگ اجتماعی این نوع کار، از بازگو کردن ماهیت شغل خود نزد خانواده و اطرافیان اجتناب میکنند. از سویی، با توجه به غیررسمی بودن این شکل از «کار»، آمار دقیقی از اشتغال در کار خانگی در ایران وجود ندارد.
کار خانگی؛ زمینهای برای بهرهکشی
پژوهشها نشان میدهد کار خانگی، بهواسطه انجام در فضای خصوصی و نظارتناپذیر خانه کارفرما و همچنین ماهیت غیررسمیاش، تفاوتی بنیادین با دیگر اشکال کار غیررسمی دارد؛ تفاوتی که زمینهساز بهرهکشی، تجاوز، تحمیل شرایط دشوار کاری و انواع آسیبهای روانی، جسمی و عاطفی است. بسیاری از این زنان از اقشار حاشیهنشین و محروماند و محرومیت این افراد خود منجر به آسیبپذیرتر شدن آنها در برابر استثمار و خشونتهای چندلایه شده است.
کار خانگی، تجربهای چندوجهی از فرودستی، بهرهکشی و نابرابری را برای زنان رقم میزند؛ تجربهای که نهفقط بر پایه نابرابریهای اقتصادی، بلکه از دل مناسبات جنسیتی، طبقاتی و فرهنگی بازتولید میشود. تماس مداوم با سبک زندگی اقشار مرفه، مواجهه با تفاوتهای فاحش در دسترسی به منابع و حضور مستمر در خانه دیگران، برای این زنان منبعی مداوم از درک محرومیت، انزوای اجتماعی و تهیشدگی روانی است.
نظافت در محیط خصوصی خانه کارفرما، امکان اعمال هرگونه نظارت نهادی را دشوار ساخته و این شغل را به یکی از پنهانترین و در عین حال آسیبپذیرترین اشکال کار تبدیل کرده است. حضور مردان در خانههایی که زنان کارگر در آن مشغولند، منبعی جدی از اضطراب و ناامنی روانی است. این حضور، در کنار ساختار غیررسمی کار، زمینه را برای خشونتهای جنسی -اعم از ذهنی و عینی- فراهم میسازد. کارگران خانگی همچنین با فشارهای جسمی قابلتوجهی مواجهند؛ تماس مکرر با مواد شوینده، کار در ارتفاع و انجام فعالیتهای سنگین مانند نظافت آشپزخانهها و پنجرهها، بخشی از مشقات روزمره آنان است. این فشار مداوم، موجب بروز بیماریهای عضلانی، فرسایش بدنی و نگرانی از ناتوانی در ادامه اشتغال میشود.
از سوی دیگر، تهدید عزتنفس و هویت اجتماعی نیز یکی از آسیبهای پنهان این نوع شغل است. احساس نظارت دائمی، نبود حریم شغلی مشخص و ترس از برچسبهایی چون «زن بدکاره» یا «دزد»، اعتمادبهنفس بسیاری از این زنان را بهطرز معناداری تضعیف میکند. با این حال، شماری از زنان، کار خانگی را راهی برای کسب استقلال مالی و پرهیز از مسیرهای بزهکارانه میدانند.
با وجود نقش کلیدی این زنان در تأمین معاش خانوار، بسیاری از آنان شغل خود را از اعضای خانواده پنهان میکنند. این پنهانکاری، عمدتاً ریشه در ترس از طرد اجتماعی و بیاعتباری دارد. چنین وضعیتی، همراه با نبود شبکههای حمایتی، به بروز مشکلات روانی گسترده چون افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی و اختلالات خواب منجر شده است. در خانوادههایی با ساختارهای سنتی و مردسالار، اشتغال زنان در بیرون از خانه، بهویژه در قالب نظافت منازل دیگران، میتواند تنشزا و چالشبرانگیز باشد.
بررسی پژوهشها نشان میدهد که کارگران خانگی با انواع خشونت –فیزیکی، روانی و اقتصادی– مواجهند. برخی از آنها تنها یک نوع خشونت را تجربه کرده و برخی دیگر ترکیبی از خشونتهای متنوع را تجربه کردهاند. مشکلاتی نظیر گسست خانوادگی، فقر و فشارهای کاری، تابآوری بسیاری از این زنان را تحلیل برده است. یکی از بارزترین نمونههای کاهش تابآوری این زنان در تلاش برای احقاق حقوقشان، مربوط به پیگیریهای حقوقی در مواجهه با تجاوز جنسی است. این موضوع بهویژه در مورد متجاوز کارفرمای این روایت، قابل مشاهده است؛ فردی که پس از ارتکاب بیش از بیست تجاوز، نهایتاً تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است.
کارگران خانگی در مواجهه با کارفرمایان، آنها را بهطور کلی به دو گروه «خوب» و «بد» تقسیم میکنند. کارفرمایان خوب، رفتاری انسانی، مهربان و حمایتگر دارند؛ درحالیکه کارفرمایان بد، با بیاحترامی، سوءاستفاده و حتی نپرداختن دستمزد، باعث بروز ترس، سکوت و گاه انزوا در میان کارگران میشوند. ترس از تعرض جنسی، همواره یکی از نگرانیهای جدی هنگام ورود به خانههای جدید است.
کار شایسته برای کارگران خانگی
تجربه زیسته زنان کارگر خانگی نشان میدهد که این گروه، بهدلیل موقعیت شغلی خاص و حاشیهای خود، بیش از دیگران نیازمند حمایتهای قانونی، روانی و اجتماعیاند. با این حال، کار خانگی هنوز در ایران بهعنوان یک شغل رسمی شناخته نشده و سیاست حمایتی مشخصی برای آن تدوین نشده است. در حالی که حفظ کرامت انسانی، امنیت شغلی و سلامت روانی و جسمی این زنان باید یکی از اولویتهای جدی سیاستگذاری اجتماعی باشد، چرا که کیفیت زندگی و ساختار اشتغال آنها را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد. در سطح جهانی، کارگران خانگی بهعنوان یکی از گروههای آسیبپذیر بهرسمیت شناخته شدهاند. تصویب «کنوانسیون شماره ۱۸۹ کار شایسته برای کارگران خانگی» توسط سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۱۱ (و لازمالاجرا شدن آن از ۲۰۱۳)، گامی مهم در مسیر رسمیسازی این شغل بوده است. این کنوانسیون بر حقوق بنیادینی چون حداقل دستمزد، زمان استراحت و تعیین حداقل سن اشتغال تأکید دارد و هدف آن، پایان دادن به وضعیت «نامرئی» کارگران خانگی است که عمدتاً در چهارچوب روابط غیررسمی و فاقد حمایت قانونی کار میکنند. از جمله اقداماتی که میتواند در ایران برای بهبود وضعیت این گروه اتخاذ شود، میتوان به نهادینهسازی کار خانگی در قالب گفتوگوی اجتماعی سهجانبه (میان دولت، کارگران و کارفرمایان)، ارتقای نگرش عمومی نسبت به ارزش این شغل و زدودن برچسبهای منفی اجتماعی از این نوع کار اشاره کرد. تنها از مسیر چنین سیاستهایی میتوان به سوی تأمین امنیت، شأن و حقوق برابر برای کارگران خانگی رسید.
منابع:
زاهدیاصل، محمد؛ جعفری، فاطمه؛ ذکایی، محمدسعید؛ مومنی، فرشاد (۱۳۹۷). «تجربۀ زیسته زنان کارگر خانگی شهر تهران (زنان نظافتچی روزمزد خانهها)»، پژوهشنامه مددکاری اجتماعی، دوره ۵، شماره ۱۶.
سازمان بینالمللی کار (۲۰۱۱). کنوانسیون شماره ۱۸۹: درباره کار شایسته برای کارگران خانگی. تصویبشده در صدمین نشست کنفرانس بینالمللی کار، ژنو، ۱۶ ژوئن ۲۰۱۱.














