محمدحسین سلطانی، خبرنگار: چقدر تا یکساله شدن دولت چهاردهم مانده؟ تقریباً سه ماه و چند روز، البته اگر تحلیف را آغاز دولت بدانیم. کدام وزارتخانهها تکلیفشان مشخص شده و سر و سامانی پیدا کردهاند؟ تقریباً همه به جز یکی دوتا. وزارت اقتصاد که وزیرش استیضاح شده و وزارت فرهنگ که به جز وزیر، اغلب مسئولیتهایش روی هواست. ماجرا از این قرار است که از زمان آمدن دولت چهاردهم تاکنون، کندترین وزارتخانه دولت، فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. معاونت فرهنگی وزارت ارشاد هنوز حکم سرپرستی دارد. جوادی که 13 آذر سال گذشته حکم گرفته، بیش از 4 ماه است که حکم سرپرستیاش قطعی نشده. اگر از پست معاونت پایینتر بیاییم به مدیران کل میرسیم. اوضاع در این سطح وخیمتر است، به طور مثال در معاونت هنری ارشاد 3 اداره کل ارشاد با سرپرست اداره میشوند. اتابک نادری 4 ماه و چند روز است که سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی است و آیدین مهدیزاده یک ماه است که با حکم سرپرستی اداره کل هنرهای تجسمی را میگرداند. احمد صدری اواسط دی ماه حکم سرپرستی دفتر موسیقی ارشاد را بر عهده میگیرد. این یعنی پای عمده مسئولیتهای ارشاد عملاً روی هواست. حالا چرا؟ مدیریت یا سرپرست، چه اشکالی دارد؟
سرپرستی مشکل نیست، بحران است
کافی است نگاهی به قانون خدمات کشوری بیندازیم. قانونگذار در ماده 94 قانون خدمات کشوری میگوید: «در موارد ضروری با تشخیص مقام مسئول مافوق، تصدی موقت پست سازمانی مدیریتی یا حساس به صورت سرپرستی اداره شود.» قانونگذار به شکل واضحی میگوید جز در موارد ضروری پست معاونت و یا مدیرکلی نباید به دست سرپرست بیفتد. حالا چرا قانونگذار اینقدر تأکید میکند که معاونتها به دست سرپرست نیفتد؟ دلیلش واضح است، چون سرپرستها همهچیز را به حالت موقتی درمیآورند. جلوی مدیریت بلندمدت (شما بلندمدت را یک یا دو سال در نظر بگیرید) گرفته میشود و سرپرستها، تمام منصوبانِ زیر دستشان در حالت موقتی میمانند. این یعنی در حال حاضر تمام دفاتر موسیقی کشور، ادارات هنرهای نمایشی و ادارات هنرهای تجسمی در تعلیق هستند و تمام مناصب مربوط به حوزه کتاب و معاونت فرهنگی هم همین وضعیت را دارند. این کارخانهداران کاغذ که درد دلهایشان را امروز به جوادی، سرپرست معاونت فرهنگی،میگویند، معلوم نیست همین فردا مجبور شوند تا دوباره سفره دلشان را برای سرپرست دیگری باز کنند.
اصلاً اگر داشتن سرپرست را هم در هرکدام از معاونتها و اداره کلها مثبت ارزیابی کنیم باز جای دیگری از کار ایراد دارد. بر اساس قانون، حداکثر زمان سرپرست ماندن یک شخص بر یک سازمان 3 ماه است. این درحالی است که این 3 ماه میتواند یک دوره دیگر هم تمدید شود و به 6 ماه برسد. تا اینجای کار معاونت فرهنگی در دوران تمدیدی به سر میبرد و اگر تا یک ماه و چند روز دیگر در این پست بماند عملاً سرپرستیاش غیرقانونی خواهد بود. اتابک نادری در اداره کل هنرهای نمایشی و احمد صدری در دفتر موسیقی هم همین وضعیت را دارند و در شرایط تمدیدی هستند.
همهچیز معطل تابستان است
آنچه که درباره سرپرستهای وزارت ارشاد گفتیم تنها گوشهای از وضعیت ارشاد است. در گوشه و کنار دیگر معاونتها و دفاتر کل و مدیران کل – به جز معاونت هنری- مسئولیتهایی دیده میشود که باز هم به دست سرپرستها افتاده است. آنچه واضح است اگر تا آغاز تابستان ماجرای سرپرستهای ارشاد به جایی نرسد، معاونت حقوقی ارشاد باید به فکر مسائل قانونیای که برای این وزارتخانه پیش میآید، بیفتد.
نمایشگاه کتابی که با سرپرست مدیریت میشود
ترکش تعلل در وزارت ارشاد، به اولین جایی که خواهد خورد، نمایشگاه کتاب است. معاونت فرهنگی که مسئولیت برگزاری نمایشگاه را هم بر عهده دارد، باید 17 اردیبهشت درهای مصلی تهران را به روی مردم باز کند. حالا این وضعیت که کمتر از یک ماه تا برگزاری نمایشگاه کتاب مانده را کنار بیحکم قطعی ماندن معاونت فرهنگی ارشاد قرار بدهید. حاصل جمع این دو اتفاق با هم میشود تنظیم مسئولیتهای نمایشگاه کتاب. چند روز قبل از عید و متوسل شدن به ترکیهایها برای برگزاری فلوشیپِ تهران، این وضعیت نشان میدهد آنچنان که باید راهبردی به نمایشگاه کتاب نگاه شود، توجه نشده و به نظر صرفاً برای رفع مسئولیت، 17 اردیبهشت درهای مصلی تهران را بازخواهند کرد.
بدون شک یکی از مهمترین دورههای نمایشگاه کتاب در چند سال اخیر، همین دوره سیوششم است، دورهای که ورای قهر و آشتیها تمام نشرها اعلام آمادگی کردهاند و به نظر با دست پر هم به این نمایشگاه خواهند آمد. این مسئله یعنی نشرها و مردم سهم خودشان را برای نمایشگاه انجام دادهاند. حالا توپ در زمین دولتیهاست. تا اینجای کار و روی کاغذ تنها اقدام مثبت وزارت ارشاد درباره نمایشگاه کتاب، شفافسازی آمارهای دولت قبل است، دولتی که اگر انتقاداتی هم به آن داشته باشیم اما باید این را در نظر بگیریم که در سه سال مسئولیت خود هیچگاه مهمترین رویداد کتابی کشور را به دست سرپرستها نسپرد. با این حال امیدها هنوز به همین چند روز باقی مانده تا آغاز نمایشگاه است؛ آیا سیدعباس صالحی حکم محسن جوادی را تأیید میکند و معاونت فرهنگی به ثبات میرسد؟ اخبار بیرون آمده از طبقات بالایی وزارت ارشاد این طور نشان میدهد که جوادی بعد از پایان نمایشگاه کتاب در معاونت فرهنگی نخواهد ماند و دوباره حوزه کتاب باید معطل بماند تا معاونی جدید بیاید.
برنامه روزانه شما، تعیین دیدار است؟!
همین حالا که این گزارش را میخوانید کافی است نگاهی به کانال اطلاعرسانی وزارت ارشاد بیندازید؛ به شکلی مشخص با حجم جالبی از دیدار مواجه میشوید. اینطور که کانال اطلاعرسانی ارشاد نشان میدهد، در برنامه روزانه وزیر، معاونان و سرپرستهایش هر روز عیادت از بازنشستگان و پیشکسوتان و دیدار با هنرمندان باسابقه و بیسابقه دیده میشود. این وضعیت شاید از این لحاظ که ارشاد سعی میکند به بدنه فرهنگ کشور نزدیک شود منطقی و حتی تحسینبرانگیز باشد اما ماجرا اینجاست که حجم این اقدامات تحسینبرانگیز، در حال گرفتن وقت وزیر و معاونان و سرپرستهاست. این شاید نیاز به شرح نداشته باشد که به جای دیدار با فلان نویسنده، اولویت مهمتر تعیین مسئولان نمایشگاه کتاب است. اگر از نمایشگاه کتاب هم وزارت ارشاد بتواند به سلامت گذر کند، با یک 9 ماهه عجیبوغریب روبهروست. از طرفی معاونت فرهنگی در نیمه دوم امسال در ترافیک سنگین جشنوارهها و نمایشگاهها خواهد افتاد و قطعاً اداره شدن زیرمجموعههایش با سرپرست، این نمایشگاهها را به زمین خواهد زد. از طرف دیگر تابستان فصلی است که دولت باید برنامههایش را برای فراغت مردم منتشر کند. آنچه واضح است اگر وزارت ارشاد میخواهد با همین دستفرمان پیش برود، قطعاً آینده خوبی نخواهد داشت.
ایده وفاق در فرهنگ بیسرپرست است
دولت چهاردهم از همان ابتدای کار با ایده وفاق جلو آمد. اینکه چنین ایدهای در ابتدای امر به شکلی سطحی جلو برود و بخواهد به دیدارها با افرادی خاص خلاصه شود، منطقی است اما این وضعیت برای سهماهه آغازین دولت طبیعی به نظر میرسد. اما اگر این وضعیت به یک سال کشیده شود، به جای آنکه اقدامی مثبت تلقی شود، دیگر اقدامی نمایشی است که برای پر کردن اخبار سازمانی به کار بسته میشود. واضح است که دوران دستاوردسازی دیگر به پایان رسیده و باید دست به اقداماتی جدی زد. همانطور که رئیسجمهور هم در بازدید سرزده خود از وزارت فرهنگ در 24 فروردین ماه 1404 گفت: «اصحاب رسانه، فرهنگ و روحانیت نقش مهمی در جهتدهی افکار عمومی دارند و این وزارتخانه باید در عمل نشان دهد که در جامعه تحول ایجاد شده است. اگر چنین تغییری مشاهده نشد، باید در تصمیمات خود بازنگری کنیم.» با توجه به صحبتهای پزشکیان به نظر میرسد، وضعیت کنونی ارشاد به ساختمان پاستور هم رسیده و ماجرای ارشاد بدل به مسئله رئیسجمهور هم شده است.
وقتی صحبتهای رئیسجمهور در دیدار سرزده تمام شد، وزیر فرهنگ پشت تریبون قرار گرفت و درباره مانیفست دولت سخن گفت. او در یکی از جملاتش مسئولیت ارشاد را اینگونه شرح داد: «وزارت ارشاد، مسئولیت برقراری ارتباط مؤثر با این گروهها را به عنوان حلقههای واسط میان دولت و جامعه برعهده دارد.» اینکه حلقه وزیر ارشاد، وزارتخانه مربوط به خود را حلقه واسط میان مردم و جامعه میداند، امر مهمی است اما سؤال واضح اینجاست، این حلقه واسط در چند ماه اخیر دقیقاً چه کار کرده؟ آیا اگر ارشاد با همین روند پیش برود، ایده حلقه واسط بودنش که ذیل تفکر وفاق طرح میشود به اجرا میرسد یا به قول پزشکیان همهچیز نیاز به بازنگری دارد؟
با تمام این تفاسیر، وزارت فرهنگ دولت پزشکیان بخش مهمی از ایده دولت را بر عهده گرفته و به نظر میرسد راهکارهای عملیاتی دولت تاکنون در حد و اندازههای سرپرستها و دیدارهاست. سرپرستها و دیدارهایی که هر دو ایده موقتند و اگر ارشاد تکلیفش را با خودش مشخص نکند، نیمه دوم امسال به جای آنکه حلقه واسطی میان دولت و مردم باشد، حلقهای میشود دور وزارتخانه و وضعیت را هر روز برای بازوی فرهنگی دولت تنگ و تنگتر میکند و امکان اتفاقات غریب در این وزارتخانه را افزایش میدهد. حالا باید دید تعطیلات نوروزی در وزارت ارشاد به پایان میرسد و حکمها در چند روز آینده قطعی میشود یا همهچیز موکول میشود به آیندهای نزدیک که چندان هم نزدیک نیست؟!














