سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: دونالد ترامپ رئیسجمهور ثروتمند آمریکا فردی نخبه و موفق با معیارهای آمریکایی تلقی میشود اما جسارت همانگونه که موفقیتهایی را درپی دارد، تنگناهایی را هم به بار میآورد. او همچنان از گزینه نظامی علیه تهران صحبت میکند، اما تحرکات نظامی ایران که باعث شد وزارت دفاع آمریکا تعدادی از سامانههای پدافندی خود را در شرایطی حیاتی از شرق آسیا به منطقه بیاورد، او را با تبعات تهدیداتش آشنا کرده است؛ بماند آنکه عملی کردن این تهدیدات چه بلایی بر سر منابع این کشور میآورد. پیش نرفتن اوضاع طبق خواست ترامپ، باعث شده او مذاکرات غیرمستقیم با ایران را در سطح همان مذاکرات مستقیم بپذیرد؛ یک عقبنشینی واضح در برابر آنچه پیش از این نشان داده بود. در این میان، تهران هم انعطاف خاصی از خود نشان داده است؛ همانند ترامپ که در مواضع، سخنان و رفتارش، سرد و گرم میکند، تهران نیز همینگونه با او رفتار کرده است. ترامپ یک بار از بمباران ایران و بار دیگر از دوستی، توافق و زیبایی آن صحبت میکند؛ مقامات در تهران نیز همانند علی لاریجانی یک بار از ساخت بمب هستهای صحبت کرده و دفعهای دیگر با تمجید از هوش اقتصادی رئیسجمهور آمریکا از مذاکره سخن میگویند.
توازن جناحها در دولت ترامپ
در آمریکا میان دو دیدگاه و جناح قائل به مذاکره و جنگ، غلبه به سمت جناح موافق مذاکره رفته است. در قضیه رسوایی سیگنال، مایک والتز، مشاور امنیت ملی و «پیت هگست» وزیر دفاع که به اقدام نظامی گرایش داشتند تحت فشار قرار گرفته و به لاک دفاعی فرو رفتند. در رسوایی مزبور، تعدادی از مسئولان دولت ترامپ، با تشکیل یک گروه در برنامه ارتباطی سیگنال، در حال بحث با یکدیگر درباره حمله به یمن بودند. آنها حتی به اشتباه، سردبیر نشریه آتلانتیک را به این گروه دعوت کرده بودند.
شکلگیری فشار به مشاور امنیت ملی باعث اخراج چند نیروی او شد و وزیر دفاع نیز متهم شد همسرش را به جلسات محرمانه برده است. با منزوی شدن این دو مهره مهم، نقش استیو ویتکاف نماینده رئیسجمهور آمریکا در خاورمیانه افزایش پیدا کرده است. به نظر میرسد باید از چند نظر ویتکاف را مهرهای بزرگتر از نقش سنتیاش بهعنوان نماینده آمریکا در خاورمیانه دید. یا قرار است پست نماینده آمریکا در خاورمیانه اهمیت دوچندانی بیابد، یا آنکه ویتکاف قرار است به مدد اهمیت خود در چشم ترامپ حوزههای متعددی را در اختیار گیرد. ویتکاف یک یهودی تاجر است که رفاقت نزدیکی با ترامپ دارد. جالب آنکه در جریان آزادسازی یک شهروند آمریکایی در روسیه، به جای نماینده آمریکا در امور روسیه، این ویتکاف بود که به مسکو سفر کرد. همچنین مورگان ارتگاس، سخنگوی وزیر خارجه دولت اول ترامپ بهعنوان معاون ویتکاف تعیین شده است. ویتکاف علاوه بر قضیه آزادسازی شهروند آمریکایی در روسیه، یک نقطه برجسته دیگر نیز در دوره کوتاه مسئولیتش داشته است؛ انتقاد از آتشبس غزه. هرچند جنگ بار دیگر آغاز شده اما عدهای فشار غیرمتعارف او به نتانیاهو برای تحمیل آتشبس به وی را نشانهای از توانمندیاش میدانند. موقعیت ویتکاف باعث شده تا با او به نحوی فراتر از پستش برخورد شود. درحالیکه در دوره پیشین قرار بود علی باقری، معاون سیاسی وزیرخارجه ایران با برت مک گرک، مشاور یا نماینده رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه مذاکره کند، در این دور عباس عراقچی، وزیرخارجه با ویتکاف که جانشین مگ گرک است مذاکره خواهد کرد. شاید یکی از نکات انتصاب ویتکاف بهعنوان نماینده رئیسجمهور در امور خاورمیانه، بینیازی این پست به تأیید سنا باشد. ویتکاف فاقد تجربه دیپلماتیک است و نامزد کردن او برای یک پست عالی میتوانست در سنا مخاطرهآمیز باشد.
توازن نظامی
توازن نظامی، بخش مهمی از تحولات میان ایران و آمریکا است. از این رو بر اساس اتفاقات جاری، این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است.
1. فرصتسازی تهران از تهدیدات ترامپ، برای نمایش مشروع توان نظامی
تهدیدات نظامی ترامپ علیه ایران، این مشروعیت را به تهران داده تا بدون آنکه متهم به هراسافکنی شود، حرفها و قدرت نهان خود را به رخ بکشد. صحبت از احتمال حرکت ایران به سلاح هستهای، رونمایی از شهرهای موشکی و گرفتن آرایش تهاجمی با تسلیحات خاص، تنها در صورتی به آین آرامی و نرمی برای تهران امکانپذیر بود که به شکل معتبر تهدید شود. اگر ایران بدون آنکه تهدیدی متوجهش باشد، دست به چنین اقداماتی میزد، نمایش قدرت نظامی و هستهای تهران برایش گران تمام شده و میتوانست با واکنشهای منفی منطقهای و جهانی روبهرو شود.
2. فاز دفاعی آمریکا-رژیمصهیونیستی در مقطع کنونی
شبکه خبری NBC گزارش داده که پنتاگون دو سامانه دفاع موشکی پاتریوت و یک سامانه دفاع ضدبالستیک پیشرفته تاد را به غرب آسیا منتقل کرده است. اخبار نشان میدهد این سامانهها در سرزمینهای اشغالی نصب خواهند شد؛ طبق برخی گزارشها 2 سامانه پاتریوت و یک سامانه تاد اخیراً در رژیمصهیونیستی مستقر شدهاند.
منابعی در کرهجنوبی اعلام کردهاند دستکم 2 سامانه پاتریوت از این کشور به غرب آسیا منتقل شده است. انتقال این سامانههای دفاعی از منطقه متشنج و مهم شرق آسیا به غرب این قاره، توجیهی تهاجمی ندارد. با وجود تهدیدات کره شمالی علیه کرهجنوبی و افزوده شدن بر شدت تحرکات چین در دریای چین جنوبی و بهویژه تنشهایش با فیلیپین و تشدید اوضاع علیه تایوان، انتقال سامانههای دفاعی آمریکا از شرق آسیا به سرزمینهای اشغالی نشاندهنده یک ضرورت سنگین است. شواهد حکایت از آمادگی ایران برای اجرای عملیات نظامی علیه رژیمصهیونیستی دارند و از این رو تلآویو با درخواست از آمریکا درصدد تقویت توان دفاع خود در برابر موشکهای بالستیک و تا حد کمتری کروز است. مقامات ایرانی هشدار دادهاند که درحال ایجاد توان چندبرابری نسبت به دو عملیات وعده صادق هستند.
چرا وعده صادق بهسرعت اجرا نشد؟
دو عملیات وعده صادق، در نوع خود بینظیر بودند. حمله مستقیم ایران به سرزمینهای اشغالی چیزی نبود که کسی انتظار آن را داشته باشد. از سوی دیگر، این حملات نهتنها با واکنشی مؤثر و عملی از سوی حامیان رژیم روبهرو نشد، بلکه تلآویو نیز از ارائه پاسخ همتراز خودداری کرد. پیش از آن تصور میشد کشورهای غربی شامل آمریکا، انگلیس و فرانسه حملهکننده به رژیمصهیونیستی را درهم میکوبند. در عملیات وعده صادق یک بر اساس تصمیم فرماندهان ایرانی سه سلاح نوع شامل موشک بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری مورد استفاده قرار گرفتند، اما این سلاحها هیچکدام در مدل پیشرفته نبودند تا رژیم با سلاحهای قدیمی ایران به چالش کشیده شود. هدف از پرتاب پهپادهای انتحاری و موشکهای کروز، مشغول کردن جنگندههای غربی و صهیونیستی بود تا آنها توانایی حمله به منشأ پرتابها را نیابند. موشکهای بالستیک قدیمی ایران نیز صرفاً وظیفه عبور از لایههای پدافندی را برعهده داشتند تا نفوذپذیری آنها اثبات شود. این عملیات به نتایج خود رسید، اما نرخ خرابی موشکها در حین شلیک و مسیر زیاد بود، تعدادی از موشکها توسط سامانه پدافندی دشمن شکار شده و موشکهای اصابت کرده نیز دقت مورد انتظار را نداشتند. از این رو با آزمایشهای پیدرپی موشکی که تعداد آنها مابین دو عملیات 13 تا 17 مورد ارزیابی میشود، نواقص رفع شدند. در عملیات وعده صادق 2، فرماندهان ایرانی میدانستند خبری از پاسخ فوری و همهجانبه غرب و رژیمصهیونیستی نیست و از این رو پهپاد انتحاری و موشک کروز شلیک نکردند.
از سوی دیگر برخلاف عملیات اول که نمایش قدرت بود، در وعده صادق 2 آسیب به توانایی عملیاتی رژیم نیز مدنظر قرار گرفته بود. با حمله به سامانههای پدافندی رژیم از جمله رادار سامانه آرو و استفاده از موشکهای پیشرفتهتر، 75 درصد موشکهای ایرانی موفق به اصابت شدند. دیگری خبری از خراب شدن موشکها در مسیر و شکار آنها توسط سامانهها نبود. دقت نیز بهبود یافته بود. با اینحال برخی مشکلات همچنان باقی ماندند. البته بخشی از این وضعیت تعمدی بود زیرا حمله اساساً همچنان نقشی هشداردهنده داشت. ادامه یافتن ترورهای رژیمصهیونیستی پس از عملیات وعده صادق 2 و حمله متقابل صهیونیستها به ایران در 5 آبان، تهران را به این نتیجه رسانده تا در عملیات وعده صادق3 دشمن را درهم بکشند تا تلآویو قادر به ادامه دادن سیاستهای کنونیاش نباشد. آمادهسازی توان موشکی برای ضربه مؤثر به توان هوایی، اطلاعاتی و صنعتی صهیونیستها کمی زمانبر است و از سوی دیگر عوامل دیگری نیز بر آن مؤثرند. عملیات وعده صادق، در سلسله موارد خود بهعنوان یک ابزار عمل کرده است. اگر ترامپ و نتانیاهو درصدد تشدید اوضاع باشند، تهدید عملیات وعده صادق با ابعاد برنامهریزیشدهاش میتواند آنها را به عقب براند.
نکات
1. ادعاهای نتانیاهو درخصوص برنامه هستهای ایران که در دیدار با ترامپ نیز تکرار شدند، نادرست است، زیرا راهها و روشهای زیادی برای کسب اطمینان از عدم ساخت سلاح هستهای توسط ایران وجود دارد. سازمان بینالمللی انرژی اتمی و ادارهکننده اطلاعاتی آمریکا که هماهنگکننده نهادهای اطلاعاتی این کشور است، اخیراً اعلام کردهاند ایران فعالیتی برای ساخت سلاح هستهای انجام نداده است.
موضوع اختلافی تنها «زمان گریز» است، به این معنا که در صورت تصمیم ایران برای ساخت سلاح، تهران چقدر زمان برای ساخت نخستین سلاح زمان نیاز دارد. پیش از برجام زمان گریز ایران تقریباً 6 ماه پیشبینی میشد و در توافق صورت گرفته، تلاش شد این زمان به بیش از یک سال برسد. امروزه اما زمان گریز چند روز تا دو هفته تخمین زده میشود.
روش لیبی درباره ایران که نتانیاهو آن را پیشنهاد کرده جواب نمیدهد. لیبی کشوری متکی به نفت، با جمعیت کم، بسیار نزدیک به اروپا و از نظر نظامی ضعیف بود. در مقابل ایران علیرغم نزدیکی به اروپا، فاصلهاش به اندازه لیبی کم نیست تا فشارهای قاره سبز بیش از اندازه باشد. از سوی دیگر حکومت ایران مسئولیتپذیر است، درحالیکه قذافی دمدمیمزاج و دیکتاتور بود. عامل دیگر به ناهمواریهای جغرافیایی و جمعیت ایران مربوط است. وسعت لیبی اندکی از ایران بزرگتر است، اما تقریباً تمام جمعیت 6 میلیون نفری آن در نواحی محدودی از نوار ساحلی این کشور در دریای مدیترانه مستقرند. در مقابل ایران بهویژه در نیمه غربی دارای رشتهکوههای وسیع است که از نظر دفاعی نظامی مهم تلقی میشوند. نه وضعیت ایران و نه وضعیت هستهایاش با لیبی قابل مقایسه نیست.
در خصوص وضعیت آمریکا نیز همینگونه است. لیبی زمانی تن به خواسته آمریکا داد که این کشور افغانستان و عراق را اشغال کرده بود و در اوج دوران تکقطبی غرق بود.
2. داشتههای ایران برای مذاکره بیشتر از زمان برجام است. از نظر برنامه موشکی، نفوذ منطقهای و برنامه هستهای اوضاع با دوره برجام قابل مقایسه نیست. این پیشرفتها در حوزه موشکی و نظامی و همچنین هستهای مشهود هستند، اما برخی با توجه به اتفاقات رخداده طی دو سال اخیر، ادعا میکنند نفوذ منطقهای ایران دستخوش تغییراتی شده است.
در طول دوره آغاز مذاکرات، انعقاد برجام و اجرای آن، یمن در دست محور مقاومت نبود و هنگامی هم که قرار گرفت، با حمله همهجانبه روبهرو شد. عراق، سوریه و لبنان نیز درگیر فتنه تفکیریها بودند. امروز گرچه سوریه به دست تکفیریها سقوط کرده است، اما اوضاع لبنان و عراق با وجود تهدیدات آرام است. در خود سوریه نیز علیرغم استقرار تکفیریها و تداوم جنایات، شدت تجاوزاتشان به اندازه اوایل دهه 2010 نیست. آنها به طمع حکومت و پذیرش بینالمللی، خویشتنداریهایی از خود نشان میدهند.
3. در چند روز گذشته دولت ترامپ اقداماتی را در خصوص رژیمصهیونیستی اجرا کرده است که مطلوب تلآویو نیستند. اعمال تعرفه 17 درصدی بر واردات کالا و انتخاب رویکرد مذاکره با ایران دو مورد از آنها هستند.
اعمال تعرفه 17 درصدی بر کالاهای وارداتی از رژیمصهیونیستی در شرایطی وضع شده که تلآویو به دلیل جنگی که از سال 2023 درگیر آن است، دهها میلیارد دلار خسارت دیده است. اعمال تعرفه بر رژیم این خطر را در پی دارد که در ادامه، آمریکا کمکهای خارجی به تلآویو را متوقف کرده یا بهشدت کاهش دهد. دولت ترامپ بلافاصله پس از روی کارآمدن، تمام کمکهای خارجی آمریکا را تعلیق کرد اما کمکها به رژیمصهیونیستی و مصر را از این تعلیق مستثنی کرد. باید توجه داشت کمکها به مصر نیز در راستای منافع تلآویو است زیرا قاهره این کمکها را در ازای رعایت مفاد توافق کمپدیوید دریافت میکند.
پیش از این نیز گفته میشد ترامپ در دیدار با همسر نتانیاهو، به وی گوشزد کرده بود که شوهرش باید به فکر بازپرداخت کمک 23 میلیارد دلاری بایدن در طول جنگ طوفان الاقصی به واشنگتن باشد.
سخنان ترامپ درباره بازگرداندن کمکها و اعمال ناگهانی تعرفهها این خطر را برای رژیمصهیونیستی در پی دارد که به شکل غیرمنتظرهای با توقف کمکها هم مواجه شوند.
4. ترامپ تاکنون چند پروژه بزرگ را آغاز کرده اما هیچکدام به نتیجه نرسیدهاند. مذاکره با روسیه، توافق منابع معدنی با اوکراین، آتشبس در غزه و توافق بر سر تعرفهها تاکنون نتیجه خاصی دربر نداشتهاند. این مسئله نشان میدهد ترامپ احتمالاً برای ارائه یک دستاورد و تقویت موضع خود، شاید متمایل به اجرایی کردن سریعتر یک توافق با ایران باشد.
او درخواستهای زیادی برای مذاکره با ایران مطرح کرد، اما تمام درخواستهای او در حوزه موشکی و منطقهای رد شده و تنها مذاکره بر سر موضوع هستهای پذیرفته شد.
اگر ایران بپذیرد غنیسازی 60 درصدی و نصب سانتریفیوژهای جدید را متوقف کرده و با نظارتهای بیشتر موافقت کند، یک توافق حداقل موقت اما موفق در دسترس خواهد بود.
ترامپ نه با مذاکره، نه با تهدید و نه با اقدام نظامی به چیزی بیشتر از چنین توافقی دست نخواهد یافت.
6. بر شدت وابستگی رژیمصهیونیستی به آمریکا پس از 7 اکتبر افزوده شده است. نیازها و روابط عمده تسلیحاتی، اقتصادی و سیاسی تلآویو امروزه تقریباً منحصر به واشنگتن است. انزوای سیاسی نتانیاهو جز در دیدارهایش با ترامپ و یا نسخه مجارستانی او، ویکتور اوربان نخستوزیر مجارستان قابل رفع نیست.
این مسئله باعث شده تا علیرغم افزایش حمایتهای آمریکا از رژیمصهیونیستی، نوع نگاه و برخورد واشنگتن با تلآویو تغییر کند.
7. بدترین سناریو برای ترامپ آغاز جنگ یا ناتوانی در کنترل تحرکات نظامی ایران است. ادعاهای جنگافروزانه ترامپ باعث ناامیدی در فضای داخلی آمریکا از او شده که این قضیه طرفداران وی را هم شامل میشود.
8. به نظر میرسد ادعاهای نتانیاهو درباره مناسب بودن مدل لیبی برای ایران، تلاشی برای تخریب چندسویه مذاکرات است.
نتانیاهو که مخالف مذاکره با ایران است، از دولت آمریکا درخواست کرده حالا که به دنبال مذاکره با تهران است، به دنبال مدل لیبی باشد. این ادعای نتانیاهو تحریک طمع ترامپ در مذاکره با ایران است تا توافق ناکام بماند، اما احتمالاً نیمنگاهی نیز به اوضاع داخلی ایران دارد. نتانیاهو بهزعم خود با نام بردن از مدل لیبی تلاش کرده تا مخالفان توافق در داخل ایران را به بیان احساساتشان تحریک کرده و این احساسات را نیز رادیکال کند.
علیرغم آنچه نتانیاهو از سر ناچاری گفته است، به نظر نمیرسد دولت ترامپ در این دام بیفتند؛ چه اینکه در داخل ایران نیز ادعای نخستوزیر رژیمصهیونیستی به تحریک مخالفان منجر نشده است.














