حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: پس از تلاطمات ماههای نخست سال ۱۴۰۳، محتوای مرتبط با آسترولوژی (اختربینی) و دیگر شبهعلمها برای توصیف شرایط و پیشبینی آینده، در فضای مجازی فارسی رواج بیشتری یافت. پس از شهادت سید ابراهیم رئیسی در اواخر اردیبهشت ۱۴۰۳، برخی صفحات فارسیزبان اقدام به بازنشر ترجمههایی از ستارهشناسان غیرایرانی، از جمله لیلی عبداللطیف کردند که مدعی بودند این واقعه را پیشبینی کردهاند.
در میانه تحولات تابستان و پاییز، به نظر میرسید که توجه کاربران فارسیزبان، بهویژه در اینستاگرام، به محتوای پیشگویانه مبتنی بر شبهعلم افزایش یافته است. در کنار دهها صفحه پربیننده که آینده را بر اساس این باورها ترسیم میکردند، برخی دیگر نیز با تکیه بر تفاسیر خاص از روایات یا بازخوانی سخنان گذشته علما، تلاش داشتند با استفاده از ادبیات دینی، روایت خود از آینده را ارائه دهند.
اهمیت این پدیده زمانی دوچندان میشود که با بررسی اینستاگرام عربی و ترکی درمییابیم که گسترش شبهعلم و اخترشناسی در تحلیل سیاست خارجی نهتنها به ایران محدود نیست، بلکه به یک روند منطقهای و حتی جهانی تبدیل شده است.
به نظر میرسد پس از دورهای از افول نسبی، شبهعلم بار دیگر به رقیبی جدی برای علوم انسانی و سیاسی در عرصه تحلیل و ترسیم آینده تبدیل شده است. یکی از حوزههایی که اختربینی در آن نفوذ قابلتوجهی پیدا کرده، سیاست خارجی و روابط بینالملل است. آسترولوژیستهای فضای مجازی، روابط کشورها و آینده جنگها و صلحها در سال ۲۰۲۵ را نهتنها پیشبینی، بلکه به نوعی در ذهن مخاطبانشان بازآفرینی میکنند. با نزدیک شدن به پایان سال ۱۴۰۳، صفحات مرتبط با شبهعلمهای سیاسی و بینالمللی بستههای ویژهای را برای مخاطبان خود تدارک دیدهاند. در آستانه سال جدید شمسی پرداختن به ریشه و مکانیسم تولید و گرایه شدن محتواهایی که بر اساس طالعبینی آینده سیاسی و اجتماعی را برساخت میکنند؛ ضروری به نظر میرسد.
طالعبینی و شبهعلم نمونههایی از ایران و منطقه
چنین تصور میشود که منطقه غرب آسیا، به این علت که محل تنشهای ژئوپولیتیکی است، زمینهای حاصلخیز برای بررسی چگونگی تقاطع شبهعلم با سیاست خارجی فراهم میکند با این حال یافتهها نشان میدهد شبهعلم در دیگر مناطق جهان نیز در عرصه سیاست وجود داشته است و حضور روز افزونی در شبکههای مجازی دارد. با این حال از این جهت که نقطه تمرکز این نوشته منطقه غرب آسیا و ایران است؛ از ایران شروع میکنیم.
در سالهای اخیر، رسانههای اجتماعی به زبان فارسی شاهد افزایش محتوای نجومی و آسترولوژیکی مرتبط با روابط بینالملل بودهاند. یک نمونه برجسته در اوایل سال 2025 پدیدار شد، زمانی که یک صفحه آسترولوژیکی فارسی با بیش از 200 هزار دنبالکننده ادعا کرد که یک همترازی نادر سیارات -خصوصاً «بازگشت زحل»- ایران را مجبور به ترک اهداف هستهای خود تا اواسط سال 2026 خواهد کرد. این پیشبینی که هیچ مبنای تجربی، علمی و تحلیلی نداشت، تنها در عرض یک هفته بیش از 30 هزار بار در توییتر بازنشر شد. شیوع این پست و چنین پستهایی نشاندهنده تمایل عمومی به توضیحات کیهانی در موضوعات مبهم از جمله نقاط ابهام در سیاست است.
موارد مشابه در سایر نقاط منطقه نیز دیده میشود. در عربستان سعودی، یک حساب کاربری آسترولوژیکی به زبان عربی به نام «فلق آلسعود» در اکتبر 2023 (مطابق با سال هجری 1403) با پیشبینی اینکه «عقبنشینی عطارد» -یک رویداد نجومی که در آن سیاره عطارد به نظر میرسد که به عقب حرکت میکند- اصلاحات چشمانداز 2030 ولیعهد محمد بن سلمان را به تعویق خواهد انداخت، محبوبیت پیدا کرد. این پست 80 هزار لایک دریافت کرد، که علامت و سمپتوم نگرانی و یا عدم اطمینان مخاطبانی است که در حال دست و پنجه نرم کردن با مدرنیزاسیون سریع پادشاهی هستند.
در عراق، شبهعلم و آسترولوژی به لنزی برای تفسیر تنشهای داخلی و منطقهای تبدیل شده است. در دسامبر ۲۰۲۴، صفحهای عربیزبان مدعی شد «خورشیدگرفتگی کامل» نشانه تشدید درگیریهای شیعه و سنی است، پستی که در فضای مجازی عراقی بسیار چرخید و با 25 هزار لایک، در میان مخاطبان عراقی محبوب شد. در ژانویه ۲۰۲۵، پیشبینی دیگری اعلام کرد «ورود مریخ به برج عقرب» موفقیت مذاکرات بغداد و کردستان بر سر نفت را نوید میدهد، ادعایی که 18 هزار بار بازنشر شد.
به طور مشابه، در ترکیه، صفحهای به نام «ییلدیز هاریطاسی» (نقشه ستارهای) ادعا کرد که همراستایی و دوستی رئیسجمهور رجب طیب اردوغان با روسیه «تقدیر» است به دلیل «سلطنت برج اسد» در نمودار نجومی وی، ادعایی که 12 هزار بار به اشتراک گذاشته شد. این نمونهها نشان میدهند که چگونه شبه علم به زمینههای محلی تطبیق مییابند و روایتهای ملی را در چهارچوبهای کیهانی متناسب با فرهنگ سیاسی هر کشور میسازند.
آنچه این موارد را به هم متصل میکند، توانایی آنها در ترکیب فرضیات پزشکی کاذب با سؤالات مهم سیاستی است. در ایران، علم نجوم یک لنز برای مذاکرات هستهای فراهم میکند؛ در عربستان سعودی، آن را به تحولات اقتصادی میبرد؛ و در ترکیه، آن را برای تفسیر همپیمانیهای خارجی به کار میبرد. این تطبیقپذیری نشان میدهد که شبه علم تنها یک ابزار حاشیهای و ناهوشمند نیست، بلکه ابزاری پویا برای ایجاد معنا در چشماندازهای سیاسی پیچیده است.
یک اکوسیستم شبکهای
شبهعلم در سیاست خارجی تنها محدود به مرزهای ملی نیستند بلکه در یک اکوسیستم فرامرزی رشد میکنند. بررسی کمی از پستهای رسانههای اجتماعی به زبانهای فارسی، عربی و ترکی بین ژانویه 2024 و مارس 2025 یک الگوی برجسته را نشان میدهد: 15 درصد از پستهای زبان فارسی که به علم نجوم در امور بینالمللی اشاره دارند، به ستارهشناسان عرب یا ترکیهای استناد میکنند، در حالی که 10 درصد از پستهای عربی به منابع ایرانی یا ترکیهای ارجاع دارند. این تبادل متقابل نشاندهنده شبکهای از ایدههاست که ادعاهای پزشکی کاذب در آن در میان مرزهای زبانی و فرهنگی سفر کرده و در حین حرکت قدرت جذب بیشتری پیدا میکنند.
برای مثال، یک پیشبینی سعودی درباره تأثیر «عقبنشینی عطارد» بر نشستهای شورای همکاری خلیجفارس، توسط حسابهای ایرانی بازنشر شد و به عنوان نشانهای از نارضایتی الهی نسبت به سیاستهای ریاض مطرح شد. به طور مشابه، یک ادعای ترکیهای درباره «سلطنت برج اسد» بر سیاست روسیهای اردوغان، توسط حسابهای عربی به اشتراک گذاشته شد و به تبعات آن برای رقابت آنکارا با عربستان سعودی پرداخته شد. این پیوستگی باعث ایجاد یک اتاق پژواک فراملی میشود، جایی که پیروان در یک کشور پیشبینیهای کشوری دیگر را تقویت میکنند و با تعداد زیاد خود آنها را به مشروعیت میرسانند.
پس از شهادت سیدابراهیم رئیسی در سانحه بالگرد نیز در فضای مجازی فارسی زبان، محتواهای عربیای از آستولوژیست مشهور عرب، لیلی عبداللطیف منتشر شد که این حادثه را پیشبینی میکرد. صفحات مختلف فارسی زبان این محتوا را به اشتراک گذاشتند و پس از آن پای این آسترولوژیست لبنانی به فضای مجازی فارسی زبان باز شد.
آمار نشاندهنده مقیاس این پدیده است. در سراسر منطقه، پستهایی که علم نجوم را به سیاست خارجی ربط میدهند، به طور متوسط ماهانه 25 هزار تعامل (لایک، اشتراکگذاری، نظر) در سال 2024 داشتند، که نسبت به سال 2023 افزایش 40 درصدی را نشان میدهد. این رشد همزمان با تشدید تنشهای منطقهای نشان میدهد شبهعلم زمانی که عدم اطمینان در منطقه غالب است، شکوفا میشود.
روانشناسی باور: چرا شبهعلم جذاب است؟
برای درک جذابیت شبهعلم، باید به روانشناسی باور پرداخته شود. جوزف نای، دانشمند علوم سیاسی و راوبط بینالملل میگوید که قدرت نرم بر شکلدهی به ادراکات استوار است. اما وقتی این ادراکات توسط نشانههای آسترولوژی و دادههای متکی به شبهعلم به جای دیپلماسی شکل میگیرد، چه اتفاقی میافتد؟ پژوهشهای انجمن روانشناسی آمریکا نشان میدهند که مردم در زمان بحران یا ابهام، به شبهعلم روی میآورند؛ چراکه در چنین شرایطی به دنبال الگوها و پیشبینیها میگردند، حتی زمانی که هیچ چیز مشخصی وجود ندارد. در خاورمیانه و در شرایطی که منطقه بیش از هر لحظهای درگیر شیفت قدرت و جنگهای ناشی از آن است و آشفتگیهای اقتصادی و ائتلافهای متغیر غالب هستند، این تمایل تشدید میشود.
طالعبینی و آسترولوژی در سیاست خارجی و روابط بینالملل
برای مثال در عربستان سعودی، سرعت بالای اصلاحات و ابرپروژه چشمانداز 2030 که ساختارهای اجتماعی سنتی را نشانه رفته فضای مشابهی ایجاد میکند که علم نجوم با وعدههای نظم کیهانی پر میکند. ترکیه که بهویژه پس از سقوط اسد بین شرق و غرب گرفتار است، تناقضات اجتماعی درونی ناظر به همین رویکردهای سکولار و اسلامگرایانه دارد و شبه علم تبیین سادهای برای انتخابهای پیچیده ارائه میدهد. این محرکهای روانشناختی تنها مختص این منطقه نیستند، اما شدت آنها با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه، بیشتر است.
دادههای نظرسنجی عمومی این تحلیل را تأیید میکنند. یک نظرسنجی در سال 2024 توسط بارومتر عرب نشان داد 22درصد از پاسخدهندگان در عربستان سعودی بر این باورند که نیروهای کیهانی بر تصمیمات ملی تأثیر میگذارند که نسبت به 15درصد در سال 2020 افزایش یافته است. مطالعات مشابه در ایران و ترکیه نادرند، اما شواهد مشهود از رسانههای اجتماعی نشاندهنده همین احساسات است. زمانی که فلق آلسعود عقبنشینی عطارد را به اصلاحات چشمانداز 2030 ربط داد، کامنتهایی مانند ستارگان دروغ نمیگویند، اصلاحات با مشکل مواجه خواهد شد، سهبرابر پاسخهای شکاکانه بودند.
نقش رسانههای اجتماعی تقویتکننده شبهعلم
پس از ظهور شبکههای اجتماعی؛ شبهعلم توانست با دردسر کمتر و با سهولت بیشتری وارد عرصه عمومی شود. عرصه عمومی که پیشتر در دست نیروهای اجتماعی رسمی بود عمدتاً به شبهعلم اجازه ظهور و بروز نمیداد. با این حال رشد شبکههای مجازی به انواع شبهعلم اجازه ظهور و بروز داد. پلتفرمهایی مانند ایکس با انتشار سریع و بدون محدودیت مطالب، به ادعاهای شبهعلمی اجازه میدهند بدون مانع پخش شوند. برخلاف رسانههای سنتی که استانداردهای ویرایشی ممکن است مواردی مانند طالعبینی را فیلتر کنند، رسانههای اجتماعی براساس شیوع و گرایه بودن محتوا، بهجای صحت آن، شکوفا میشوند. برای مثال، پست فلق السعود در عرض چند روز به 80 هزار لایک رسید که این میزان تعامل، بسیار بیشتر از اعلانهای رسمی دولت سعودی در همان پلتفرم است.
الگوریتمها نقش شریرانهای در اینجا ایفا میکنند. با اولویت دادن به محتوایی که تعامل بالایی تولید میکند، پلتفرمها انتشار شبهعلم را تقویت میکنند. تحلیل نگارنده از ترندهای ایکس در مارس ۲۰۲۵ نشان میدهد که پستهایی که طالعبینی را به سیاست خارجی مرتبط میکنند، بهطور مداوم در میان ۱۰ درصد برتر هشتگهای منطقهای قرار داشتهاند و بسیاری از بحثهای مبتنیبر واقعیت را پشت سر گذاشتهاند. این حلقه بازخوردی - که در آن تعامل، دیده شدن را به دنبال دارد و دیده شدن، تعامل بیشتری را به دنبال میآورد- اتاقهای پژواک را ایجاد میکند که باور را به جای شواهد تقویت میکند.
طبیعت فراملی این پلتفرمها مشکل شیوع شبه علمها در عرصه سیاست را تشدید میکند. ادعای یک طالعبین ترکیهای درباره اردوغان میتواند توسط یک اینفلوئنسر ایرانی ریتوییت شود، سپس توسط یک شبکه رباتی عربی تقویت شود و به میلیونها نفر در سراسر جهان برسد. این دینامیک شباهتی به گسترش اطلاعات نادرست دارد اما با تفاوتی؛ شبهعلم خود را در پوشش مشروعیت فرهنگی پنهان میکند که رد کردن و مخالفت با آن را سختتر و پیچیدهتر میکند.
پیامدها برای سیاست خارجی
این چه معنایی برای سیاست خارجی دارد؟ عدهای باور دارند سیاستمداران و رهبران کشورها در تصمیمگیریهایشان نگاهی به پیشگوییهای آسترولوژی دارند با این حال به نظر میرسد این ادعا که غیر قابل انکار و اثبات نیست؛ خود ریشه در توهم توطئه داشته باشد. هیچ شواهد عمومی نشان نمیدهد ولیعهد سعودی، مقامات مصر و لبنان و یا رئیسجمهور ترکیه تصمیمات خود را براساس طالعبینی میگیرند. با این حال در روابط بینالملل، ادراک به اندازه واقعیت اهمیت دارد. زمانی که 30 هزار ایرانی پیشبینیهای لیلی عبداللطیف و دیگر آسترولوژیستها درباره مسألههای حساسی چون سوریه، ترامپ، ایران و... را به اشتراک میگذارند، انتظارات عمومی را شکل میدهد و سیاستمداران را تحتفشار میگذارد تا با آن روایت همراستا یا دربرابر آن بایستند. زمانی که 80 هزار سعودی یک ادعا درباره چشمانداز ۲۰۳۰ را تأیید میکنند، تأثیر میگذارد که چگونه اصلاحات در داخل و خارج از کشور درک میشود.
این تحریفات خطرات قابلتوجهی دارند، برای مثال اگر شهروندان ترکیه باور کنند اتحاد روسیه مقدر است، ممکن است با سیاستهایی که روابط ترکیه با ناتو را تقویت میکند، مخالفت کنند و این امر موازنهسازیهای آنکارا را پیچیده کند. اگر سعودیها تأخیرهای در چشمانداز ۲۰۳۰ را بهطور کیهانی و مقدر حتمی بدانند، اعتماد سرمایهگذاران ممکن است کاهش یابد و تنوع اقتصادی کند شود.
علاوه بر این، شبهعلم اعتماد به نهادها را تضعیف میکند. زمانی که توضیحات کیهانی از توضیحات دیپلماتیک پیشی میگیرد، دولتها کمتر شایسته به نظر میرسند و رقبا میتوانند از این آشفتگی بهرهبرداری کنند. تصور کنید روسیه پستهای طالعبینی ترکیهای را برای ایجاد تفرقه با ناتو تقویت کند؛ پتانسیل تسلیحاتی این مسئله واقعی است، حتی اگر ثابت نشده باشد.