جواد میرگلویبیات، کارشناس مسائل بینالملل، یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایران در سال پیش رو را باز تعریف قدرت هستهای، منطقهای و نظامی دانست. او به این موضوع هم اشاره کرد که ایران امکان بازیگری بین شکاف قدرتهای بزرگ را دارد.
اسنپبک چالش عمده سیاست خارجی 1404
بیات مسائل پیش روی جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی را به سه دسته تقسیم کرد و توضیح داد: «مسائل هستهای، مذاکرات هستهای، مسائل جهانی و مسائل منطقهای. در این سال، قرارداد برجام به پایان میرسد و مسئله اسنپبک یکی از چالشهای عمده جمهوری اسلامی در این زمینه خواهد بود. به نظر من، یکی از مسائل اصلی جمهوری اسلامی در تمامی سطوح سیاستورزی، مسئله اسنپبک و مذاکرات هستهای است، که خود موضوعی مفصل محسوب میشود. اینکه تعامل ما با دولت تهران، با در نظر گرفتن بیانیه و دستورالعملی که ترامپ صادر کرده است، چگونه باید باشد؟ با توجه به رفتارهایی که ترامپ در پیش گرفته و فضای بینالملل را از چهارچوب کلاسیک خود خارج کرده و درواقع استعمارگری را به شکلی عریان اعمال میکند، جمهوری اسلامی باید چگونه عمل کند؟ این یکی از مسائل اصلی پیش روی جمهوری اسلامی است. در سطح مسائل جهانی، شاهدیم که جهان به سوی نظمی جدید در حال حرکت است. مسئله افول آمریکا، از رفتارهای امروز این کشور و سیاستهای ترامپ قابل مشاهده است. دیگر مانند دوران پس از فروپاشی شوروی، که در دهه گذشته شاهد آن بودیم، آمریکا تنها قطب اصلی جهان نیست و میتوان از نظمی چندقطبی سخن گفت. در این نظم جدید، آمریکا همچنان یکی از قطبهای اصلی جهان است، در کنار آن، قدرتهای دیگری نیز متولد شدهاند و نفوذ خود را افزایش دادهاند، مانند روسیه، چین و قدرتهای منطقهای همچون ایران. همچنین، در دیگر مناطق جهان، کشورهایی نظیر آفریقای جنوبی در آفریقا، برزیل در آمریکای لاتین، و ژاپن و کرهجنوبی در شرق آسیا، به تقویت نظم چندقطبی کمک کردهاند. ما باید نسبت به این تغییرات جهانی حساس باشیم و تلاش کنیم تا روندهای بینالمللی را در راستای بازتولید این قطبهای قدرت هدایت کرده و همزمان از افول آمریکا در عرصه جهانی استقبال کنیم. با این حال، معتقدم آمریکا همچنان قدرت اصلی جهان است و نباید آن را نادیده بگیریم. نظم نوین جهانی، به احتمال زیاد، در دهه ۲۰۲۰ میلادی دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد و ما نباید از این تحولات عقب بمانیم.
استراتژی ما باید بازیگری بین شکاف قدرتهای بزرگ باشد
مسئله ما در سال پیش باید بازیگری بین قدرتهای بزرگ باشد، موضوعی که بیات در تعریف مسائل پیش روی جمهوری اسلامی به آن اشاره کرد و گفت: «ازجمله مسائل مهم پیش روی ما در سطح جهانی و در عرصه روابط بینالملل و رقابت قدرتهای بزرگ، میتوان به بحران اوکراین و نقش اروپا، شکاف میان اروپا و آمریکا، تنش میان چین و آمریکا، و نقشآفرینی روسیه اشاره کرد. همچنین احتمال نزدیکی بیشتر روسیه به دولت ترامپ نیز از دیگر مسائل مهم ما در سطح جهانی و بازی قدرتهای بزرگ و مسائل روابط بینالملل است که باید روی آن حساس باشیم. ما باید ابتکارهایی مانند بریکس و سازمان شانگهای را در این چهارچوب تحلیل کنیم و استراتژی خود را بر مبنای بازیگری در میان شکافهای قدرتهای بزرگ قرار دهیم. این سیاست باید به گونهای باشد که از نزدیک شدن بیش از حد به یک قطب خاص بپرهیزیم، در عین حال، با ایستادگی در برابر قدرتهایی مانند آمریکا، دچار خسارت نشویم و بتوانیم بهدرستی عمل کنیم.»
مدیریت چالشها با ترکیه و امارات؛ مسئله مهم منطقهای ایران در 1404
بیات مهمترین چالش در حوزه منطقهای را توسعهطلبی اسرائیل و تلاش برای برهم زدن نظم موجود منطقه دانست و گفت: «در بخش منطقهای، جایی که ما بهطور مستقیم توان کنشگری داریم، مسائل مهمی در جریان است. مسئله اسرائیل، توسعهطلبی این رژیم، جنگ، بحران جنوب لبنان، انصارالله یمن، مسئله سوریه و همچنین زیادهطلبیهای غرب و اسرائیل در عراق و سایر کشورهای منطقه از جمله چالشهای اساسی پیش روی ما هستند. مهمترین مسئله را توسعهطلبی اسرائیل و تلاش آن برای برهم زدن نظم موجود منطقه به نفع خود میدانم، که این موضوع بدون شک یکی از چالشهای عمده ما در مسائل منطقهای در سال ۱۴۰۴ خواهد بود. از سوی دیگر، کشورهایی مانند ترکیه و امارات، با توجه به اینکه ترکیه توانسته در سوریه دست بالا را داشته باشد و امارات نیز بهتدریج در حال افزایش قدرت خود است، اهمیت بسیاری دارند. هر دو کشور نیز از شرکای تجاری بزرگ ما هستند، بنابراین ما باید نسبت به این تحولات حساس باشیم. به نظر من، در آینده با این کشورها دچار چالش خواهیم شد و باید بتوانیم این چالشها را مدیریت و کنترل کنیم. اما کشورهایی مانند عربستان، مصر، قطر و اردن، چالش جدی برای ما در سیاست خارجی نخواهند بود، بهویژه پس از نشست پکن و عادیسازی روابط ما با عربستان، که بسیاری از مسائل را حلوفصل کرده است.»
به دست آوردن ابزارهای قدرت در مسئله هستهای؛ اولویت اصلی سیاست خارجی در 1404
بیات به دست آوردن ابزارهای قدرت در مسئله هستهای را یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایران دانست و گفت: «اولویتهای سیاستگذاری در جمهوری اسلامی در درجه اول باید به دست آوردن ابزارهای قدرت در مسئله هستهای باشد. ما باید بتوانیم تا پیش از اسنپبک، برخی توانمندیهای کلیدی را در صنعت هستهای خود به دستآوریم، از برخی خطوط عبور کنیم و این پیشرفتها را به مذاکرات گره بزنیم تا بتوانیم امتیازات بیشتری کسب کنیم. در واقع، ارتقای توانمندیهای هستهای باید اولویت اصلی جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۴ باشد. اولویت بعدی، بعد از ارتقای توان دفاعی و بازدارندگی، باید شامل افزایش برد موشکها، تقویت توان نظامی، توان بازدارندگی و همچنین توان تهاجمی باشد. به هر حال، ما باید با قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه در زمینه افزایش توان دفاعی خود رایزنی کنیم و بتوانیم برای مثال هواپیماهای سوخو را به دست آوریم یا از ابزارهای تدافعی که چین تولید کرده و میتواند در اختیار ما قرار دهد، بهرهمند شویم. در اولویت سوم، باید یک بازنگری در نظم منطقهای داشته باشیم. به هر حال، ما در سه دهه گذشته توانستهایم پیشروی خوبی در منطقه داشته باشیم، اما اتفاقات سال گذشته، بهویژه سقوط سوریه، باعث شد یکی از ارکان قدرتمند ما، یکی از کشورهای مهم، فعلاً از دست برود. لذا، ما باید در سیاستهای منطقهای خود بازنگری کنیم و زمین بازی را به گونهای تعریف کنیم که تمامی قدرتهای بزرگ برای تأمین امنیت خود در این منطقه، به سراغ ایران بیایند؛ ایرانی که میتواند حافظ صلح و نظم موجود باشد و در صورت به خطر افتادن منافعش، آن نظم موجود را بر هم بزند. برای مثال، با چین باید یک برنامه امنیتی، نظامی و دیپلماتیک تعریف کنیم. اگر چین میخواهد طرح «یک کمربند، یک جاده» خود را اجرایی کند، باید برای آن یک طرح بیاوریم و به او بفروشیم و بگوییم اگر میخواهید در تنگهها و کمربند میانی از آسیای مرکزی به سمت اروپا امنیت داشته باشید، ایران میتواند این امنیت را با کمک شما تأمین کند. با توجه به اینکه بنیادگرایی در افغانستان و سوریه جایگاه پیدا کرده و دولتی تشکیل دادهاند که میتواند در آنجا عمقی برای خود ایجاد کند، ایران باید نشان دهد که میتواند امنیت شما را تأمین کند. در ازای این همکاریها، چین باید همکاریهای اقتصادی و نظامی خود را با ایران گسترش دهد. ما در سال ۱۴۰۴ باید بازتعریفی از قدرت هستهای، قدرت نظامی (چه تدافعی و چه تهاجمی) و همچنین نظم منطقهای (چه به لحاظ امنیتی، چه سیاسی و چه نظامی) داشته باشیم و بتوانیم از شکافهای موجود در رقابت قدرتهای بزرگ بهرهبرداری کنیم.»